پویش فردوسی

#ابوالفضل_خطیبی
Канал
Логотип телеграм канала پویش فردوسی
@pooyesh_ferdowsiПродвигать
229
подписчиков
356
фото
50
видео
121
ссылка
✍️که #رستم یلی بود در سیستان؟

#ابوالفضل_خطیبی

بیت زیر (که رستم یلی بود در سیستان) به نام فردوسی سخت مشهور است و حتی ضرب‌المثل شده و به کتاب‌های امثال چه با نام فردوسی و چه بدون نام شاعر راه یافته است:

که رستم یلی بود در سیستان / منش کرده‌ام رستم داستان

این بیت به رغم شهرت آن، نه در هیچ نسخه‌ای از شاهنامه دیده شده است و نه در هیچ یک از چاپ‌های معتبر و نامعتبر آن. بنابر پژوهش سجّاد آیدنلو دربارۀ پیشینۀ بیت مذکور، کهن‌ترین منبعی که در آن صورتی از مصراع دوم این بیت (که من کردمش رستم داستان) به نام فردوسی آمده، ساقی‌نامۀ سالک قزوینی در قرن یازدهم هجری (1021- بین 1083 و 1090ق) است و پس از آن بدون نام گویندۀ آن (با حذف «که» در آغاز بیت) در طومار نقّالی هفت لشکر در اواخر قرن سیزدهم (1292ق) نقل شده است. نگارندۀ این سطور بسیاری را دیده است که با استناد به این بیت، بر این نظر بودند که داستان‌های شاهنامه را فردوسی از روی یک متن نسروده، بلکه آنها تخیّلات شاعر است، اما محتوای بیت مذکور با سخن فردوسی دربارۀ منبع خود و نیز مجموع شواهد و قراین بسیار که شاعر داستان‌های رستم را از روی متن شاهنامۀ ابومنصوری به نظم کشیده است، همخوانی ندارد. این بیت، در دوران معاصر به نام فردوسی چنان شهرت یافته که حتی استاد عالی‌مقامی چون ژیلبر لازار را نیز به این خطا افکنده است که می‌نویسد: «حکیم طوس بانگ برآورد که رستم یلی بود در سیستان / منش کرده‌ام رستم داستان» . باری، نگارنده صورت کامل بیت مورد بحث را - البته با تفاوت‌هایی با صورت مشهور آن- در منبعی مهم‌تر و کهن‌تر یافته است که می‌تواند بر پیشینۀ این بیت پرتو تازه‌ای افکند. عبدالقاد بغدادی (قرن یازدهم قمری) در لغت شهنامه ذیل «سیستان» بیت زیر را شاهد آورده است:

تو کردی ورا رستم داستان / وگرنه خری بود در سیستان

دربارۀ این بیت نکات زیر شایان توجّه است:
1. چنانکه ملاحظه می‌شود برعکس صورت معروف بیت، در اینجا دو مصراع جابه‌جا شده‌اند و این صورت فقط در روایات مردمی تاجیکان از شاهنامه دیده می‌شود و به نظر می‌رسد که به لحاظ ترتیب دو مصراع، همین صورت، کهن‌تر از صورت مشهورتر بیت باشد:
منش ساختم رستم داستان / وگرنه یلی بود در سیستان
2. از آنجا که صورت معروف‌تر با «که رستم ...» آغاز می‌شود، به احتمال فراوان، بیتی از یک قطعه بزرگ‌تر بوده که سرایش آن را به فردوسی نسبت می‌دادند و از آن قطعه گویا همین بیت باقی مانده است. در طومار هفت‌لشکر برای اینکه به بیت مذکور استقلال دهند، حتّی به بهای بر هم زدن وزن بیت، «که» را در آغاز آن انداخته‌اند؛ ولی بیت منقول در لغت‌ شهنامه شاید سرودۀ کسی دیگر و بازهم از یک قطعۀ بزرگ‌تری باشد که در آن، خطاب سراینده به فردوسی است و بیت مذکور در صورت معروف‌تر را به یاد خواننده ‌آورده است؛ زیرا، قاعدتاً باید مرجع «ورا» همان رستم در بیت یا بیت‌های پیشین همین قطعۀ مفقود باشد.
3. با اینکه صورت کامل بیت در منبع قدیم‌تر لغت شهنامه آمده است، ضبط موهن «خری» در مصراعِ «که رستم خری بود در سیستان» جدیدتر و جعلی است و ضبط قدیم‌تر همان «یلی» در صورت مشهورتر بیت است.



