#اعتیاد_فراگیر
میزان
#رنج ما متناسب با فاصله ما از واقعیت است. به جای اینکه با دویدن به سوی حقیقت به رنجمان پایان دهیم، از طریق غذا، الكل، مواد مخدر وسکس از آن دور می شویم. اینها که به اشتباه اعتیاد خوانده می شوند، فقط به
#اعتیاد واقعی اشاره می کنند: ما معتادیم به اینجا نبودن. ما نمی خواهیم
#احساسات خود را حس کنیم. ما به جای زمان حال، گذشته یا آینده موهوم را میخواهیم. مردی که قاتل همسرش را کشته بود، نمیخواست احساساتی را که داشت حس کند یا خاطراتش را به یاد آورد، اما آن احساسات و
#خاطرات واقعی بودند. کشتن قاتل همسرش، همسرش را زنده نمیکرد. ما به تجربهی خیالی و موهوم (من نه، الان نه وابسته ایم) اعتیادی فراگیر.
ما از غذا، مواد مخدر، اینترنت، سکس،
#شهرت، کار، و الكل استفاده می کنیم تا از دنیای واقعی به دنیایی برویم که در آن مردم آن طوری اند که ما فکر می کنیم باید باشند. ما
#مشتاق گذشته یا آیندهای آرمانیایم که هرگز وجود نداشته است. ما نمی توانیم دیروز را در امروز زندگی کنیم. به جای حضور در زمان حال، ما در انتظار چیزی هستیم که آرزوی حضورش را داشتیم.
ما تصور می کنیم که اگر در زمان و مکان دیگری زندگی می کردیم به سرمنزل
#آرامش و رضایت می رسیدیم. میل شدید به «من نه، الان نه، اینجا نه» ما را بیخانمان نگاه میدارد. ما می کوشیم از لحظهی حال فرار کنیم، اما لحظهی حال یگانه خانه ای است که همیشه خواهیم داشت.
ما به امید رسیدن به کمال به سوی زمانی دیگر، مکانی دیگر یا نحوهی زندگی دیگر می شتابیم، غافل از اینکه ما همین طوری هم کاملایم. ما تشخیص نمی دهیم که هنگام دویدن به سوی آنچه می خواهیم، خود واقعیمان را ترک میکنیم. پذیرفتن آنچه اکنون حس می کنیم ما را کامل می کند، اما ما آنچه هست را نمی خواهیم. ما آرزوی خود را می خواهیم، و در جستجوی آنیم و نزد ما بر پذیرفتن خودمان ترجیح دارد. ما در پی تخیلی می رویم که باور داریم در جایی دور است، در حالی که آنچه باید بدانیم همین جاست.
ما با شتاب از ترسمان، آن شعاع نورانی، رد میشویم تا از آنچه دوست نمی داریم بگریزیم یا آن را پس بزنیم یا متوقف سازیم. اما
#ترس نوری است که به ما نشان می دهد کجا دست بگذاریم: بر
#مقاومت مان. هنگامی که ترسهای درونی مان را می پذیریم، پیوند مبارک خوددرونی و خود بیرونی ماتحقق می یابد.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🌿دروغهای که به خود میگوییم
#جان_فردریکسون علیرضا منشی ازغندی