〰〰زنده یاد پدرم پاتیناژ یا همان رقص روی یخ را خیلی دوست داشت. با یک لذت
و دقتی نگاه میکرد، انگار خودش آن وسط دارد چرخ میزند. اگر در ضمن تماشای پاتیناژ یکی از ما آن دور
و برها بودیم میگفت بشین بابا! بشین نگاه کن. یکبار پرسیدم چه چیز این ورزش را بیشتر دوست دارید؟ حرکات موزون
و هماهنگ؟ آرامشی که دارند؟ آهنگ زیبا؟ هیجانی که هر لحظه دارید از مبادا افتادن آدم ها؟
گفت: از اعتمادی که این دو نفر، ایستاده روی یک تیغ، ایستاده روی یخ به هم دارند. وقتی یکی از آنها میپرد بالا، مطمئن است آن دیگری به موقع او را خواهد گرفت. وقتی یکی دهها بار دور خودش میچرخد، میداند آن دیگری با کمی فاصله، منتظر اوست. منتظر است تا هم رقصش بی هیچ تردیدی
و به اعتبار قدرت تشخیص او به طرفش بیاید
و خودش را در امنیت بازوان او رها کند.
این دقیقا وضعیت ماست دوست خوب من! زندگی یک زمین یخی ست
و ما تنها بر روی یک تیغ ایستاده ایم. کاش اعتبار
و اعتماد ما طوری باشد که همرقص ما، هم رقصان ما، در آرامش
و بی هیچ تردیدی، خودشان را به دستهای ما بسپارند.
@SazoChakameoKetab📒 #ساعت_هشت_و_چهل_پنج_دقیقه_صبح👤 #نیکی_فیروزکوهی...