ما هرگز برای بلهوسی های خود پول کم نداریم، فقط سر قیمت چیزهای مفید و لازم چانه می زنیم. برای یک دختر رقاص سکه های طلا می ریزیم، اما با کارگری که خانواده گرسنه اش به انتظار پرداخت یک صورت حساب است بحث می کنیم.
هر قدر هم که ما برای لذات خودپسندی پول بدهیم، باز هرگز در نظر ما چندان گران نیست...!
📒 #چرم_ساغری👤 #اونوره_دو_بالزاک🔃 #م_ا_به_آذین#محمود_اعتمادزاده با نام مستعار به آذین، متولد شهر رشت، افسر نیروی دریایی که در جریان اشغال ایران در ۱۳۲۰ دست چپش را از دست داده بود، و میتوان گفت
دو شخصیت سیاسی و ادبی مستقل از هم داشت. در زندگی سیاسی مانند بسیاری دیگر از مبارزان چپگرا فراز و فرودها و مصائب فراوانی را چه پیش و چه پس از انقلاب ۵۷ ایران تجربه کرد.
شخصیت ادبی او اما، با نوشتههای پراکنده و البته ترجمههایی بیبدیل و بسیار ارزشمند از
بالزاک، رولان، شولوخف، شکسپیر، برشت و گوته جاودانه است. تفکیک
دو شخصیت به آذین ممکن است به شناخت بیشتر او کمک کند، وگرنه روشن است که انگیزههای آرمان خواهانهاش، دلیل شور سرشار اوست. در برگزاری تاریخی "ده شب شعر گوته" در سال ۵۶ و قرائت بیانیه پایانی به مردم گفت: "دوستان! جوانان! ده شب به صورتی که سر به ده هزار و بیشتر میزدید آمدید و اینجا نشسته و ایستاده، و گاه ساعتها زیر باران تند صبر کردید و گوش به گویندگان، نویسندگان و شاعران دادید. چه شنیدید؟
آزادی، آزادی و باز هم آزادی."...
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂"دغدغهٔ بزرگ من این اواخر سرنوشت کرهٔ خاکی ماست که
دو اسبه به سوی نابودی رانده میشود، رمق از دست میدهد. باید پیش از آن که دیر شود، به دادش رسید!
#محمود_اعتمادزاده#م_ا_به_آذین