شاه فرتوت ابریقستان

‍‍ از ماهها قبل، خبر گران شدن #گوشت، قشر متوسط به پایین جامعه را نگران کرده بود . قیمت گوشت به یکباره آنقدر بالا رفت که قشر بالاتر هم خجالت‌زده، رفتند و در صف خرید گوشت ایستادند. در مشهد با کارت ملی #گوشت_سگ به مردم فروختند و کلیپ های فراوانی از ذبح #خر در فضای مجازی دست به دست شد تا آدم دلش نکشد هیچ گوشتی را به خانه ببرد. رستورانها یکی پس از دیگری تعطیل شدند . مردم غیور ما هم مثل همیشه که برای هر مصیبتی جوک می‌سازند دست بکار شدند و هفتک و هشتک گذاشتند و با خبر سوار شدن گوسفند به هواپیما خندیدند و با دیدن گزارش کارشناس رسانه ملی بغض کردند که به صراحت گفت : مردم گوشت گرم وارداتی باید نهایتأ با کیلویی ۴۴ هزار تومان بدست شما برسد اما مافیای بزرگی نمی‌گذارد که نمی‌توانیم نامش را ببریم و دوباره تأکید کرد خیلی بزرگ است!
کارشناس از مردم خواست #اعتراض کنند و مطالبه‌گر باشند و خودش هم خوب می‌دانست که جز همین نوشتارهای جسته و گریختهٔ الک شدهٔ نسبتأ بی‌خاصیت که هر واژه‌اش را ده بار پاک می‌کنیم و به حد و مرز خیلی از حصارها نزدیک هم نمی‌شویم ، مگر می‌شود مطالبه‌گری کرد؟!!!!
خلاصه اینکه مردم گفتند گوشت را از سبد غذاییمان حذف می‌کنیم و به قول آن استاد که از منبر فرمود © بروید اشکنه بخورید © و گمان نمی‌کنم خودشان طعم اشکنه را از بین ده غذا تشخیص بدهند و یا دیگری که فرمودند © ما شاید به روزگاری برسیم که مجبور شویم در شبانه‌روزی یک وعده غذا بخوریم، چه اشکالی دارد؟! © و بازهم نفرمودند منظورشان از ”ما”، مای ما بود یا مای خودشان ؟!!!
مردم با رژیم گیاهخواری خو کردند و رسانه ملی هم مرتب از مضرات خوردن گوشت می‌گفت و به کارشناسان سبیلوی قابلمه فروش بخش آشپزی هم سپرده بود که بجای گوشت به مردم توصیه کند که حتمأ سویا و لوبیا بخورند و گزارشگر فوتبال هم که گفت #مسی از وقتی گوشت نمی‌خورد چشم بسته و پشت به دروازه گل می‌زند و .....

شب عید نزدیک میشد.
یک هفت سین است و یک ظرف بزرگ #آجیل، قیمت #پسته سر به فلک کشیده بود ، مردم که اخبار شوم گوشت را هضم کرده بودند، بدون هیچ مقاومتی!، پسته را از سبد هفت سین خود حذف کردند و خانواده‌های فامیل براساس اصل سیاست موازنه منفی باهم عهد کردند که نه آجیل بخرند و نه بخورند.
- رییس اتحادیه آجیل فروشان هم به تأسی از بزرگان و نیمچه بزرگانش افاضات فرمودند که تحریم آجیل کار دشمنان است و هرکس پسته کیلویی ۲۴۰ هزار تومان نخرد، آب در آسیاب دشمن ریخته است و... غافل ازاینکه مردم دیگر تره هم برای این جملات نخ نما شده خورد نمی‌کنند و پسته نخریدند و نخوردند.

اما خبر گران شدن #پیاز تا مرز ۱۵.۰۰۰ تومان (تا این لحظه البته) را دیگر نمیشود هیچ جوری نه هضم کرد نه جذب!
این ننگ و رسوایی و روسیاهی مسئولین امر است که مردم پیاز را هم از سبد غذاییشان حذف کنند.
پیاز جزو لاینفک آشپزی است، مصرف زیادی در پخت و پز دارد. اگر گوشت و پسته یک روزی نشانهٔ لاکچری بودن بود، نان و پیاز هم خاص و مخصوص فرودستان بود.