#پویش_فردوسی
@pooyesh_ferdowsi
#ابوالفضل_خطیبی:


🔸آنهایی که #شاهنامه را درست نخوانده اند و یا آنهایی که اصلا نخوانده اند تصور می کنند که شاهنامه سراسر جنگ است. در صورتی که اصلا این طور نیست و تنها بخش کوچکی از از پنجاه هزار بیت شاهنامه درباره جنگ است و درواقع شاهنامه درباره کلیت #بشریت است.

🔹داستان جنگ بین رستم و اسفندیار، ابیاتی که صرفا جنگیدن این دو پهلوان را روایت می کند، به پنج صفحه هم نمی رسد.

🔸در شاهنامه و در غالب جنگ هایی که ایرانیان در آن نقش دارند، جنگ هایی است تدافعی و نه تهاجمی.

🔹از همان آغاز شاهنامه که داستان کیومرث است پسر او به دست یک دیو کشته می شود و فرزند دیگر کیومرث، هوشنگ صرفا برای انتقام دیو را می کشند و تا پایان شاهنامه همین رویکرد تدافعی ایرانیان وجه غالب است.

🔸در دو داستان شاهنامه، داستان ایرج و داستان سیاوش فردوسی #مدارا_جویی هر دو قهرمان ایرانی را به تصویر می کشد.



#پویش_فردوسی
@pooyesh_ferdowsi
من مخالف عرفان نیستم، وقتی که شعر مولوی را می‌خوانم انگار در آسمان‌ها پرواز می‌کنم، شعرهای عرفانی مولوی را دوست دارم، عطار و سنایی را نیز هم. ادبیات ژانرهای مختلفی دارد، انواع ادبی مثل حماسه و عرفان و ادبیات غنایی و تعلیمی. ما نمی‌توانیم با ابزار یک ژانر یا نوع ادبی، یک ژانر دیگری را تحلیل و تفسیر کنیم. تحلیل حماسه ابزارهای خاص خودش را دارد، خود شاهنامه که یک متن حماسی است و با جنگ‌ها و دلاوری‌ها و لشکرکشی‌ها سروکار دارد، چه ربطی به عرفان دارد که بیشتر در آسمان‌ها سیر می‌کند تا در زمین!؟ هفت‌خوان رستم، چه ارتباطی با هفت مرحله سیر و سلوک دارد؟! فقط هردو عدد هفت دارند؟ آن یک حرکت انفسی است و این یک حرکت آفاقی است که چی بشود؟ این تحلیل‌ها ما را به کجا خواهد برد؟ حتی کتابی با عنوان عرفان در شاهنامه نوشته‌اند! ولی من هیچ وقت نفهمیدم یعنی چی که مثلا افراسیاب نفس اماره است! خوب که چی؟ افراسیاب چه ربطی به نفس اماره دارد؟ بحث در باره نفس اماره در یک حوزه است و بحث درباره افراسیاب در حوزه دیگری و در اساطیر کهن ایرانی است، پادشاه تورانی است که در مقابل ایران قرار می‌گیرد، این چه ارتباطی با عرفان دارد؟! با تاخت و تاز ترکان و مغولان در ایران و گرفتاری ایرانیان در چنبره ناامیدی و دربه‌دری و شکست از پی شکست، آنان را از حماسه و حماسه‌سرایی و داستان‌های پهلوانی و وصف پایداری دلاوران شاهنامه در برابر دشمنان دور کرد و به تدریج گوشه‌نشینی در کنج خانقاه‌ها و ادبیات صوفیانه تا حدی جای آن را گرفت و در آن میان به دلیل محبوبیت چشمگیر شاهنامه در میان ایرانیان، برخی نامداران صوفیه به‌ویژه شیخ اشراق کوشیدند تا شاهنامه را با تصوف پیوند دهند. البته برخی شخصیت‌های حماسه ملی ایران و در راس آن‌ها کیخسرو، امکان این پیوند را فراهم می‌آورد. کیخسرو پادشاه آرمانی شاهنامه است و سرانجامِ رازآمیز او که زنده نزد یزدان می‌رود، البته صوفیان را به وجد می‌آورد. میراث صوفیه را می‌توان از دو دریچه نگریست: یکی ادبیات غنی آن که در آثار مولانا به اوج می‌رسد و مثنوی معنوی و غزلیات شمس را می‌توان در زمره شاهکارهای بزرگ جهانی در شمار آورد و دیگر این‌که همین گرایش‌های صوفیانه و رابطه مریدی و مرادی سبب شد تا فکر فلسفی و خردورزی ایرانیان نتواند پیشرفت محسوسی داشته باشد.



