صفحه اطلاع رسانی محمد بهرامی

#مادر
Канал
Новости и СМИ
Мотивация и цитаты
Религия и духовность
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала صفحه اطلاع رسانی محمد بهرامی
@rahkooshПродвигать
86
подписчиков
195
фото
103
видео
111
ссылок
خدایا، چنان کن سرانجام کار... تو خشنود باشی و ما "رستگار"...
به نام خدا
و... سلام

حاج قاسم سلیمانی گفت در جبهه های نبرد وقتی که شما نبودید خانم فاطمه زهرا(س) بدنهای پاره پاره فرزندانتان را به آغوش میکشید... و چه زیبا رسالت فاطمی را در شما تجلی بخشید. و چه روزها و شبهایی که در فراق عزیزانتان اشک ریختید و چه قامتها که خمیده نشد...
شاید در صحنه پیکار نبودید اما جگارنتان را شرحه شرحه ساختید و دم نزدید. فرزندان و همسرانتان را هدیه کردید و زینب وار ایستادید.
همچون حضرت ام البنین (س) عزیزانتان را فدایی حسین فاطمه خواندید و غم حسین را ارجح از غم جگرگوشه تان دیدید...
و هیچ کس ندید گیسوان سپید شده و چهره شکسته و کمر خمیده و قلب مالامال از آتش دوری... و این فقط خداست که میتواند صبرتان دهد... و ما همچنان چشمانمان به دست و زبانتان هست تا دعایمان کنید و عاقبت بخیری برای ما هم بخواهید.
روز وفات خانم ام البنین(س) روز پاسداشت مقام و منزلت مادران و همسران شهداست.
تقدیم به تمامی مادران و همسران شهدا بویژه مادربزرگ معصوم و مظلومم مرحومه حاجیه خانم معصومه شعبانی و مادر صبور و ایثارگرم خانم طیبه کاشانی فرد.

#مادر_شهید
#همسر_شهید
#ایثار
#صفحه_شخصی_محمد_بهرامی

@rahkoosh
به نام خدا
و... سلام

چه زیبا نوشت آن نگارنده نکته بین که: آمار شهدا هیچ وقت واقعی نبود...
و تو چه میدانی سوختن در پس از دست دادن پاره ای از تن را...
خبر هنوز تازه است، #مادر یکی از شهدای اخیر جاده خاش زاهدان تاب #شهادت فرزند را نیاورد و ...
بله "دق" کرد.
من میگویم #شهید شد و ما فقط این شهید را دیدیم و شاید ...
شاید خدا اینبار خواست آنچه تا کنون نتوانسته بودیم ببینیم را به عینه ببینبم و لمس کنیم و چه بسیار مادران شهیدی که پس #شهادت فرزندشان، پر کشیدند و فقط جسمشان یادگار ماند بر بی وفا سرد خاک...
چه مادری که آرزوها داشت "برای" فرزندش و چه #همسری که آرزوها داشت "با" شوهرش و هر دو شهید شدند... یکی سوخت و دیگری پیر شد و آنها ماندند و یاد یارانشان با یادگارانشان

هرچند هیچ جایگاهی را برای قدردانی از این دو قشر #مظلوم و #معصوم نمیتوان متصور شد اما چه خوش سلیقه بود آنکه وفات [شما بخوانید #شهادت] بانو #ام_البنین را روز قدردانی از این عزیزان قرار داد.
و فقط افسوس و تعذر که نه تنها قدردانتان نیستیم، حتی این روزها چه با زبان و چه با عمل، بیشتر به زخمتان نمک میزنیم...
باشد که خدا رحمی کند بر دلها...

#محمد_بهرامی
به نام خدا
و... سلام

#تلنگر
خواندن این متن را روزی چند بار اول به خودم بعد به شماتوصیه میکنم:


در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. #زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک #دختر و #پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند.
_

بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید #بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها #نامزدبازی و #دختربازی کنید.
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن #خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال.
_

خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه #پدر و #مادر باحالی. چه #عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم.
_

داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون.
_

اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو #شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها.
_

داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول #غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش #مامان اینا تو حساب کردی.
_

آخییی. #آبجی و #داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه #خواهر و #برادر اینقدر به هم نزدیک باشند.
_

داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم.
_
_
تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا.
_
داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... _
وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.
_
ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران بهترین اوقاتم را صرف #گناه #تجسس و #سوء_ظن کرده ام بدون کوچکترین ظاهر زشتی....
_
_
_
پی‌نوشت: این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران #حرام می‌دانیم.


