رییس جمهور منتخب
از برخی مناطق کشور بازدید کرد
و زمانی که به منطقهی ما رسید گفت:
شکایتهایتان را صادقانه و آشکارا بیان دارید
و از کسی بیم مدارید
که زمان دلهره سپری گشت.
دوستم حسن گفت:
پس چه شد نان و شیر؟
و چه شد تأمین مسکن؟
و چه شد کسی که داروی رایگان به فقرا میدهد؟
جناب رییس جمهور
که ما چیزی از این همه ندیدهایم!
رییس جمهور با اندوه گفت:
خداوند مرا در آتش اندازد
همهی این مصیبتها در کشور من است؟
فرزندم! از صداقت تو در آگاه ساختنم سپاسگزارم
آیندهای نیکو خواهی داشت.
سال بعد دوباره دیدارمان نمود
و دوباره گفت:
شکایتهایتان را صادقانه و آشکارا بیان دارید
و از کسی بیم مدارید
که زمان دلهره سپری گشت.
کسی شکایتی نبرد
اما من آشکارا بیان داشتم:
پس چه شد نان و شیر؟
و چه شد تأمین مسکن
و چه شد کسی که
داروی رایگان به فقرا می دهد؟
با عرض معذرت
دوستم حسن چه شد؟!
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂#احمد_مطر