پیرنگ | Peyrang

#یادداشت_‌ها
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.
#یادکرد

درختی که مقابلِ شورِ زندگی ایستاد

نگاه و انتخاب: #عطیه_رادمنش_احسنی

آلبر کامو متولد سال ۱۹۱۳، در چهارم ژانویه‌ی سال ۱۹۶۰، درست دو سال پس از دریافت جایزه‌ی نوبل و زمانی که سرشار از زندگی و خلق بود بر اثر سانحه‌ی رانندگی در نزدیکی ویل‌بلوین در فرانسه درگذشت. مرگی بسیار تراژیک که گمان‌های زیادی مبنی بر عمدی بودن تصادف را به همراه داشت. کامو که قرار بود به پاریس برگردد و بلیت قطارش را هم خریده بود توسط مایکل گالیمار ـ برادرزاده‌ی مؤسس انتشاراتیِ گالیمار ـ و ناشر رسمی آثار کامو در فرانسه، قانع شد تا با اتومبیل او بازگردند. در میانه‌ی راه ماشین از جاده منحرف می‌شود و به درخت بزرگی برخورد می‌کند. کامو درجا می‌میرد و گالیمار ده روز بعد. علت تصادف، پنچری یکی از لاستیک‌ها گزارش شد. در همان سفر، کامو، دست‌نوشته‌های اتوبیوگرافی خود، به نام آدم اول را در کیف دستی‌اش به همراه داشت. رمانی که بعدتر به همان شکل منتشر شد. ادعاهایی وجود دارد که وزیر برکنار شده‌ی امور خارجه‌ی شوروی اسبق را، مسئول مرگ کامو و گالیمار می‌دانند.

کامو در اغلب آثارش، چه داستانی و چه فلسفی به دنبال هستی انسان امروزی و تعریف چه‌گونگی مواجهه‌ی انسان در جامعه‌ی بشری است. زنان و یا محوریت عشق در آثار او کمرنگ‌تر از دیگر معانی‌ اند. پس از مرگ او و با انتشار بریده‌های آدم اول، منتقدان ادبی به آغاز مفاهیم جدیدی در آثار کامو رسیدند. آغاز مرحله‌ای با محوریت عشق. یادداشت‌های کامو که سال‌ها پس از مرگ او، توسط انتشارات گالیمار منتشر شد، چهره‌ی شخصی‌تری از او را برای خوانندگان روشن کرد. این یادداشتها در چهار جلد، از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۵۹، به همراه یادداشت‌های سفر، توسط نشر ماهی با ترجمه‌ی خشایار دیهیمی و شهلا خسروشاهی منتشر شده‌اند.