من نمی‌دانم اگر مردمان صد سال آینده نوشتارهای این ایام را بخوانند و مثلا کسی بخواهد درباره ایران در دهه فعلی در مقطع دکترا، پایان‌نامه‌اش را دفاع کند، برای کشوری که ادعای خوشبختی می‌کرده و اتفاقأ می‌خواسته به زور تمام جهان را هم خوشبخت کند و اساسأ بطور رودررو در شرایط جنگ هم نبوده، با خواندن اخبار خوردن گوشت سگ و الاغ و عجز مردم در خریدن مرغ و آجیل و حتی پیاز درکنار عدم مدیریت مسئولین در مهار #سیل و خبر چپاول کشور بدست شهرام‌ها و بابک‌ها و مرجان‌ها که بازهم مشتی هستند از خروار خروار دزدی و غارت و بیرحمی، با خودش ما را چگونه قضاوت می‌کند؟!!

باران که در لطافت طبعش خلاف هم نیست، عین اژدهای هفت سر از روی جان و مال مردم رد شده است. هیچکس هیچ کاری نمی‌کند. پل‌هایی که با ارقام نجومی ساخته شده بودند و درمیان هلهله و سوت و صلوات افتتاح شده بودند، در برابر یک روز بارندگی جدی، زانو زدند و دولتهای ما فقط دنبال مقصر کردن همدیگر هستند.

مردم حالشان بد است و تا وقتی حاکمان ما زندگیشان را به زندگی مردم عامه نزدیک نکنند هیچ موعظه‌ای کارگر نمی‌افتد.
تا وقتی که حاکمانمان بیم فروریختن خانه‌هایشان در برابر سیل و #زلزله به دل نداشته باشند، مای ما، با مای آنها، همان حکایت ماه ما، تا ماه گردون خواهد بود و آش همین آش است و کاسه همین کاسه...

بی مسولیتی شما و تحریم، ارزش پول ملی را تا پانصد درصد پایین آورده است و مردم توان خریدن پیاز هم ندارند
حالا شما هی بگویید © #تحریم نمه نه ده ، تحریم چی هست اصلا ؟!! ©
شما هی بگویید © ما تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده‌ایم ©
بدانید و آگاه باشید که این فرمایشات دیگر مصرف داخلی هم ندارند.

حال خودتان را به حال مردم نزدیک کنید
باشد که رستگار شوید...

#روح‌الله_محمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

‍‍ ↙️ اولین بار حوالی ۸ سالگی، ترس و هیجان #قاچاق را تجربه کردم!
کشور گرفتار #جنگ بود و آرد در بازار آزاد وجود نداشت. اتفاقی که برای قند، شکر، صابون و ... هم رخ می‌داد. کنترل این اقلام در اختیار دولت بود و تنها می‌شد با کوپن یا حواله‌های دولتی چیزی دریافت کرد.

↙️ سهمیه‌ها برای خانواده‌های پرجمعیت که «نان» نقش «غذا» داشت، کفایت نمی‌کرد. ساکن روستایی بودیم لب مرز ایران و عراق. ترس و هراس گلوله یک‌طرف، ترس از نبودن آرد طرف دیگر!

پدرم به واسطه یک آشنا، یکی-دو کیسه آرد پیدا کرده بود، با نیسان رفتیم برای تحویل محموله! بزرگترها آردها را بار زدند و رویش قالی و نمد پهن کردند و من و برادر و خواهرم که کوچکتر بودند به عنوان بخشی از پروژه قاچاق و استتار رویشان نشستیم.

↙️ باید از چند دژبانی که معمولاً کارت عبور می‌خواستند و ماشین‌ها را بررسی می‌کردند، می‌گذشتیم، هر بار که ماشین توقف می‌کرد ما می‌ترسیدیم. وقتی سربازی چادر پشت نیسان را کنار زد و سرک کشید، قلبمان ایستاد.

