راهیان نور

#خوب
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rahian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت‌_ششم . 🌸یادش آمد که او را یکبار توی تلویزیون دیده. #سرش گرم به ژاکت لیمویی بود که داشت برای خودش میبافت و تلویزیون گوش میداد. #شهردار ارومیه حرف میزد،🌹صفیه میل و کاموا را روی پایش گذاشت و به صفحه ی تلویزیون…
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری:
#قسمت_هفتم
.
🍀به یکی از دوستانم گفتم #مهدی_باکری از من خواستگاری کرده.
ذوق زده شده بود🙃
#میگفت:"صفیه اشتباه نکنی نه بگویی.#مهدی از بهترین بچه های ارومیه ست"😊
#هفته بعد حمیده آمد دنبالم و گفت"آقا مهدی خونه ی ماست،میخواد با شما صحبت کنه"
#آماده شدم و به بهانه ی مسجد،رفتم
#مهدی پشت به پنجره ی اتاق منتظر نشسته بود،وارد اتاق که شدم،جلوی پایم بلند شد و بدون اینکه نگاهم کند،سلام کرد و نشست.🌹
#من هم نگاهش نکردم،کنار پنجره نشستم رو به دیوار؛مهدی شروع کرد به حرف زدن.
#از عقیده اش گفت و اینکه دوست دارد چطور #زندگی کند،یادم نیست آنروز چه حرف هایی زد،اما در ان لحظه که میگفت،توی ذهنم به رویاهایی که میخواستم در همسفر و هم راهم باشد،فکر میکردم.
#انگار داشتند واقعی میشدند.همیشه دلم میخواست یک زندگی پرجنب و جوش داشته باشیم؛
یک #زندگی_چریکی
قبل از انقلاب،دوست داشتم #شوهرم دانشجو باشد و با هم با رژیم بجنگیم،اما بعد فکر میکردم همین که خداشناس باشد کافیست😊
#وقتی مهدی حرف میزد،فکر میکردم همان مرد خدایی است که زندگی پُر جنب و جوشی دارد👌👌
🌺حرف هایمان که تمام شد و از اتاق رفت بیرون،از پشت پنجره نگاه کردم،پایش را گذاشته بود روی پله و خم شده بود بند پوتینش را میبست🌿🌿
#برگشتم خانه،منتظر بودم برادرم بیاید و به او بگویم که به مادر و آقا جون قضیه ی مهدی را بگوید،خودم خجالت میکشیدم🙈
#عصرآمد،سلام کرد و با خنده پرسید☺️:"چه خبر؟"
#گفتم"سلامتی"
گفت:"آقای نادری رو دیدم،یی چیزایی میگفت"
#همه چیز را برایش تعریف کردم.
#یوسف و مهدی دوست بودند.
🌹همان شب برادرم به مادر و آقاجون همه چیز را گفت
و گفت:"مهدی پسر خوبیه،من نمیتونم روش ایرادی بذارم؛حالا خودتون میدونید"
🌸پدرم مهدی را کمی میشناخت.شب فوت آقای طالقانی با چند تا دیگر از دوستانش آمده بودند باغ.
#آقاجون سکوت کرد.من توی اتاق دیگر منتظر بودم ببینم چه میگویند،مادر آمد پیشم.
خندید و گفت:"من میدیدم این یه هفته کم اشتها شده ای و مدام فکر میکنی؛نگو خبری بوده."😃
#قرار بود با خانواده ام صحبت کنم و جواب آخر را بدهم
#روزی که آقای نادری از طرف مهدی برای گرفتن جواب آمد،خانه ی خواهرم بودیم
با یوسف آمد انجا،جوابم بله بود😉
#یوسف به چهارچوب در تکیه زد و با تردید نگاهم کرد
آخر طاقت نیاورد.گفت:"صفیه تو مگه مهدی رو چقدر میشناسی؟"گفتم:"به همون اندازه که همون روز حرف زدیم"
#گفت:"میدونی زندگی کردن بامهدی خیلی سخته؟او با آدم های دیگه که تو ذهنت هست،فرق داره
همه ی این مدت که من و مهدی با هم بودیم،ندیدم یه غذای سیر از گلوی این آدم پایین بره"😞
#خوب من هم آدم متفاوت میخواستم
گفتم:"من فکرهام رو کردم"