«زنی که واقعا‌ً دوست می‌دارد، با تمام روح و جان و با عطای کامل، چنان بی‌حد و مرز بزرگ می‌شود که یک مرد در مقایسه، به آدمی حقیر، بی‌اهمیت و بی‌هیچ بزرگواری تبدیل می‌شود.»
.
«پرده‌ی کوتاه درباره‌ی اغواگر.
نه، من فقط آب می‌نوشم - بخورید - من کم می‌خورم. اگر هم گاهی می‌نوشم برای حفظ سلامتی است.
عشق چه چیز به شور اضافه می‌کند؟ چیزی که ارزش آن از حد بیرون است، دوستی.
من اغوا نمی‌کنم. من تسلیم می‌شوم.
چرا زن‌ها؟ نمی‌توانم مصاحبت مردها را تحمل کنم. آن‌ها یا تملق می‌گویند یا داوری می‌کنند. من نه این را می‌توانم تحمل کنم، نه آن را.
نیمه‌شب است. هنوز خبری نیست. حضرت اجل نیامده است. اغواگر دلتنگ است. می‌رود. آنا می‌گوید «بیایید.» «نه، نمی‌توان یک روز هم حق داشت و هم خوشبخت بود...» (تغییر عقیده می‌دهد.) «با این‌همه اگر حق با شماست، هیچ نمی‌‌ماند مگر خوشبختی، در واقع عشقی که هرگز به آن باور نداشته‌اید، شمایی که هرگز از باور به رؤیاهای خودتان که نام آن را خدا گذاشته‌اید، دست برنداشته‌اید.» مرد به زن نگاه می‌کند. «پس عشق همین است، همین که تمام وجودم را فرا می‌گیرد؟ - بدون تردید همین است. ولی هر چیز دیگری را از پیرامون این گیاه شکننده با ملایمت دور کنید. با ملایمت، با ملایمت سرانجام جایی برای خوشبختی باز کنید.»
.
«ایضاً. در نوجوانی و حتی تا مدت‌ها پس از آن، تنها چیزی که در عشق برایش جذاب بود «ناشناخته»، و در نتیجه شناخت بود.
ماجراها از این‌جا آغاز می‌شوند. ولی ماجرا هیچ‌گاه کاملاً تند و ناگهانی نیست؛ همیشه آغازی وجود دارد، هر قدر کوتاه باشد. اغلب، وقتی چیز اندکی برای شناختن وجود داشت، همین آغاز برای شناخت کفایت می‌کرد، و او رابطه را می‌پذیرفت، مطمئن از این که زن چیز بیش‌تری ندارد که بدهد.
بدین ترتیب، این آدم‌هایی که آن‌قدر خودپسندند که خودشان را، درست یا غلط، بی‌نیاز از دیگران می‌دانند، عشق و شناخت را با هم به اشتباه می‌گیرند. دیگران حدود خود را می‌دانند، عشق‌شان یگانه است، زیرا عشق همه‌چیز را طلب می‌کند، وجود، و نه شناخت را.»

#آلبر_کامو
#یادداشت_‌ها
#خشایار_دیهیمی
#شهلا_خسروشاهی
#نشر_ماهی

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
‍.
#دفتر_یادداشت_نویسنده
#آلبر_کامو

گزینش: «گروه ادبی پیرنگ»

یادداشت‌های آلبر کامو در یک مجموعه‌ی چهارجلدی به ترجمه‌ی خشایار دیهیمی منتشر شده‌اند. در مقدمه‌ی کتاب ذکر شده، یادداشتها عینا به همان صورتی تنظیم شده‌اند که انتشارات گالیمار آن را منتشر کرده است. سه جلد اول شامل یادداشت‌های پراکنده‌ی کاموست از برنامه‌های روزانه‌اش، کتاب‌ها و مقالاتی که می‌بایست برای چاپ آماده می‌کرده، تکه‌نویسی‌هایی که یا مشخصا برای رمان مورد نظرش یادداشت کرده و بعد آن را در قسمتی از رمان به کار برده است و یا دریافت‌ها و تحلیل‌های کاموست از موضوعاتی که به آن می‌اندیشیده و آنها را نوشته است. یادداشت‌های کامو به‌‌راستی دفترچه‌ی یادداشت‌های شخصی اوست که در آن هم قطعات ادبی و داستانک‌هایی یافت می‌شود و هم فهرستی‌ست از عناوینی که به منظور مطالعه، یادداشت کرده، و یا آثاری که به منظور بازنویسی یادآوری کرده است. جلد چهارم این مجموعه شامل یادداشت‌های سفر کاموست. این مجموعه که توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است، زاویه‌ی شناخت دیگری‌ست برای علاقه‌مندان و خوانندگان این نویسنده در جهت شناختِ چگونه نوشتن و یا چگونه فکر کردن کامو. نویسنده‌ای که گاهی علاقه‌مندانش او را پیامبر قرن نیز می‌نامند.

بخش‌هایی از یادداشت‌های کامو، که از دفتر دوم (سپتامبر ۱۹۳۷- آوریل ۱۹۳۹) در جلد یکم (۱۹۳۵ - ۱۹۴۲) انتخاب شده است را می‌خوانیم.


