فلسفه بدون مرز

#صادق_هدایت
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه بدون مرز
@philosophybimarzПродвигать
10,56 тыс.
подписчиков
786
фото
276
видео
137
ссылок
فلسفه در جستجوی حقیقت است,اما مدام از خود می پرسد ایا حقیقتی وجود دارد؟ پیج فلسفه بدون مرز🤟 https://www.instagram.com/philosophybimarz/ ادمین :تبلیغ شما در تعرفه جدید هم در استوری اینستاگرام و هم در تلگرام پست میشه به دایرکت پیج اینستاگراممون بیاید
◾️دیگر نمی‌توانم در یکجا بمانم، گاهی نقالی میکنم، گاهی معلمی، برای مردم کاغذ می‌نویسم، در قهوه‌خانه‌ها شاهنامه می‌خوانم، نی میزنم، خوشم می‌آید که دنیا و مردم دنیا را سیاحت بکنم. می‌خواهم همینطور عمرم بگذرد. خیلی چیزها آدم دستگیرش میشود. وانگهی دیگر پیر شدیم. برای مرده‌ها مردارسنگ می‌ساییم. یک پایمان این دنیا است، یکیش آن دنیا. افسوس که تجربه‌هایمان دیگر به درد این دنیا نمی‌خورد. شاعر چه خوب گفته:

مرد خردمند هنرپیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا بیکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن بکار

▪️#محلل
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️زندگی من مثل شمع خرده‌خرده آب میشود، نه، اشتباه می‌کنم - مثل یک کنده هیزمِ تر است که گوشه دیگدان افتاده و به آتش هیزم‌های دیگر برشته و ذغال گشته ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده فقط از دود و دم دیگران خفه شده

▪️#بوف_کور
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️بوف کور

▪️برای من او در عین حال یک زن بود یک چیز ماوراء بشری با خودش داشت، صورتش یک فراموشی گیج کننده همه صورت‌های آدم‌های دیگر را برایم می آورد.

▪️بطوری که از تماشای او لرزه به اندامم افتاد و زانوهایم سست شد، در این لحظه تمام سرگذشت دردناک زندگی خودم را پشت چشمهای درشت، چشم‌های بی اندازه درشت او دیدم، چشم‌های تر و براق، مثل گوی الماس سیاهی که در اشک انداخته باشند.

▪️در چشمهایش،در چشم‌های سیاهش شب و ابدی و تاریکی متراکمی را که جستجو می‌کردم پیدا کردم و در سیاهی مهیب افسونگر آن غوطه ور شدم، مثل این بود ‌که قوه ای را از درون وجودم بیرون می‌کشند،زمین زیر پایم می‌لرزید و اگر زمین خورده بودم یک کیف ناگفتنی کرده بودم.

#صادق_هدایت
#بوف_کور
@philosophybimarz
◾️در راه يك چیز دیدم ، شاید یکجور بزمجه بود یا چلپاسه يا سوسمار ، یا سمندر و یا مارمورك ، نمیدانم . متاسفانه تاریخ طبیعی من تعریفی ندارد همین قدر فهمیدم که از جنس سوسمار بود ولی سرش گرد و قیافه بولدک انگلیسی را داشت . با دم باريك ، شکم پهن کبود و روی دست و پا و گردنش راه راه زرد و قهوه ای دیده میشد . با چشمهای کوچکش مثل کوه سنجاق بمن نگاه میکرد و سرش را بجانب من کج میگرفت ، بخيالم رسید او را بگیرم ولی زود منصرف شدم، چون مقصودم فقط دیدنش بود و او هم که مضایقه نکرد . وانگهی از نگاه های این جانور بیابانی که بمن کاری نکرده بود خجالت کشیدم . اما دلسوزی من بیمورد بود چون بمحض اینکه تکان خوردم مثل باد از جایش پرید . او مثل مارمورك نمی لغزید بلکه خیلی تند روی پاهایش میدوید و سرش را بالا گرفته بود.


▪️این فکر برایم آمد که شاید هجوم عرب به ایران بطمع همين سوسمار ها بوده است .

▪️#صادق_هدایت
▪️#اصفهان_نصف_جهان

@philosophybimarz
◾️او که یکی از پیشرفته‌ و آگاه‌ترین انسان‌های قرن ما بود، می‌گفت: همیشه نویسنده تنها بیان‌کننده‌ دردهای روان‌فرسای درون خویش -که بی‌شک در آن‌ها هم وجه مشترکی با انسان‌های دردمند دیگر دارد- نیست. باید آگاه بود که در کجا هستیم. برخلاف منافع و طبقه‌ خویش ایستادن ذاتی او بود، #صادق_هدایت از فرزانه مردانی بود که در این خاک نظیرشان را نمی‌توان یافت!
در مورد او گپ زدن و پرگویی کردن کار آسانی نیست. به یادش جامی بگیریم.

▪️#صادق_چوبک
▪️به نقل از:
▪️درازنای سه شب پرگو
▪️#نصرت_رحمانی

@philosophybimarz
◾️در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.

این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان

سعی می‌کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند -زیرا بشر هنوز چاره و دوائی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی بتوسط شراب و خواب مصنوعی بوسیله افیون و مواد مخدره است- ولی افسوس که تأثیر این گونه داروها موقت است و بجای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می‌افزاید.



▪️#صادق_هدایت
▪️#بوف_کور


@philosophybimarz
◾️روی زمین یک امید فرار هست آنهم #مرگ است، مرگ!