فکر می‌کردم الان لو می‌رویم، آردها را می‌برند و ما را دستگیر می‌کنند. سرباز نگاهی به ما کرد، مطمئن بودم که فهمیده زیر قالی‌ها چیزی پنهان کرده‌ایم ولی چیزی نگفت، لبخندی زد و ماشین راه افتاد و محوله قاچاق! به مقصد رسید، مادرم تنور را آتش کرد و شب ما و چند خانواده دیگر نان گرم داشتیم!

↙️ این روزها وقتی اخبار کمبود گوشت و رب‌گوجه و پوشک و ... را می‌شنوم، یاد آن روزها می‌افتم. جنگ بود، رنج بود، اما قابل درک بود. الان اما خیلی از مردمی که آن روزها را با امیدواری تاب آوردند، تلخی می‌کنند. می‌دانند سزاوار زندگی محترمانه‌تری هستند نه این همه التهاب و آشوب برای لقمه‌ای نان.

↙️ انتشار اخباری در تلویزیون دستمایه شوخی مردم شده است. اینکه اعلام شده #گوشت خوردن ضرر دارد و یک #سلبریتی هم مردم را دعوت کرده که گوشت نخورند و قارچ بخورند و ... با واکنش تند، گزنده و منفی بخشی از مردم همراه شده.

احساس می‌کنند به شعورشان توهین شده. اینکه مدیران کشور به جای صراحت و شفافیت در گفتار و کردار، دست به نوعی تبلیغات گل‌درشت رسانه‌ای می‌زنند و در نکوهش «دنیا» حرف می‌زنند و اینکه مشکلی نداریم و مردم تحمل می‌کنند و ...

↙️تا چند ماه پیش هر شبکه تلویزیونی، حداقل یک برنامه آشپزی داشت. مردان سبیلویی در حال پخت و پز بودند، گوشت و مرغ فراوان را می‌ریختند توی روغن و به مردم می‌گفتند چنین و چنان بپزید و لذت ببرید و کالری دارد و لابلایش هم قابلمه و ماهی‌تابه می‌فروختند. نه گوشت خوردن ضرر داشت و نه قارچ‌خوری عاقبت به خیری می‌آورد!

↙️بسیاری از مردم می‌دانند که کشور وارد یک جنگ اقتصادی شده است. گلوله‌ای شلیک نمی‌شود اما سفره‌ها هر روز کوچک‌تر، کالاها گران‌تر و نایاب‌تر، صف‌ها طولانی‌تر و عزت‌نفس آدم‌ها مثل یخ زیر آفتاب تابستان دارد آب می‌شود.

↙️ این سبک تبلیغات من را یاد پاراگرافی از کتابی که به تازگی خوانده‌ام می‌اندازد. شباهت ترسناکی دارد:

تحمل گرسنگی یکی از وظایف وطن‌پرستی افراد شد.
بیلبوردها با شعار جدیدی بالا رفت: "بیایید در یک روز دو وعده بخوریم."
تلویزیون مستندی درباره مردی نشان می‌داد که معده‌اش از خوردن برنج زیاد منفجر شده بود.
📕 (زندگی در کره‌شمالی؛ حسرت نمی‌خوریم، باربارا دمیک، ترجمه: زینب کاظم خواه، نشر ثالث، ص ۱۱۰)

↙️اینجا کره‌شمالی نیست. مردم آزاد و آگاه بار آمده‌اند، حتی اگر تلویزیون مردان و زنان زیادی را جلوی دوربین بنشاند که بگویند به دلیل زیاده‌روی در مصرف گوشت #نقرس گرفته‌اند، اگر زنی اعتراف کند که به دلیل مصرف هر روزه قارچ پوستش بهتر شده و به اقوامش بیشتر سر می‌زند و ... مردم تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند، متحول نمی‌شوند، اما خشمگین؛ چرا!

↙️اگر دنبال تشویق مردم به کاهش مصرف، مدیریت بازار به هم ریخته، همراهی و همگامی مردم برای کنترل این بلبشو هستید، مثل زمان جنگ با مردم #صادق باشید.