#ادامه_داره
@rahian_nur
تیربہ سرش خورد،دستش راگرفتم وگفتم خوب میشي #اما #گفت: #خوب نمیشوم خواب دیدیم ڪہ #حضرت زهرا مرا #دعوت ڪردندوفرمودندبہ سمٺ مڹ بیا،من #شہیدمیشوم
#شهیدعلیرضامحمدی
#لشڪرفاطمیون
#متولد۷۲
💟 @rahian_nur
❤️💗❤️💗
💗 @rahian_nur
❤️
#عاشقانه_بهشتى💞
.
.
#قهر بودیم درحال #نماز خوندن بود... نمازش که تموم شد هنوزپشت به اون نشسته بودم...
کتاب شعرش رو برداشت وبایه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن...
ولی من بازباهاش قهربودم!!!!!
.
.
کتاب وگذاشت کنار...بهم نگاه کردوگفت:
"#غزل تمام...نمازش تمام...دنیا مات،#سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!
باز هم بهش #نگاه نکردم....!!!
.
.
اینبارپرسید:عاشقمی؟؟؟💗سکوت کردم....
"گفت:عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز....💗
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند.
.
.
" دوباره بالبخند پرسید:#عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟
گفتم:نـــــــه!!!!!
.
.
گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری...
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..."
زدم زیرخنده....و روبروش نشستم....
.
.
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد #آرامش بخشه...
بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم...
#خداروشکرکه #هستی....
.
راوی:همسر #شهید_بابایی .
.
. "
.
.


قسمتی از#وصیت_نامه #شهید_بابایی
#ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مُردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد .
ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه #با_حجاب باشی . همیشه با ایمان باشی. همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست . . .

اگه می خواهی #عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر میتونی #درس_بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . #به_مردم_کمک_کن . کمک کن #خوب_قضاوت_کن . همیشه از #خدا کمک بخواه . حتما #نماز_بخون . #راه_خدا را هرگز فراموش نکن . . .#عباس_بابایی
_________________________
#شهید_عباس_بابایی#پانزدهم_مرداد
#شوق_پرواز#عشق#عشق_راستین
.
.
#عاشقانه_بهشتى💞
.
.
#قهر بودیم درحال #نماز خوندن بود... نمازش که تموم شد هنوزپشت به اون نشسته بودم...
کتاب شعرش رو برداشت وبایه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن...
ولی من بازباهاش قهربودم!!!!!
.
.
کتاب وگذاشت کنار...بهم نگاه کردوگفت:
"#غزل تمام...نمازش تمام...دنیا مات،#سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!
باز هم بهش #نگاه نکردم....!!!
.
.
اینبارپرسید:عاشقمی؟؟؟💗سکوت کردم....
"گفت:عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز....💗
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند.
.
.
" دوباره بالبخند پرسید:#عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟
گفتم:نـــــــه!!!!!
.
.
گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری...
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..."
زدم زیرخنده....و روبروش نشستم....
.
.
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد #آرامش بخشه...
بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم...
#خداروشکرکه #هستی....
.
راوی:همسر #شهید_بابایی .
.
. "
.
.


قسمتی از#وصیت_نامه #شهید_بابایی
#ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مُردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد .
ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه #با_حجاب باشی . همیشه با ایمان باشی. همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست . . .

اگه می خواهی #عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر میتونی #درس_بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . #به_مردم_کمک_کن . کمک کن #خوب_قضاوت_کن . همیشه از #خدا کمک بخواه . حتما #نماز_بخون . #راه_خدا را هرگز فراموش نکن . . .#عباس_بابایی
_________________________
#شهید_عباس_بابایی#
.
.
Telegram.me/rahian_nur
Forwarded from عکس نگار
🌹 @rahian_nur
.
#عاشقانه_بهشتى💞
.
.
#قهر بودیم درحال #نماز خوندن بود... نمازش که تموم شد هنوزپشت به اون نشسته بودم...
کتاب شعرش رو برداشت وبایه لحن دلنشین شروع کرد به خوندن...
ولی من بازباهاش قهربودم!!!!!
.
.
کتاب وگذاشت کنار...بهم نگاه کردوگفت:
"#غزل تمام...نمازش تمام...دنیا مات،#سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!!!!
باز هم بهش #نگاه نکردم....!!!
.
.
اینبارپرسید:عاشقمی؟؟؟💗سکوت کردم....
"گفت:عاشقم گرنیستی لطفی بکن نفرت بورز....💗
بی تفاوت بودنت هرلحظه آبم می کند.
.
.
" دوباره بالبخند پرسید:#عاشقمــــــی مگه نه؟؟؟؟؟
گفتم:نـــــــه!!!!!
.
.
گفت:"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری...
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری..."
زدم زیرخنده....و روبروش نشستم....
.
.
دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد #آرامش بخشه...
بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم...
#خداروشکرکه #هستی....
.
راوی:همسر #شهید_بابایی .
.
. "
.
.


قسمتی از#وصیت_نامه #شهید_بابایی
#ملیحه به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مُردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد .
ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه #با_حجاب باشی . همیشه با ایمان باشی. همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست . . .

اگه می خواهی #عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر میتونی #درس_بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . #به_مردم_کمک_کن . کمک کن #خوب_قضاوت_کن . همیشه از #خدا کمک بخواه . حتما #نماز_بخون . #راه_خدا را هرگز فراموش نکن . . .#عباس_بابایی
_________________________
#شهید_عباس_بابایی#پانزدهم_مرداد
#شوق_پرواز#عشق#عشق_راستین

🌹 @rahian_nur