فلسفه بدون مرز

#آلن_دوباتن
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه بدون مرز
@philosophybimarzПродвигать
10,56 тыс.
подписчиков
786
фото
276
видео
137
ссылок
فلسفه در جستجوی حقیقت است,اما مدام از خود می پرسد ایا حقیقتی وجود دارد؟ پیج فلسفه بدون مرز🤟 https://www.instagram.com/philosophybimarz/ ادمین :تبلیغ شما در تعرفه جدید هم در استوری اینستاگرام و هم در تلگرام پست میشه به دایرکت پیج اینستاگراممون بیاید
◾️‍ «حقیقت این بود که امکان نداشته این جهان کار موجودی رحیم بوده باشد، بلکه کار شیطانی بوده که موجودات را آفریده تا از مشاهدهٔ رنج‌های آن‌ها لذت ببرد؛ داده‌ها به این نکته اشاره می‌کردند، و من به این امر عقیده پیدا کردم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۶

«زندگی کسب و کاری اندوهناک است، تصمیم گرفته‌ام آن را صرف تأمل دربارهٔ خودش کنم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۸

«زندگی آن قدر کوتاه، نامعلوم، و زودگذر است که ارزش ندارد با تقلای زیاد خود را به دردسر بیندازیم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۸

«زندگی به مرگ فردی و شخصی می‌خندد؛ زیرا پس از مرگ شخص در نسل او و نسل اشخاص و افراد دیگر باقی می‌ماند و حتی اگر جریان آن در یک مسیر خشک گردید، در هزاران مسیر دیگر جریانی پهن‌تر و عمیق‌تر پیدا می‌کند. انسان چگونه می‌تواند نجات پیدا کند؟»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۳۰۴

«در میان این‌همه نگرانی و اضطراب دو دلداده را می‌بینیم که با حرص و شوق تمام همدیگر را در نهان و با ترس و لرز در آغوش می‌کشند. این ترس و واهمه بهر چیست؟ برای این‌که این دو عاشق دلداده خیانت می‌کنند و می‌خواهند این زندگی ذلت‌بار مسکنت‌آمیز را به دیگری منتقل کنند؛ زیرا در غیر این صورت حیات به زودی به پایان خواهد رسید؛ این است سرّ عمیق حیا و شرمی که در عمل تولید مثل موجود است.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۳۰۴

«زندگی کوتاه است ولی حقیقت دورتر می‌رود و بیشتر عمر می‌کند؛ بگذار تا حقیقت را بگوییم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۲۷۹

▪️#آرتور_شوپنهاور
▪️#تاریخ_فلسفه، #ویل_دورانت
▪️#تسلی_بخشی_های_فلسفه، #آلن_دوباتن


@Philosophybimarz
‍ ‍ ■ #اپیکور، فیلسوف لذت

در مقام یک ناهنجاری در بین جماعتی که غالب اوقات زاهدمنش و متنفر از لذت بودند،فیلسوفی وجود داشت که به نظر می رسید اوضاع را درک می کند.او چنین نوشت:« اگر من لذت های چشایی و لذت های عشق و لذت های بینایی و شنوایی را کنار بگذارم،دیگر نمی دانم خیر را چگونه تصور کنم.»
به نظر اپیکور،وظیفه فلسفه عبارت است از کمک به ما در تعبیر و تفسیر سائقه های تألم و خواسته ها و امیال نامشخص و مبهم خودمان،و بنابراین رهانیدن ما از طرح های نادرست برای خوشبختی.
آنچه بی درنگ فلسفه ی اپیکور را متمایز می ساخت تأکید او بر اهمیت لذات جسمانی بود:«لذت،آغاز و غایت زندگی سعادتمندانه است.»...
امّا مراد #اپیکورس از “لذت” چیست؟!
نکته ی شگفت انگیز در خصوص فیلسوف لذت این است که او خانه بزرگی نداشت.
غذایش ساده بود.آب می نوشید و نه شراب و شامش،نان،سبزی و به اندازه کف دست زیتون بود.
او نمی خواست کسی را بفریبد.به عقیده او عناصر ضروری لذت،هرقدر هم سهل الوصول نباشند،اما خیلی گران نیستند.
خوشبختی از دیدگاه او فهرستی شامل سه مورد بود:

■ 1- #دوستی؛
اپیکور می گفت:« بین تمام نیکی هایی که حکمت برای ما در بر دارد،دوستی پربهاترین است.»
ما وجود نداریم مگر وقتی کسی باشد که بتواند ببیند ما وجود داریم.آنچه می گوییم هیچ معنایی ندارد مگر زمانی که کسی بتواند ما را بفهمد.در میان دوستان بودن یعنی همواره هویت خود را تأیید کردن.
دوستان حقیقی،ما را براساس معیارهای دنیوی نمی سنجند،آن ها به خود اصلی ما علاقه دارند.

■2-#آزادی؛
« ما باید خود را از زندان امور روزمره و سیاست روزمره رها کنیم!»
اپیکور و دوستانش خود را از اشتغال در دنیای تجاری آتن کنار کشیدند و زندگی ساده تری را در پیش گرفتند.
آن ها با جدا کردن خویش از ارزش های آتن،دیگر خود را بر مبنای مادی ارزیابی نمی کردند.نیازی نبود از دیوارهای برهنه خجالت زده شوند،و فخرفروشی و تظاهر به طلا سودی نداشت.

■3-#تفکر(ویا به عبارت بهتر “تحلیل امور”)
برای اضطراب درمان های معدودی وجود دارد که بهتر از تفکر باشند. با نوشتن مشکل روی کاغذ یا حرف زدن از آن در مکالمه،اجازه می دهیم ویژگی های اصلی آن ظاهر شود و با شناخت ماهیتش،اگر نه خود مشکل،ولی ویژگی های آزارنده ثانویه اش-گیجی و سردرگمی،
جابجایی و تحیر-را برطرف کنیم.
اپیکور به ویژه این دغدغه را داشت که خود و دوستانش بیاموزند که اضطراب ها و نگرانی های خود را درباره پول،بیماری،مرگ و امور فراطبیعی تحلیل کنند.
اگر کسی به طور عقلانی به میرایی و فناپذیر بودن بیندیشد،از نظر اپیکور،در می یابد که پس از مرگ چیزی جز فراموشی و نسیان وجود ندارد،و « بیهوده است که از قبل نگران چیزی باشیم که چون فرا رسد مشکلی نمی آفریند.»
تحلیل سنجیده و حساب شده،فکر را آرام می کند.

اصل استدلال اپیکور این است که اگر پول داشته باشیم ولی از نعمت دوستان،آزادی و زندگی تحلیل شده محروم باشیم،هرگز واقعا خوشبخت نخواهیم بود.و اگر از این سه نعمت برخوردار باشیم ولی پول نداشته باشیم،هرگز بدبخت نخواهیم بود.

▪️#آلن_دوباتن
▪️#تسلی_بخشی_های_فلسفه
▪️خلاصه برداری ص ۷۱-۶۳
■ گردآوری #الهام_اولیائی

@Philosophybimarz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️شوپنهاور می‌گوید: "وقتی از طبیعتِ سطحی و پوچِ اندیشه‌های دیگران، تنگی نظرشان، حقارتِ دیدگاه‌هایشان و پستی نیت‌ هایشان و تعداد خطاهایشان کاملا آگاه می‌شویم، کم کم به چیزی که در سرشان می‌گذرد بی‌تفاوت می‌شویم. زیرا زمین مملو از آدم‌هایی است که ارزش هم‌صحبتی ندارند.
به نظرت واقعا عاقلانه است که ما نظرات چنین آدم‌هایی را جدی بگیریم؟ چرا اجازه دهیم که قضاوت‌هایشان تعیین کند که ما چگونه آدمی باشیم؟
آیا نوازنده از تشویق بلند حضار مسرور می‌شود اگر بداند همه‌ی مخاطبانش ناشنوا هستند؟

▪️#اضطراب_موقعیت
▪️#آلن_دوباتن

@philosophybimarz
◾️ ‏ وقتی از سقراط می پرسیدند اهل کجاست
نمی گفت «اهل آتن»بلکه می گفت «اهل دنیا».

▪️#تسلی_بخش_های_فلسفه
▪️#آلن_دوباتن

@philosophybimarz