#ابوالفضل_خطیبی




#پویش_فردوسی

@pooyesh_ferdowsi
📢آیین بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

🏵به همراه گرامیداشت زنده یاد #ابوالفضل_خطیبی


#پویش_فردوسی

@pooyesh_ferdowsi
#ابوالفضل_خطیبی، شاهنامه‌ پژوه و هموند هیئت علمی فرهنگستان، در برگه فیسبوک خود با انتشار عکسی از حدیث نجفی خطاب به زنده یاد #احمد_تفضلی استاد فرهنگ و زبان های باستانی نوشت:

«گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار!
باز هم دختر نازنین دیگری حدیث نجفی از دیار کرج به خاک و خون کشیده شد. گل نشکفتۀ دیگری پرپر شد. زمان را گم کرده‌ام احمد! در چه زمانی و زمانه‌ای هستم؟ شاید من مرده باشم احمد! و حدیث، زنده چون ماه در آسمان و با نورِ خود این قافله را تا مقصدِ خویش رهنمون می‌کند. بوی خون می‌آید احمد! بوی باروت و خون! نگاه کن! اینان همان نوباوگان زمانِ تو بودند احمد! قاتلانش با گلوله با او سخن گفتند، آن هم پنج گلوله. اینان از تو درس نگرفتند احمد! و من هم هرچه از شاهنامه در گوشِ کرشان می‌خوانم درس نمی‌گیرند، احمد!

هر آن خون كه آيد به كين ريخته/ گنهكار اوی ا‌ست و آويخته (=پاسخگو)

دیگر تمام شد. من می‌بینم و تو هم از گرودمان [=بهشت] می‌بینی احمد! اینان در راه خطرناکی گام نهاده بودند و هم اینک در مسیر خطرناک‌تری به‌تاخت راه می‌پویند، از میان خون و باروت.»


#پویش_فردوسی

@pooyesh_ferdowsi
رادیو شاهنامه | پنجاه و یکم
رادیو شاهنامه
📻رادیو شاهنامه | بخش پنجاه و یکم
🎙آوای رسای دوستداران شاهنامه و زبان پارسی

🔸آنچه در بخش پنجاه و یکم رادیو شاهنامه خواهید شنید :


▫️نگاره های فردوسی از آغاز تا به امروز تازه ترین سخنرانی #ابوالفضل_خطیبی به مناسبت بزرگداشت فردوسی
▫️معرفی کتاب نخستین جشنواره ملی عکس شاهنامه
▫️نقالی #گردآفرید از داستان بهرام و زن پالیزبان به مناسبت بزرگداشت فردوسی
🎼 آلبوم کامل #سایه_کابوس روایت موسیقیایی از داستان ضحاک اثر گروه زیست تن


⚜️پیشکش به #محمد_امین_ریاحی

🎙گوینده: فرانک ‌خسروی
🎚سردبیر: کوروش جوادی
🏠تهیه شده در استودیو #باشگاه_شاهنامه_پژوهان


✔️هر هفته با #رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh