پیرنگ | Peyrang

#امیرحسین_خورشیدفر
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
.
#معرفی_کتاب
#یادداشت

«شرط‌بندی روی اسب مسابقه»

قیقاج رفتن یا شرط‌بندی روی «زنده‌گی»

#عطیه_رادمنش_احسنی


«شرط‌بندی روی اسب مسابقه و قصه‌های دیگر» نام کتاب دوم «امیرحسین خورشیدفر» در بخش ادبیات بزرگسال است. مجموعه‌ای که سال ۱۳۹۶ توسط نشر ثالث منتشر شد.
کتابی که تأکید بر ساختگی بودن هر داستانی دارد. به این معنا که اتفاق و یا شخصیت یگانه‌ای در زندگی وجود ندارد، و درصد عظیمی از آدم‌ها، نه نابغه‌اند و نه قهرمان و اتفاقات زندگی همین رویدادهای به ظاهر ساده و افکار درونی و رفتارهای بیرونیِ همین آدم‌های معمولی است. شیوه‌ای از روایت که خورشیدفر از مجموعه‌ی اول خود به نام «زندگی مطابق خواسته‌ی تو پیش می‌رود» انتخاب کرد و بعدتر در فرم‌های ادبیِ مختلف به آن پرداخت. «شرط‌بندی روی اسب مسابقه و قصه‌های دیگر» کتابی است تجربه‌گرا و می‌توان آن را ضد داستان نیز خواند. بازی‌های فرمی و مفهومی و آیرونی نهفته‌در کتاب از همان عنوان کتاب آغاز می‌شود: «قصه‌های دیگر». به کار بردن کلمه‌ی «قصه» به جای «داستان»، بازی خلاقانه‌ی نویسنده‌ای است که سال‌ها منتقد ادبی نیز بوده‌است. خورشیدفر کتاب اول خود را در سال ۱۳۸۵ منتشر کرد؛ کتابی که همان سال معتبرترین جوایز ادبی را از آن خود کرد و در این فاصله مقالات زیادی در حوزه‌ی ادبیات و نقد ادبی نوشت. خورشیدفر بازی با مخاطب را از همان آغاز شروع می‌کند، راویِ داستان اول به نام «قیقاج» داستان‌سرایی را بازی ذهن و خیال‌پردازی می‌داند و در جایی از داستان می‌گوید: «قصه قیقاج رفتن است». به تعبیر او قصه دخل و تصرف در واقعیت است و آمیخته به خیال‌بافی. همان‌گونه که قصه‌‌های مادربزرگ‌ها و افسانه‌ها چنین اند؛ اتفاق‌هایی که از سر خیال‌بازی بشر ساخته شده‌اند. واقعیت‌هایی که حوادث دروغین آن‌ها، شنیدن‌شان را لذت‌بخش می‌کند.
جدای از آن، قصه بیش‌تر وجه شنیداری دارد تا نوشتاری. در مقابلِ داستان، که وجه ساختاری و نوشتاری آن به شنیداری‌اش ارجح است. آیرونیِ به‌کاربردن کلمه‌ی «قصه» در عنوان کتاب هم در همین است. به این معنی که کتاب، از لحاظ ساختاری و همچنین تمرکز بر شیوه‌‌ی زبان و لحن به‌کاررفته در داستان‌ها، بیش‌تر تداعی‌کننده‌ی روایت‌های شنیداری‌ است (قصه)، تا نوشتاری. اما تفاوت کار در این است که این‌جا، نویسنده هدفمند به چنین خوانشی فکر کرده‌است و قالبی از ساختار را در زبان و لحن و چیدمان داستان‌ها در نظر گرفته که داستان‌ها تداعی‌کننده‌ی «قصه» باشند. به این معنا که وجه شنیداری داستان‌ها در اصل یکی از تکنیک‌های این مجموعه است. نوعی از روایت که گویی راوی، سعی بر تعریف‌کردن اتفاق و ماجراهای پیش‌پا افتاده‌ای برای کسی دارد. و یا خواننده گرفتار یک غریبه‌ی پرحرف شده‌است. این تکنیک و کاربرد زبانیِ به ظاهر ساده‌، نیازمند یک نویسنده‌ی مسلط در پشت پلات داستانیِ همین وراجی‌های شخصیت‌های معمولی و حتا حرص‌درآر کتاب است.
ساختار زبان و داستان‌ها و آیرونی نهفته در مفاهیم به‌کاررفته در مجموعه «شرط‌بندی روی اسب مسابقه و قصه‌های دیگر» را تبدیل به یکی از تجربه‌گرایانه‌ترین داستان‌های کوتاه چند سال اخیر در ایران می‌کند.

