.
#گاهنامه_پیرنگ_شماره_یکگریزلدای نابردبار
مارگارت آتوودداستان کوتاهی از پروژهی دکامرون نیویورک تایمز
نیویورکتایمز در دوران همهگیری کرونا از ۲۹ نویسنده درخواست کرده است که با الهام از شرایط کنونی داستانهای کوتاه جدید بنویسند. نام این پروژه الهامگرفته از کتاب «دکامرون» نوشتهی جووانی بوکاچو است. بوکاچو این کتاب را به سبک هزار و یک شب نگاشته و مواد خام این قصهها را از افسانههای یونانی، رومی و کشورهای مشرق زمین و گاه از زندگی روزمره مردم گرفتهاست. او این کتاب را بلافاصله پس از شیوع طاعون سال ۱۳۴۸ در فلورانس نوشت. (مترجم)
همگی پتوی راحت دارید؟ تلاش کردیم به اندازهی کافی تهیه کنیم. متاسفم که بعضی از آنها حولهی دستی اند. پتو تمام کرده بودیم.
و میانوعدهی شما؟ متاسفانه نتوانستیم آنها را آنگونه که شما میگویید بپزیم، اما ارزش غذایی آنها بدون پختهشدن، کاملتر است. اگر تمام میانوعده را به طور کامل درون دستگاه بلع –شما به آن دهان میگویید- خود قرار دهید، خون آن روی زمین نخواهد ریخت. این کاری است که ما در خانه انجام میدهیم.
متاسفانه میانوعدهای که شما آن را وگان مینامید نداریم. نتوانستیم این واژه را تفسیر کنیم.
اگر نمیخواهید، مجبور نیستید آن را بخورید.
آن عقب، لطفا پچپچ نکنید. خانم یا آقا، غر نزنید و شستتان را ز دهانتان در بیاورید. شما باید الگوی خوبی برای بچهها باشید.
خیر، شما بچه نیستید، خانم یا آقا. شما ۴۲ ساله هستید. در سیارهی ما شما بچه خواهید بود، اما شما از سیارهی ما و حتی از کهکشان ما نیستید. متشکرم، خانم یا آقا.
من از هر دو استفاده میکنم چون بیرودربایستی فرق این دو را تشخیص نمیدهم. ما در سیارهی خود چنین تنظیمات محدودی نداریم.
بله، میدانم من شبیه چیزی ام که شما آن را هشتپا –آن موجود جوان و کوچک- مینامید. عکس
هایی از این موجود دوستداشتنی دیدهام. اگر واقعا چهرهی من آزارتان میدهد، میتوانید چشمهایتان را ببندید. در هر صورت به شما کمک خواهد کرد که به داستان بهتر توجه کنید.
خیر، شما نمیتوانید از اتاق قرنطینه خارج شوید. آن بیرون طاعون است. برای شما خطرناک است نه برای من. ما چنین میکروبی در سیارهمان نداریم.
متاسفانه چیزی که شما آن را توالت مینامید، نداریم. ما از مواد مغذی جذب شده در بدنمان برای سوخت استفاده میکنیم، بنابراین نیازی به چنین مخازنی نداریم. البته برایتان چیزی که شما آن را توالت مینامید سفارش دادهایم، اما به ما گفته شده که کمیاب شده است. میتوانید آن پنجره را امتحان کنید. فاصلهاش با زمین زیاد است، پس لطفا سعی نکنید که بپرید پایین.
برای من هم اصلا خوشایند نیست خانم یا آقا. من به عنوان یک محمولهی کمک برای بحرانهای بیناکهکشانی به اینجا فرستاده شدم. به عنوان یک هنرمند صرف که شان پایینی دارد، انتخاب دیگری نداشتم. و این دستگاه ترجمه که به من داده شده است کیفیت خوبی ندارد. همچنان که با هم دیدیم، شما جوکهای من را درک نمیکنید. اما همانطور که شما گفتید، غذایی که از آرد درست شده (کاچی) بهتر از هیچی.
و حالا داستان.
وقتی دوک در تاریکی ظاهر شد، ایمپ گفت: «درود از جوار مهتاب بر شما سرورم.»
مترجم:
#شبنم_عاملیداستان کامل را در گاهنامهی ادبی الکترونیکی پیرنگ، شمارهی یک، بهمن ۱۳۹۹ بخوانید.
لینک خرید مجله:
پرداخت ریالی از طریق لینک مستقیم زرینپال
https://zarinp.al/360731پرداخت ارزی از طریق پیپال (۵ یورو یا ۷ دلار)
https://www.paypal.com/paypalme/tostari#مارگارت_آتوود@peyrang_dastanwww.peyrang.org