۲۳ سپتامبر. کیرکگور درباره‌نوشته‌های فلسفی

«زبان دانمارکی حق دارد که برای واژه‌ی «هیجان» واژه‌ی «رنج روحی» را برگزیده است. وقتی واژه‌ی «هیجان» را به کار می‌بریم احتمالا بلافاصله مفهوم «جسارتی تکان‌دهنده» که ما را به حیرت می‌اندازد در ذهنمان تداعی می‌شود، و باعث می‌شود فراموش کنیم که این حالت حالتی انفعالی است. (غرور، مبارزه‌طلبی)».
همین نویسنده. بازیگر کامل (در زندگی) کسی است که بر «روی او عمل می‌شود» ـ‌و از آن آگاه است‌ـ هیجان انفعالی.
[...]

راما کریشنا درباره‌ی تجارت:

«عاقل واقعی کسی است که در هیچ چیز به نظرِ تحقیر نمی‌نگرد.» قداست را با حماقت نباید اشتباه کرد.
[...]

۲۶ سپتامبر

(۱) گذاشتن پاره‌هایی از یادداشت‌های روزانه (قسمت آخر) در آخر یک رمان.
(۲) روشنی ذهن در عین نشئه و جذبه.
[...]
از سکوتی در سکوت دیگر فرو می‌رفت، و در درون خودش کز می‌کرد...
... تا آن‌که به جایی رسید که روشنی ذهنش آشفته شد. تلاشی عظیم: به جهان بازمی‌گردد. ـ‌قطرات عرق‌ـ به بالکن می‌رود و همه‌ی وجودش را به درون دنیای تن و نور استفراغ می‌کند. «بهداشتی است.»
بعد دوش می‌گیرد و با «فنر» ورزش می‌کند.

۳۰ سپتامبر

دیالوگ:

_ در زندگی‌ات چه می‌کنی؟
_ می‌شمرم.
_ چی؟
_ می‌شمرم. می‌گویم: یک، آفتاب؛ دو، آسمان (آه که چه‌قدر قشنگ است)؛ سه، زن‌ها؛ چهار، گل‌ها (آه که چه‌قدر شادم).
_ بدین ترتیب به حماقت می‌رسی.
_ خدای من، تو عین روزنامه‌ی صبح‌ات فکر می‌کنی. و من مثل دنیا...

۳۰ سپتامبر

به عشق درخشش زودرس است که نویسنده‌ها از دوباره‌نویسی سر باز می‌زنند. قابل تحقیر. آغاز کردن از نو.

فوریه ۱۹۳۸

روح انقلاب کلا در اعتراض انسان به سرنوشت بشری نهفته است. با شکل‌های مختلفی که به خود می‌گیرد. از این جنبه است که یگانه موضوع ابدی هنر و مذهب است. انقلاب همواره علیه خدایان صورت می‌گیرد ـ‌از انقلاب پرومتئوس بگیر تا امروز. اعتراضی است که بشر به سرنوشتش می‌کند، و عروسک‌های بورژوا یا مستبد بهانه‌ای بیش نیستند.
این روح را می‌توان به‌یقین در تظاهرات تاریخی‌اش درک کرد، اما باید احساس و عاطفه‌ی مالرو را داشت تا تسلیم هوس اثبات آن نشد. کشف آن در جوهر و سرنوشتش آسان‌تر است. از این منظر، اثر هنری که فتح شادی را دنبال می‌کند اثری انقلابی است.

آوریل

فرستادن دو مقاله. کالیگولا. مهم نیست. هنوز پخته نشده. چاپ در الجزیره.
بازگشت به فلسفه و فرهنگ. رها کردن همه چیز دیگر: تز یا کنکور زیست‌شناسی.
یا هندوچین.
هر روز نوشتن چیزی در این دفترچه. در عرض دو سال نوشتن یک اثر.
[...]

#یادداشت_‌ها
مترجم #خشایار_دیهیمی
#نشر_ماهی

@peyrang_dastan