🍂یک گلدان گِلی میشوم که نقش چشمهایت روی آن کشیده شده...
#چند_سطر_کتاب #داستان_ایرانی نمیدانی چقدر آرزو دارم که یک بار با آن چشمهایت، بهخاطر من به من نگاه کنی. یک گلدان گِلی میشوم که نقش چشمهایت روی آن کشیده شده. میروم زیر خاک که هزار سال دیگر برسم دست آدمی که بدون ترس بتواند بگوید دوستت دارم.
ـ کجا هست توی این دنیای بزرگ که من بتوانم بدون ترس، سیر نگاهت بکنم و بروم. بروم، همینطور با خیال صورتت بروم و نفهمم به بیابان رسیدهام. و توی بیابان زیر سایهٔ کوچک یک ابر کوچک بنشینم.
ـ گفتم: «آیهای بخوان؛ آیه نیست اینکه گفتهاند دو با دو میشود چهار. دو دست عاشق با دو دست معشوق میشود یک.»
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 #شرق_بنفشه#شهریار_مندنیپور#نشر_مرکز