〰️اولین دیدار تو
اولین روزی بود
که آدم ، دیگر ماه را با انگشت به زنش نشان نمی داد
به ماه می رفت.
اولین دیدار تو
ورود اولین کاروان اسراء بود به وطن
در سال ۱۳۶۹ شمسی.
اولین دیدار تو
می توانستی به سال ۸۴ برگردی
و راهی تازه را از سر بگیری
اولین دیدار تو
فهمیدم این همه سال
اشک نگذاشته ببینم
که چقدر
زیبا هستم
که جهان دست کم
چون نیم رخ تو زیباست .
اولین دیدار با تو کافی بود
دست از همه چیز بکشم
از زندگی کارمندی نجات یابم
نام زن ام را به خاطر بیاورم
و تصمیم بگیرم شبهای بیشتری زنده بمانم.
اولین دیدار تو
بوی زنی بود در چارده سالگیام
پوست گرمی داشت
روزی مرا ربود
به زیرزمین خانه برد
و به من گفت : به من رحم کن
با هر بوسه ای
دانه دانه ی انگورها
در بلوغ من
روشن
و خاموش می شدند.
اولین دیدار تو
ضربه ی سر زیدان بود
به ماتراتزی
در جام جهانی.
اولین دیدار تو
در کافه یی فهمیدم
هنوز زنده ام
و می توانم تابستان امسال را
اولین فصل زندگی ام به حساب بیاورم.
اولین دیدار با تو را یادم نمی آید
شاید روزی تو را در یک کتاب ملاقات کنم
و همه ی اینها اتفاق بیفتد
@SazoChakameoKetab☘️🍀🍂☘️🍀🍂☘️🍀🍂☘️🍀🍂#حسین_شکربیگی#درودها_روزتان_زیبا🌈