نظريه پردازان
#تضاد، كه ديدگاه
#ماركسيستي جامعه را پذيرفته اند، بر اين باورند كه سيستم
#اقتصاد #سرمايه_داري تهديدي براي محيط طبيعي به شمار مي آيد(محيط طبيعي را قبلا تعريف كرده ايم.) منطق
سرمايه داري دسترسي به
#سود بيشتر است و چنين خواسته اي نيازمند رشد اقتصادي هر چه بيشتر است. به عقيدهء آنها، آنچه براي
سرمايه داران سودآور است ضرورتا براي جامعه و محيط طبيعي سودآور نيست. دومين مسئله اي كه نظريه پردازان تضاد به آن توجه مي كنند،
#نابرابري است. به اين معنا كه درصد بسيار پاييني از جمعيت
#مصرف_كنندهء بيشترين
#انرژي موجود هستند. يكي از سيماهاي مهم اين نابرابري نگراني در مورد رشد نژادپرستي محيطي است. اين مفهوم به معناي الگويي است كه توسط آن خطرات محيطي بيشتر در مجاورت و در ارتباط با مردم فقير، به ويژه اقليت ها درك مي شود. كارخانجاتي كه بيشترين آلودگي را توليد مي كنند در مناطقي بنا شده اند كه
#مردم_فقير و اقليت هاي نژادي زندگي مي كنند. معمولا
#كارگران اصلي اين كارخانجات همين مردم اند.
اين نابرابري در مورد
#پرورش، حمل و نقل و فروش حيوانات نيز صادق است...
https://telegram.me/Pazudharma