.
#معرفی_کتابنیمهی
تاریک ماه؛
نیمهی روشن داستان کوتاه
#شبنم_عاملیکتاب «
نیمهٔ
تاریک ماه»، مجموعهی داستانهای کوتاه هوشنگ گلشیری است که به همت فرزانه طاهری جمعآوری شده است. هرچند گلشیری در مقدمهای که خود نوشته است، به سال هفتاد، گفته است که قصد دارد مجموعهی آثارش را با عنوان «
نیمهی
تاریک ماه»، منتشر کند.
طاهری داستانها را به ترتیب تاریخ نگارش آنها در این مجموعه آورده است که میتوان در ترتیب این داستانها خط فکری گلشیری و دغدغهی اجتماعی و سیاسی او را تا حدودی دریافت. داستانهای «
نیمهی
تاریک ماه» از سال ۱۳۳۹ با داستان «چنار» شروع شده و با داستان «زندانی باغان» به تاریخ مهر ۱۳۷۷ به پایان میرسد.
طاهری در مقدمهی کتاب میگوید: «در شکل اولیه ۲۸ داستان مجموعا آمده بود، در این مجلد ۳۶ داستان آمده است و سه تا هم ناچار از مجموعه خارج شدهاند.»
در نهایت این کتاب بهار سال ۱۳۸۰ برای اولین بار چاپ شده است.
گلشیری در مقدمهی این کتاب میگوید: «خوب، همینهاست دیگر. اگر سالی یک داستان کوتاه نوشته باشم همینها میشوند که شدهاند.»
در ادامه گلشیری مشغلهاش را در همهی این سالها به شش قسمت تقسیم میکند:
اول؛ مشغلهی واقعیت و خیال که در داستانهایی مانند «چنار» شروع میشود، در «شب شک» به اوج خود میرسد.
دوم؛ مشغلهی سیاست. گلشیری در داستان «عروسک چینی من» با زاویهی دیدی متفاوت وارد سیاست میشود و در داستان «فتحنامهی مغان» و «هر دو روی یک سکه» کاملا به سیاست میپردازد.
سوم؛ مشغلهی گذشته و گذشتگان. گلشیری معتقد است هر آدمی بار گذشتهی خود را به دوش میکشد و وظیفهی داستاننویس است که این گذشته را به قلم نگارش در بیاورد. گلشیری در معصومها به گذشته پرداخته است. «... قرار نیست همهی کارهای نکردهی آنها را ما بکنیم. پرداختن به گذشته و گذشتگان رهایی از پسماندههای آنهاست در عرصهی تلقی ما.» گلشیری پنج معصوم دارد که در این مجموعه، تنها «معصوم اول» و «معصوم سوم» به چاپ رسیدهاند.
چهارم؛ مشغلهی ابزار شناخت بودن ادبیات.
در این مرحله گلشیری داستانهایش را بر اساس درونیترین حسها و احوالات بشر نوشته است. «نمیدانم تا حال خوابهاتان را یادداشت کردهاید تا مثلا ببینید عاشق هستید یا نه؟ ادبیات گاهی میتواند همین نقش را بر عهده بگیرد... حالا فکر میکنم اگر داستان گاهی تاریخ عاطفی ملتی را میتواند عرضه کند، چرا نتواند به وقایع روزمره نیز شکل دهد و بگوید چه خواهد گذشت؟» به عنوان مثال در داستان «انفجار بزرگ» گلشیری به خوبی به رابطهی بین انسانها میپردازد.
پنجم؛ مشغلهی زبان. گلشیری میگوید که شعر را به نفع داستان رها کرده است. او معتقد است تجربهی شعر باعث شده است که او داستانی مانند «بختک» را بنویسد و داستان را در کوتاهترین شکل ممکن به پایان رساند.
و ششم؛ مشغلهی ساختار داستان. گلشیری میخواهد در برخی از داستانهایش ساختار کلاسیک داستان را به هم بزند چون به نظر او وقتی زبان عنصر اساسی داستان باشد، ساختار کلاسیک نمیتواند برای این داستان مناسب باشد. مشغلهی او جستوجوی ساختار متناسب با هر داستان است. «... هر کس که دست به قلم میبرد، آخر قصه را اول میگوید و فکر میکند سنتشکنی کرده است... اگر طرح کلاسیک را کنار میگذاریم، باید بر محوری دیگر مثل شخصیت یا الگو تکیه کنیم... داستاننویس باید همان فروتنی قصهگویان را در خود زنده نگه دارد تا خواننده نه با جدول کلمات متقاطع بلکه با یک داستان روبهرو شود.»
ساختارشکنی گلشیری در داستانهایی مثل «خانه روشنان» و «نقشبندان» نمود پیدا میکند.
«
نیمهی
تاریک ماه» مجموعهای است متنوع که در نوع خود در ادبیات فارسی کمنظیر است. «
نیمهی
تاریک ماه»،
نیمهی
تاریک انسان را با تمام پستی و بلندیهایش به خواننده نشان میدهد.
#نیمه_تاریک_ماه#هوشنگ_گلشیری#انتشارات_نیلوفرمنبع: مقدمهی «
نیمهی
تاریک ماه»
@peyrang_dastan