.
#یادکردیادی از
میگل آنخل آستوریاس در سالروز رفتنش
بخشی از یادداشت «نگاهی به رمان آقای رئیسجمهور؛
میگل آنخل آستوریاس»
نویسنده:
#حدیث_خیرآبادی«ماه به آشیانهی مواج ابرها وارد میشد و از آن خارج میگشت. کوچه مانند رودی از استخوان سفید در زیر پل سایهها میغلتید و پیش میرفت... سگها گوشها را مانند کوبهی در تکان میدادند. پرندگان شب میان فضا در پرواز بودند. نالهای به دنبال نالهی دیگر از این سرو به آن سرو میگذشت و صدای ساعت دیواری که کوک میشد به گوش میرسید. ماه به طور کامل پشت قلهی کوه آتشفشان ناپدید گشت و تورهای عروس مه بر سر خانهها افکنده شد.» (ص ۳۳۸)
میگل آنخل آستوریاس در رمان «آقای رئیسجمهور» جامعهای تبدار و بیمار را به تصویر میکشد که قدمتی به بلندای قدمت اقوام مایا دارد اما چهرهاش تحت استبداد و دیکتاتوری، رنگ باخته و از فرط بیماری به هذیان افتاده است و گویی نفسهای آخرش را میکشد. شناخت عمیق
آستوریاس از فرهنگ قوم مایا به او این امکان را داده است که ژرفا را بکاود. مطالعات انسانشناسی او در دانشگاه سوربن پاریس که ماحصلش کتاب «افسانههای گواتمالا» است که در سال ۱۹۳۰ با مقدمهی پل والری -شاعر سرشناس فرانسوی- منتشر شد و همچنین ترجمهی کتاب Popal Vuh -متنی مقدس در فرهنگ مایایی- از فرانسوی به اسپانیایی، زمینههای شناخت عمیقتر او از فرهنگ مایا را فراهم کرد.
در نهایت، به عقیدهی روبرتو گونسالس اچهوریا پژوهشگر برجستهی ادبیات امریکای لاتین: «سوررئالیسم و قومنگاری همراه با تعهد سیاسی عمیق، مهمترین ویژگیهای آثار
آستوریاس را تشکیل میدهند... تردیدی نیست که [نویسندگان امریکای لاتین] از او آموختند چگونه میتوان رمانی با تعهد سیاسی نوشت بیآنکه رئالیستی و تبلیغاتی باشد.»
کافی است به سیاههی رمانهایی که پس از «آقای رئیسجمهور» (1946; El Señor Presidente) توسط نویسندگان امریکای لاتین نوشته شده و موضوع دیکتاتوری را دستمایهی خود قرار دادهاند، نگاهی بیندازیم.
«دلایل وضعیت» نوشتهی آلخو کارپانتیه (1974; Reasons of State)، «من برتر» نوشتهی آگوستو روئا باستوس (1974; I, the Supreme)، «پاییز پدرسالار» اثر گابریل گارسیا مارکز (1975; The Autumn of the Patriarch) و «سور بز» ماریو بارگاس یوسا (2001; The Feast of the Goat) از آن جملهاند.
اچهوریا در اینباره میگوید: «دیکتاتوری، از رافائل تروخیو و فولخنثیو باتیستا تا کاسترو مقولهای ثابت در سیاست امریکای لاتین بوده است. پس این چندان شگفتآور نیست که چنین تصویری در داستانهای امریکای لاتین پدیدار شود. در این رمانها، دیکتاتور بهعنوان یک خود بزرگشده بازنمایی میشود. کسی که گرسنهی قدرت است و مرتکب اعمال ستمگرانه میشود و حتا در برخی مواقع به شکل مافوقطبیعی این کار را میکند. راوی داستان نیز همانند منشی او ایفای نقش میکند.»
آستوریاس در رمان «آقای رئیسجمهور» این کار را به بهترین نحو انجام میدهد و راه را برای نویسندگان دیگر هموار میکند.
متن کامل این یادداشت را میتوانید در گاهنامهی شماره دو - ویژهی آمریکای لاتین بخوانید.
خرید از طریق لینک زیر:
https://www.peyrang.org/shop/#آمریکای_لاتین#میگل_آنخل_آستوریاسعکس: شادی
آستوریاس در یک جشن در میان بومیان کشورش گواتمالا (سرخپوستان قوم مایا)
@peyrang_dastanwww.peyrang.orghttp://instagram.com/peyrang_dastan/