اینجا
#کابل است
آقا و خانم
و تن مردمان این سرزمین
تکه تکه در
#خون است
داشتیم میخندیدیم
به بخت و رخت غریب در تنمان
که
#انفجار بلند شد
و تمام میدان را خون گرفت
داشتم
#فرار میکردم
که یادم افتاد
خودم را میان جمعیت جا گذاشته ام
و تنم دارد به صورت موازی همپای غیرتم
فرار میشود
خانم و آقا
من خیلی
#خوشبختم که میان این
#جنازهها نیستم
و آن دست جدا مانده از شانه
از من نیست
من صاحب آن پای افتاده بر خاک نیستم
و هیچ چرهای
بر سینه ام نخورده
و روی صورتم را خون نگرفته...
خانم و آقا
من خوشبختم
و در میان جنازهها
روحم با صدای نالهی زخمیان
ترانه میخواند
و جسمم
جنازهها را در
#آغوش میگیرد...
اینجا کابل چهار فصل است
و
#شکوفهها در خیابان
باز
#خون دمیدهاند.
@sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#مصطفی_هزاره#شاعر_افغانستان#جهان_به_شکل_غریبی_سرگیجه_گرفته_است.