▪️#آفرینگان
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️خدا کند که میان این خر تو خر، ما از چریدن علف نیفتیم!

▪️#قضیه_خر_دجال
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️زندگی من مثل شمع خرده‌خرده آب میشود، نه، اشتباه می‌کنم - مثل یک کنده هیزمِ تر است که گوشه دیگدان افتاده و به آتش هیزم‌های دیگر برشته و ذغال گشته ولی نه سوخته است و نه تر و تازه مانده فقط از دود و دم دیگران خفه شده

▪️#بوف_کور
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
چنان آنها را ترغیب به گذشته و فقر و مرده پرستی و گریه و وافور و توسری می‌کنیم که دست روی دستشان بگذارند و بگویند باید دستی از غیب برون آید و کاری بکند.


▪️#توپ_مرواری
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️جانوران بت نمی‌پرستند، قلدر نمی‌تراشند و به کثافتکاری‌های خودشان نمی‌بالند برای همین تاریخ ندارند؛ صفحات تاریخ بشر با خون نوشته شده، هر قلدری که وقیح تر و درنده تر باشد، بیشتر کشتار و غارت بکند و پدر مردم را در بیاورد، در صفحات این تاریخ عزیزتر است و به اصطلاح نامش جاویدان می‌شود، گاهی لقب عادل هم به دُمش می‌چسبانند و حتی به درجه الوهیت هم او را بالا می‌برند؛ این از خصایص اشرف مخلوقات است.

▪️#صادق_هدایت
▪️#توپ_مرواری

@philosophybimarz
توپ مرواری ( صادق هدایت ).pdf
659.9 KB
◾️بدیهی است که این مذهب دشمن بشریت است، فقط برای غارتگران و استعمارچیان آینده جان می‌دهد.

◾️#صادق_هدایت
◾️#توپ_مرواری


@philosophybimarz
◾️حقوق حیوانات، حقوق زیردستان و بی نوایان است.
حفظ حقوق آنها یکی از نتایج تمدن واقعی و انسانیت حقیقی و همچنین حفظ عقل، اخلاق و حیثیاتِ یک جامعه است.


▪️#انسان_و_حیوان
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️اصلاً از بس که ما میان استخوان مرده و اشیاء پوسیده دنیای قدیم زندگی کرده‌ایم، حس زندگی در ما کشته شده.

▪️#تخت_ابونصر
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️یک‌جور نفرین یک‌جور بغض گنگ نسبت به بیدادی دنیا و همه مردمان حس کرد. یک‌نوع کینه مبهم نسبت به پدر و مادرش حس کرد که او را باین ریخت و هیکل پس انداخته بودند! اگر هرگز بدنیا نیامده بود به کجا برمی‌خورد.

▪️#بن‌بست
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️این عربهای دزد گردنه‌گیر تازه به پول و زور رسیده‌اند و می‌خواهند رنگ و روی عدل و داد به پستیهای خودشان بدهند، و بدتر از همه ایرانیها برای افکار پست آنها فلسفه می‌بافند و آنها را بر ضد خودمان علم می‌کنند!

▪️#مازیار
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️چه نشسته‌اید؟ این سرزمین پهناوری که بدان دست یافته‌ایم، بقول اهالی آنجا تا کنون گمنام و ناشناس و مساحتش بی‌پایان است و ینگه دنیای قدیم بشمار می‌آید. همچنانکه پر است از فراوانی و اطعمه و اغذیه و اشربه و ادخنه و سیگارتهای اعلا و کوکاکولا و سقز و سیب‌زمینی و ابریشم و نایلون و خاک طلا و کلوخ و نقره و اینجور چیزها، خوشبختانه مردم هالویی دارد که می‌توانیم از گرده آنها کار بکشیم و پدرشان را دربیاوریم.

▪️#توپ_مرواری
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️آنقدر دنیا خر تو خر است که میترسم حرف آنها راست از آب دربیاید و آن دنیا هم باشد.

▪️#توپ_مرواری
▪️#صادق_هدایت

@philosophybimarz
◾️بدون مقصود معینی از میان کوچه ها، بی تکلیف از میان رجاله هایی که همه انها قیافه طماع داشتند و دنبال پول و شهوت میدویدند می گذشتم_ من احتیاجی به دیدن آنها نداشتم چون یکی از آنها نماینده باقی دیگرشان بود_ همه آنها یک دهان بودند که یک مشت روده به دنبال آنها آویخته و منتهی به آلت تناسلی شان میشد.

▪️#صادق_هدایت
▪️#بوف_کور
@philosophybimarz
◾️حاجی معتقد بود که زندگی یعنی : تقلب ، دروغ ، تزویر ، پشتِ هم اندازی و کلاه برداری ، زیرا جامعه‌ی او روی این اصول درست شده بود و هر کس بهتر می‌توانست کلاه بگذارد و سنبل کاری بکند، بهتر گلیم خود را از آب بیرون می‌کشید ، از این رو کار‌ چاق‌کنی، پشتِ هم اندازی، جاسوسی‌، چاپلوسی و عوام فریبی جزوِ غریزه‌ی او شده بود.
او می‌گفت توی دنیا دو طبقه مردم هستند : بچاپ و چاپیده.
اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی سعی کن که دیگران را بچاپی.


▪️#حاجی_آقا
▪️ #صادق_هدایت

@philosophybimarz
Ещё