«ترانه
#غروب_کوهستان را با ضرب
#امیربیداریان و ویولننوازی
#جهانبخش_پازوکی اجرا کردم و به دید خودم بسیار اجرا بیکیفیتی بود. لرزش در صدا و کشدار شدن تحریرها؛ اما هیچگاه از یاد نمیبرم که جمعیت حاضر دو دقیقه تمام تشویق میکردند و نخستین کسی که به من تبریک گفت؛
#ناصرحریری از نوازندگان بنام ویولن بود.»
و این آغازی بر فعالیت جدیتر
#ناهید در هنر آواز میشود و در پی آن پیشنهاد فعالیت در رادیو ایران و برنامههای خاطرهانگیز
#گلها و
#رنگارنگ.
او دراینباره میگوید: «از این به بعد آهنگهای مشکل و سخت را به من میسپردند و ویژگی هنر من تحریرهایی بود که آن دوره کمتر استفاده میشد.»
«ظرف یک هفته بعدازاین اجرا
#کلنل_وزیری و
#حسینعلی_ملاح قطعهای در دستگاه چهارگاه ساختند و مرا دعوت به همکاری کردند. ماهی یکبار اجرا در رادیو تهران، حدود 15 اجرا در گلها و 15 تا در رنگارنگ. گلهای 392، 408 و گلهای 323 را که قرار بود بانو
#الهه و دیگر بانوان آوازخوان بخوانند به من سپردند.»
اما تفاوت عمده
#ناهیدداییجواد با بقیه بانوانی که در برنامه گلها اجرا داشتند این بود که او نخستین بانویی بود که آوازهای مثنوی را میخواند و پیش از او بقیه هنرمندان زن، ترانهخوان بودند.
#داییجواد ادامه میدهد: «به خاطر دارم زمانی در دهه 40 جشن رادیو در هتل ونک تهران برگزار شد و بانو
#دلکش از گوشه سالن به سمت من آمد و مرا در آغوش گرفت و گفت میدانستی صدای بسیار زیبایی داری و من در جواب گفتم شما آنقدر اسطوره من بودید که تنها در این آرزو بودم جواب سلامم را بدهید.»
#ناهیدداییجواد همزمان با فعالیت در رادیو با رتبه 21 کنکور در رشته ادبیات فارسی و رتبه دو در دانشکده تربیتمعلم هم پذیرفته میشود. او میگوید: «در این دوره دیگر من شناختهشده بودم و زمانی که در تربیتمعلم پذیرفته شد، برای پدرم پیام تبریکی با این عنوان که ورود دخترتان را به دارالمعلمان تبریک عرض میکنیم فرستاده شد و از این زمان مادرم هم خوشحال و راضی بود. همزمان به ورود به دانشگاه سرپرستی ارکستر و مراسم تشریفاتی دانشگاه و امور دانشجویی را به من سپردند و آن دوره با شرکت در جشنواره موسیقی شیراز و رضاییه (ارومیه) رتبه اول را کسب کردیم.»
«دهه 50 وارد آموزشوپرورش شدم و ابتدا دبیر پرورشی بودم که موسیقی و تئاتر کار میکردم و بعداً دبیری ادبیات فارسی در دبیرستان رودابه را به عهده گرفتم.»
«سال 1355
#کیوان_قدرخواه که نسبت فامیلی باهم داشتیم و تازه مدرک وکالت گرفته بود و در پاساژ کازرونی دفتر وکالت تأسیس کرده بود از من خواستگاری کرد. ابتدا قبول نکردم و به او گفتم چه ویژگی دارم که مرا انتخاب کردی؟ آوازهخوان هم که هستم! او گفت برای تمام ویژگیهای خوبی که داری تو را انتخاب کردم.»
«آن زمان در محله عباسآباد ساکن شده بودیم و در همان خانه پدری جشن عروسی برگزار کردیم. حضور هزار نفر میهمانانی که نیمی از آنها دعوت نشده بودند و خودم آواز میخواندم و نوازندگان مینواختند و همه شاد بودند. یک عکاس آمریکایی از مجلس عکس میگرفت که بسیار تعجب کرده بود و میگفت فکر میکردم همه دختران ایرانی در مجلس عروسی خودشان میخوانند.»
#ناهیدداییجواد اما این روزها تنها از عشق و محبتی که مردم در دهههای مختلف نسبت به او داشتند یاد میکند و میگوید: «اگر راه درست را قدم برداریم، محبت خدا و مردم را نصیب خواهیم برد.»
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