متن کامل یادداشت را می‌توانید در سایت پیرنگ بخوانید:
http://peyrang.org/articles/120/


#امیرحسین_خورشیدفر
#شرط‌بندی_روی_اسب_مسابقه
#نشر_ثالث

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
#نقد_ادبی

سان شاین، اوج و فرود

امیرحسین خورشیدفر


قصه کوتاه «سان شاین» را کورش اسدی با نادیده گرفتن محض دی اچ لارنس نوشته است و این شگفت‌انگیز است. مرثیه موزون اسدی بر عشق انتزاعی و غیر زمینی مرد به زن شاید با فامی از دی اچ لارنس بعد دیگری، تازه و معاصرتری پیدا می‌کرد.قصه کوتاه «سان شاین» پلات ساده‌ای دارد و تقریبا شش هزار کلمه است یعنی بسیار کوتاه. «سان شاین» معروف‌ترین اثر کورش اسدی است و نه فقط این، بلکه یکی از شاخص‌ترین قصه‌های کوتاه دهه هشتاد. تاریخ دقیق نوشته شدن قصه را نمی‌دانم، اما در سال ۸۲ منتشر شده است و به جز مجموعه قصه «باغ ملی» در چند آنتولوژی و جنگ ادبی آمده است. پس از آن که نویسنده و قصه در جایزه گلشیری برگزیده شدند، سان شاین در شمار قصه‌های مرجع و آموزشی چند کارگاه مهم قصه‌نویسی هم بی‌وقفه تا امروز فهرست شده. پربیراه نیست اگر ادعا کنیم، چند نسل قصه‌نویس و منتقد به یقین سان شاین را با دید انتقادی و تحلیلی خوانده‌اند و مکررا در جلسات نقد و کارگاه‌ها موضوع بحث بوده است و از این رو تمهیدات و صناعت نویسنده به نهج معمول تحلیل کارگاهی معلوم شده و نقدها و مرورهای خوبی بر آن نوشته شده و اگر از جنبه مطالعات فرهنگی نگاه کنیم یک کالت و از جنبه نقد ادبی، قصه کوتاه کلاسیک در سنت خود و آثار دهه هشتاد و حتی پس از انقلاب به شمار می‌آید. از این‌ها گذشته، در یادداشت‌ها و مراثی پس از درگذشت اسدی هم کم نبودند نویسندگانی که یاد او را با اشاراتی به این قصه خاص گرامی داشتند. پس می‌توانیم بدون تردید بگوییم تاریخ زیبایی شناسی، فرم یا مخاطب‌شناسی قصه کوتاه را در سه دهه اخیر نمی‌توان در نظر آورد مگر آن که جایگاه یا نقطه دقیق بروز اثر سان شاین بر خط سیر آن تاریخ معلوم شود و بدانیم آیا سان شاین از آن رو اهمیت دارد که سرشت‌نمای قصه روزگار خویش است یا نوید و طلیعه قصه پس از خود یا نقطه اوج سنتی که عموما از منظر آیرونیک خود نخستین شیب زوال همان سنت به حساب می‌آید، یا اصلا چیز دیگری...

ادامه‌ی مقاله را می‌توانید در لینک زیر بخوانید:


https://www.magiran.com/article/3681363

#کورش_اسدی
#امیرحسین_خورشیدفر
#داستان_سان_شاین
#روزنامه_شرق

@peyrang_dastan
www.peyrang.org