🌹Saagharaneh🌹

#نوشته‌های_خطخطی
Канал
Логотип телеграм канала 🌹Saagharaneh🌹
@saagharanehПродвигать
162
подписчика
231
фото
50
видео
249
ссылок
سین الف غین ر می نویسم... ارتباط با ادمین: 👇👇👇👇 @saaghar_tt
Forwarded from عکس نگار
ای همچو خون در تاروپود زندگی جاری
ای رفتنت، مصداقِ جرمِ مردم آزاری

ای در دلِ آزرده‌ام یک حفره‌ی خالی
آیا هنوز از من کمی در خاطرت داری؟

دور از تو لیلایم ولی با حال واویلا
من بی تو مجنونم به سر خاکِ عزاداری

صدبوسه از لبهای‌ تب‌دارت طلبکارم
یادت بماند عشق را بر من بدهکاری

صدبار لاحولَ ولا... خواندم به چشمانت
چشم حسودان کور از آن الماس درباری

دیریست خواب از من ربودی، خانه‌ات آباد!
سرگشته ام تا صبح بین خواب و بیداری

وقتی که بی من غرق در آرامشی...افسوس
من می روم تا دل به این تقدیر بسپاری

زرد است رخسارم به دور از حُرمِ آغوشت
عیسای من! ای مرهم هرگونه بیماری!

خاکِ تنم اعجاز دستانِ تو را می‌خواست
یک دَم به من کمتر دمیدی....ماند مُرداری

#شهریورنوشت۱۴۰۰
#نوشته‌های_خط‌خطی
#ساغرطباطبایی
#مسیحا
🆔️@saagharaneh
Forwarded from عکس نگار
"آخرین بارها" ....وزنه هایی می‌شوند که روحم را سنگین می‌کنند.
دوست ندارم آخرین‌بارها را به یاد آورم
و چه خوب که نمی‌دانم کِی همان "آخرین‌بارِ لعنتی" ست.
آخرین نگاه، وقتی که می‌دانی" آخرین" است، پر از التماس می‌شود و از زیبایی می‌افتد
آویزان و اشک آلود...نه!؟

دوست دارم "آخرین نگاه" همان نگاه پر عشق همیشگی باشد
همان نگاه پر صلابت و امیدوار
همان نگاهی که در خودش "هفته ی دیگر می‌بینمت" ،"دوستت دارم"، "منتظرت هستم"، "چه زیبا شده‌ای" و... دارد،
همان نگاهی که همه چیز در خود دارد
به جز "بدرود".

آخرین لبخند
آخرین هدیه
آخرین ....
بیا و خیلی اتفاقی
خیلی خیلی اتفاقی
در "آخرین بار"
به من گلدانِ برگِ سبزی هدیه بده،
تا #تو را در او ادامه دهم.
.
#ساغرطباطبایی
#پاسی‌از شب
#شهریورنوشت۱۴۰۰
#این_روزها
#نوشته‌های_خط‌خطی
🆔️@saagharaneh
Forwarded from عکس نگار
شبی در قلب تابستان
ز چشم ماه افتادم
چو اشکی شور غلطیدم
به قلب چاه افتادم

نه فرصت بود برگردم
نه مهلت بود بگریزم
بدون درد و خونریزی
به مسلخگاه افتادم

شب و هر پنجره قابی
ز معشوقی که می‌خندد
من از قابَم به اعماقِ
غمی جانکاه افتادم

تنم پیراهنی مخمل
چو شب مشکی پر از پولک
به چشمی برهم آوردن
ز چشمِ ماه افتادم

زمستان است احوالم
پریشان است اقوالم
چه می‌دانی چه می‌گویم
به قربانگاه افتادم

من و تنهاترین بودن
در این ره، آخرین بودن
ز تیرِ گرم آغوشی
به بهمن‌ماه افتادم
.
#ساغرطباطبایی
#نوشته‌های_خطخطی
#ساغرانه
#تیرنوشت۱۴۰۰
🆔️@saagharaneh
Forwarded from عکس نگار
می‌خواندم که منقرض شد.
و به یاد انقراض خیلی چیزها افتادم.
انقراض حیاطهایی با حوض کاشی
انقراض انگشتهای رنگ گرفته از مداد قرمز
انقرض لقمه‌های تخم مرغ در کیف مدرسه_خودش یک طرف، خجالت رایحه‌ای که مثل حاله‌ای سبز اطرافمان را می‌گرفت طرف دیگر_
انقراض روپوش طوسی، فیلم شوکران، کافی شاپ روبه روی سینما عصر جدید
ساعت سواچ، ابروهای پیوسته، گریه های بی‌صدا زیر پتو
انقراض آن حس و حال غریبی که آهنگِ 《چشم من بیا منو یاری بکنِ》 داریوش داشت.
انقراض طعم ساندویچهای سوسیس آلمانی پیچیده توی کاغذ کاهی.

آری می‌خواندم که منقرض شد و گویی این من بودم که در میان خاطرات تاریخ مصرف گذشته‌ام منقرض شده بودم.

گویی این من بودم که تمام این روزها در پوست کرگدنی سپید مدفون شده می‌زیستم
وقتی تصویرش را دیدم
که اینطور پخش روی زمین افتاده
و معصومانه سر برخاک گذارده
دوباره تمام شدم.

و دقیقا پیش از بستن چشمهایم در میان خاطرات رنگ باخته دوباره تصویر محو تو را دیدم
که هنوز برای پاپیش گذاشتن، داشتی این‌پا و آن‌پا می‌کردی....
.
#نوشته‌های_خطخطی
#انقراض
#ساغرانه
#ساغرطباطبایی
#هنوز_کووید
#خردادنوشت۱۴۰۰
🆔️@saagharaneh
Forwarded from عکس نگار
...
نداشتنیِ #من

دورِ دست نیافتنیِ #من

حسرتِ همیشگیِ #من

خواهشِ تمام نشدنیِ #من

نرسیدنیِ #من

مسیرِ نرفتنیِ #من

گمگشته‌ی پیدا نشدنیِ #من

تمام این صفات آن‌لحظه که در کنارِ #من بیایند رنگ می‌بازند و تنها #منِ مالکیت است که می‌درخشد؛

تواز آنِ #منی
حتی اگر از جنس نداشته‌هایم باشی؛

نداشتنیِ #من!
.
#ساغرانه
#شعرواره
#نوشته‌های_خطخطی
#ساغرطباطبایی
#اردیبهشت‌‌نوشت‌۹۹
🆔@saagharaneh