.
#دفتر_یادداشت_نویسنده#آلبر_کاموگزینش: «گروه ادبی پیرنگ»
یادداشتهای آلبر کامو در یک مجموعهی چهارجلدی به ترجمهی خشایار دیهیمی منتشر شدهاند. در مقدمهی کتاب ذکر شده،
یادداشت
ها عینا به همان صورتی تنظیم شدهاند که انتشارات گالیمار آن را منتشر کرده است. سه جلد اول شامل
یادداشتهای پراکندهی کاموست از برنامههای روزانهاش، کتاب
ها و مقالاتی که میبایست برای چاپ آماده میکرده، تکهنویسیهایی که یا مشخصا برای رمان مورد نظرش
یادداشت کرده و بعد آن را در قسمتی از رمان به کار برده است و یا دریافت
ها و تحلیلهای کاموست از موضوعاتی که به آن میاندیشیده و آنها را نوشته است.
یادداشتهای کامو بهراستی دفترچهی
یادداشتهای شخصی اوست که در آن هم قطعات ادبی و داستانکهایی یافت میشود و هم فهرستیست از عناوینی که به منظور مطالعه،
یادداشت کرده، و یا آثاری که به منظور بازنویسی یادآوری کرده است. جلد چهارم این مجموعه شامل
یادداشتهای سفر کاموست. این مجموعه که توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است، زاویهی شناخت دیگریست برای علاقهمندان و خوانندگان این نویسنده در جهت شناختِ چگونه نوشتن و یا چگونه فکر کردن کامو. نویسندهای که گاهی علاقهمندانش او را پیامبر قرن نیز مینامند.
بخشهایی از
یادداشتهای کامو، که از دفتر دوم (سپتامبر ۱۹۳۷- آوریل ۱۹۳۹) در جلد یکم (۱۹۳۵ - ۱۹۴۲) انتخاب شده است را میخوانیم.
۲۳ سپتامبر. کیرکگور دربارهنوشتههای فلسفی
«زبان دانمارکی حق دارد که برای واژهی «هیجان» واژهی «رنج روحی» را برگزیده است. وقتی واژهی «هیجان» را به کار میبریم احتمالا بلافاصله مفهوم «جسارتی تکاندهنده» که ما را به حیرت میاندازد در ذهنمان تداعی میشود، و باعث میشود فراموش کنیم که این حالت حالتی انفعالی است. (غرور، مبارزهطلبی)».
همین نویسنده. بازیگر کامل (در زندگی) کسی است که بر «روی او عمل میشود» ـو از آن آگاه استـ هیجان انفعالی.
[...]
راما کریشنا دربارهی تجارت:
«عاقل واقعی کسی است که در هیچ چیز به نظرِ تحقیر نمینگرد.» قداست را با حماقت نباید اشتباه کرد.
[...]
۲۶ سپتامبر
(۱) گذاشتن پارههایی از
یادداشتهای روزانه (قسمت آخر) در آخر یک رمان.
(۲) روشنی ذهن در عین نشئه و جذبه.
[...]
از سکوتی در سکوت دیگر فرو میرفت، و در درون خودش کز میکرد...
... تا آنکه به جایی رسید که روشنی ذهنش آشفته شد. تلاشی عظیم: به جهان بازمیگردد. ـقطرات عرقـ به بالکن میرود و همهی وجودش را به درون دنیای تن و نور استفراغ میکند. «بهداشتی است.»
بعد دوش میگیرد و با «فنر» ورزش میکند.
۳۰ سپتامبر
دیالوگ:
_ در زندگیات چه میکنی؟
_ میشمرم.
_ چی؟
_ میشمرم. میگویم: یک، آفتاب؛ دو، آسمان (آه که چهقدر قشنگ است)؛ سه، زن
ها؛ چهار، گل
ها (آه که چهقدر شادم).
_ بدین ترتیب به حماقت میرسی.
_ خدای من، تو عین روزنامهی صبحات فکر میکنی. و من مثل دنیا...
۳۰ سپتامبر
به عشق درخشش زودرس است که نویسنده
ها از دوبارهنویسی سر باز میزنند. قابل تحقیر. آغاز کردن از نو.
فوریه ۱۹۳۸
روح انقلاب کلا در اعتراض انسان به سرنوشت بشری نهفته است. با شکلهای مختلفی که به خود میگیرد. از این جنبه است که یگانه موضوع ابدی هنر و مذهب است. انقلاب همواره علیه خدایان صورت میگیرد ـاز انقلاب پرومتئوس بگیر تا امروز. اعتراضی است که بشر به سرنوشتش میکند، و عروسکهای بورژوا یا مستبد بهانهای بیش نیستند.
این روح را میتوان بهیقین در تظاهرات تاریخیاش درک کرد، اما باید احساس و عاطفهی مالرو را داشت تا تسلیم هوس اثبات آن نشد. کشف آن در جوهر و سرنوشتش آسانتر است. از این منظر، اثر هنری که فتح شادی را دنبال میکند اثری انقلابی است.
آوریل
فرستادن دو مقاله. کالیگولا. مهم نیست. هنوز پخته نشده. چاپ در الجزیره.
بازگشت به فلسفه و فرهنگ. رها کردن همه چیز دیگر: تز یا کنکور زیستشناسی.
یا هندوچین.
هر روز نوشتن چیزی در این دفترچه. در عرض دو سال نوشتن یک اثر.
[...]
#یادداشت_ها مترجم
#خشایار_دیهیمی #نشر_ماهی@peyrang_dastan