♦️شاید که آینده از آن ما...♦️(در باب اهمیت تحصیل دختران افغانستانی در مدارس ایران)
[بخش دوم و پایانی]
پیمان حقیقتطلب*
4. شاید هیچکس به خوبی همایون صنعتیزاده اهمیت تحصیل دختران در یک کشور را درک و بیان نکرده باشد. شاید هیچکس به اندازه فروشنده بلیت موزه ملی افغانستان
هم درد این کشور را درک نکرده باشد. اما بعید میدانم مسئولان و مدیران آموزشوپرورش کشورمان اهمیت تحصیل دختران مهاجر افغانستانی را درک کرده باشند... این روزها از جاهای مختلف پیام میرسد که مدیران مدرسه از ثبتنام دانشآموزان جدید افغانستانی سر باز میزنند. چند سال است که داستان همین است. هرساله موقع ثبتنامها که میشود تعدادی (البته که فقط تعدادی) از مدیران مدارس دانشآموزان غیرایرانی را ثبتنام نمیکنند... .
هفته گذشته اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی و رئیس سازمان مدارس خارج از کشور شیوهنامه ثبتنام کودکان مهاجر را ابلاغ کردند. شیوهنامهای که مشابه شیوهنامه سال گذشته حق ثبتنام و تحصیل در مدارس دولتی ایران را برای خیل عظیمی از کودکان مهاجر فراهم کرده است.
نکته کار این است که این شیوهنامه برای ثبتنام دانشآموزانی که سالهای گذشته در مدارس ایران تحصیل کردهاند، تکلیف را بهخوبی روشن کرده است و دانشآموزان جدیدالورودی که بعد از تسلط طالبان به ایران مهاجرت کردهاند، باید باز
هم منتظر دفاتر کفالت بمانند که زمان و مکان دریافت برگ حمایت تحصیلی را تعیین کنند و شاید آنقدر این کار طول بکشد که ظرفیت ثبتنام تمام مدارس تمام شود و آنها از ثبتنام سر باز بزنند؛ بهانهای که همین الانش
هم باعث شده خیلی از مدارس از پذیرش دانشآموزان اتباع خودداری کنند.
چه بپذیریم و چه نپذیریم، بههرحال کشور افغانستان همسایه دیواربهدیوار ماست. سالهاست که این کشور همواره از منظر اکثر شاخصهای پیشرفت جزء توسعهنیافتهترین کشورهای دنیا بهشمار میرود. سالهاست که ایران با موج مهاجرت افغانستانیها روبهروست و همه کارشناسان
هم بر این باورند که تنها راه کاهش مهاجرتها از افغانستان، پیشرفت و توسعه این کشور است. برخوردهای قهری و خشونتآمیز با مهاجران افغانستانی و عدم ارائه خدمات به آنان هیچگاه باعث کاهش مهاجرتهای آنان نشده است؛ چون در دل هر مهاجرتی علاوه بر جاذبه مقصد، دافعه مبدأ نیز نقش دارد. تنها اثر برخوردهای قهرآمیز و عدم ارائه خدمات
هم کاهش ورود نخبگان و سرآمدان کشور افغانستان به ایران و تغییر مسیر مهاجرت آنان به سایر کشورهای جهان بوده است. تا افغانستان سروسامانی نگیرد نمیتوان صحبت از کاهش مهاجرتها از این کشور و حتی بازگشت مهاجران به کشور خودشان به میان آورد. کمکهای مستقیم مالی
هم اصولا باعث بهبود ساختاری کشورها نمیشود. در افغانستان نیز شاید میلیاردها دلار کمک مالی جهت تغییرات ساختاری هزینه شد. اما خروجی آن تسلط مجدد طالبان بر این کشور بود. شاید تنها روزنه امید برای بهبود افغانستان همان چیزی باشد که فروشنده بلیت موزه ملی افغانستان و بسیاری از پدرها و مادرهای مهاجر به آن پی بردهاند: باید کودکانشان باسواد شوند. نباید آنان بیسواد باقی بمانند. و این نکته درمورد دخترانشان بهمراتب بیشتر صدق میکند.
ایران این روزها میزبان میلیونها مهاجر افغانستانی است. این مهاجران نیازهای متنوعی دارند و مطمئنا تأمین این نیازها برای کشور ایران بار مالی فراوانی دارد.
در میان خدماتی که این مهاجران نیاز دارند، شاید تحصیل کودکان مهاجر و بهخصوص دختران مهاجر در نگاه اول کمتر اورژانسی به نظر بیاید. اما در نگاهی میانمدت و بلندمدت، اولویت اول ارائه خدمات به مهاجران باید تحصیل کودکانشان و بهخصوص تحصیل دختران خانوادههای مهاجر باشد. از نان و آب واجبتر، باسوادکردن کودکان مهاجر و بهخصوص دختران است. دخترانی که حالا طالبان با ایجاد محدودیت شدید در تحصیل آنان، کمر به نابودی آینده افغانستان و کشورهای همسایه افغانستان بسته است. دختران افغانستانی نسل آینده را میسازند. تغییر نگرشهای حاصل از باسوادی در نسل آینده افغانستانیها چه در ایران بمانند و چه در افغانستان باشند، در هر صورت یک بازی برد- برد است. شاید اگر مدیران مدارس و مسئولان ردههای مختلف آموزشوپرورش به اهمیت تحصیل کودکان مهاجر پی میبردند، بههیچوجه به تمامشدن ظرفیت ثبتنام و دیگر بهانهها اشاره نمیکردند... آینده افغانستان میتواند در کشور ایران رقم بخورد، اگر دخترهای حوریه بتوانند در مدارس ایران درسشان را ادامه بدهند اما..
.
*مدیر پژوهش انجمن دیاران#پاره_ی_تن|
#جوامع_همسرنوشت|
#جامعه|
#نقد_خویشتن