#تلنگر
#از_خودمان_شروع_کنیم
#تجسس
#سوء_ظن
#کانال_تلگرامی_محمد_بهرامی

@rahkoosh
به نام خدا
و... سلام

این مطلب را حتما بخوانید. با خواندن این جملات بی اغراق رگ های سرم متورم شد، صورتم داغ شد و من از خودم خجالت کشیدم. بیچاره آنهایی که بامشان بیشتر است!!! چگونه جواب این مادر شهید را بدهیم؟ باز هم #قربت_الی_الله به خون شهدا و کشور خیانت کنیم!!! بیچاره تر آنهایی که به خاطر دنیای دیگران، [در ایام انتخابات] با مظلوم نمایی #منافقین به قول فرمایش رهبری جای شهید و جلاد را عوض کردند:

مادر بزرگوار #شهید_یوسف_داورپناه

من #مظلوم_ترین_مادرشهید هستم.
منافقین من و فرزندانم را اسیر کردند
من #تنها مادر شهیدم که منافقین بچه ام را جلویم سر بریدند شکم بچه ام را پاره کردند و #جگرش را دراوردند.

با ساتور بدن فرزندم را قطعه قطعه کردند💔 و من 24 ساعت با این بدن تنها ماندم و #خودم با دستم قبر کندم و کفن کردم و #دفن_کردم. ♨️بابت اقتدار و امنیت مان به چه کسانی بدهکاریم...

#تلنگر
#مادر_شهید
#کانال_تلگرامی_محمد_بهرامی

@rahkoosh
مادر است دیگر
رفته تمثال پسرش تو خیابون رو تمییز میکنه

یه چیزایی رو فقط مادرا می‌فهمن❤️😢
خدایا به دل سوخته و قد خمیده این مادران، مشکلات را مرتفع و دلها را آرام بفرما

#شهید
#مادر_شهید
#کانال_تلگرامی_محمد_بهرامی

@rahkoosh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نام خدا
و... سلام

این روزها سالروز وداع تلخ با مادریست که مزرعه دنیا را به خوبی برای آخرت آماده ساخته بود و عطای دنیا را به لقای آخرتش بخشیده بود.
او که حتی در جوانی لحظه ای از یاد خدا غافل نشد، ثمره ای جز محبت و مهربانی در دل بازماندگان و اطرافیان نکاشته بود و مُهرِ مِهرش همچنان بر دلها داغ است.
روحت شاد مادر خلیل الله که داغ شهادتش را به دل خریدی و به قول مادرم در شهادت فرزندت پیر شدی.
و حال ، بی شک تو در کنار فرزند شهیدت در بهشت برین میهمان سفره اهل بیت(ع) هستید و ما همچنان در حسرت نبودتان بیتاب و سوزناکیم.
۱۸ دی ماه، دومین سالروز به خاک سپاری مادری زحمت کش، مهربان و خیر ، ام الشهید "معصومه شعبانی" گرامی باد.

#مادر_بزرگ
#معصومه_شعبانی
#دومین_سالگرد
#کانال_تلگرامی_محمد_بهرامی

@rahkoosh
‍ ‍‍ .
#درد_نوشت
.
اینکه دو متر #جوان بدهی و چهار تکه استخوان تحویل بگیری درد نیست؛ #درد این است که حتی در قبال این اتفاقات اخیر هم تو باید پاسخگو باشی نه دیگران! آری تو ای #مادر_شهید ؛ تو ای #همسر_شهید؛تو ای #فرزند_شهید؛ تو ای همدمِ رنجور و ماتم زده ی #جانباز؛ تو که باید بنشینی و علاوه بر دردهای شبانه روزی ات؛ طعنه های تلخ مردم کوچه و بازار را هم با جان و دل بخری و مدام شرح بدهی فلسفه ی حقیقیِ #انقلاب را ؛ فلسفه #شهادت را ؛ فلسفه ی تکه تکه شدن فرزندِ دلبندت را...فلسفه ی نهضتی که این روزها #قربانی هوس های بوالهوسان و شکم دریدگی #شکم_پرستان شده است...
.
.
ولی خیالتان راحت که آهِ سینه ی سوزانتان روزی #دامن همه را خواهد گرفت...بالاخره این #دنیای_ناپایدار با تمام زیبایی های ظاهری اش به پایان خواهد رسید؛ دنیایی که به بزرگ تر از این‌ها هم رحم نکرده است ؛ به این‌ها هم رحم نمیکند...و اینجاست که باید نوشت:الحق ولانصاف که #قیامت دیدنی است...

کانال تلگرامی محمد بهرامی

@rahkoosh