در یک اقتصاد وابسته به دولت، مردم باور نمی‌کنند که گرانی‌ها زیر سر چند دلال و #سلطان باشد. تردید دارند. خودتان جلوی این سبک تبلیغات را بگیرید. یعنی تا این اندازه دور از مردم هستید که نمی‌دانید این رفتارها آنها را ناراضی‌تر می‌کند؟

↙️ #نان اگر نمی‌توانید بدهید، شغل و آرامش روانی را اگر نمی‌توانید تامین کنید، دستکم به شعور مردم احترام بگذارید! ما همان مردمی هستیم که هنگام انتخابات «باشعور و آگاه و فهمیده و رشید» می‌شویم.

با این مجموعه صفت‌ها حق بدهید به نصیحت‌های جان‌گداز سلبریتی‌های چاقی که در رثای لاغری و کم‌خوری حرف می‌زنند پوزخند بزنیم و به برتری ارزش غذایی کاهو و قارچ نسبت به گوشت تردید داشته باشیم!

#احسان_محمدی
#عصرایران

فایل پیوست:
ویدئوی صحبتهای پرحاشیهٔ #بهنوش_بختیاری در برنامه زنده شبکه ۲#صداوسیما

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

‍ ✔️اندر حکایت "اتمام پیش فروش پراید با قیمت نجومی تنها در سی دقیقه"🔻

#سهند_ایرانمهر

یکی بود یکی نبود، یه روز یه کلاغی بود که بالای درخت نشسته بود و لپ‌تاپ رو پاش و ترق ترق رو کیبورد می‌زد. روباه داشت رد می شد. چشمش به کلاغ افتاد و دید که چطور از شدت هیجان زبونشو از لای دو منقارش بیرون آورده و مشغوله.

روباه گفت : سلام کلاغ؟ چکار می‌کنی؟ کلاغ گفت: «دارم ، تایپ می‌کنم».

روباه گفت خاک برسرت کلاغ، اومدی تو بیابون که نِت ، درست و درمون خط نمی‌ده از دنیا و تحولات فکری بشر بی‌خبری. بیچاره، الان جامعه مدنی تو ده رشد پیدا کرده، مردم آگاه شدن، همه به "فردای آزادی"(!) فکر میکنن، فوتبالیست منتقد دیپلماسیه، دیپلمات نگران فلسطینه، امیر تتلو به ملت پیام داده بگید "بغ بغو"، ملت براش می‌نویسن:"واقعا متاسفم،خاک برسرت، برو رد کارت"، تو مسابقات تلویزیون مجری می‌پرسه: شاهنامه از کیست؟ شرکت کننده میگه : کدوم شاهنامه؟ اونی که «دقیقی توسی» شروع کرد یا اونی که «فردوسی» تموم کرد؟ خلاصه ملت همه در باد استغناء غرقن!

کلاغ که پوزیشنش، پا رو پا و تکیه داده به درخت بود، در این مدت عملا حرفهای روباه به شمالگان ماتحتش بود بود فلذا، فقط گفت :"خب؟ "
روباه افزود" بله، الان طبقات مختلف از مرحله «آگاهی کاذب» به مرحله آگاهی واقعی رسیدن، طرف؛ دماغش مثل تیغه جنوبی اِوِرسته همونو گذاشته اینستاگرام.کامنت میذاری:لااقل عملش کن! میگه :«دماغ منو به حساب مکتب من نذار، سیرت رو ببین نه صورت!»،

میری به کارمند ،رشوه میدی، برمی‌‌گرده میگه:«مردک قرمساق! گیرم با رشوه تو بعد از پنج ماه گوشت یخزده خوردم با کرامت انسانی‌ام چه کنم؟ گیرم کرامت انسانی‌ام حل شد آخه غرخواهر با رویش مجدد پدرسوختگی تو چه کنم؟»
میری به فلان مسئول میگی:«پول ندارم فیزیوتراپی کنم». میگه:« بیا من برات بمالم زیرا ریشه های من با ریشه های تو آشناست و دستانم با فلانت، فامیل». خلاصش کنم نه #پراید نه نیسان..دیگه تمومه ماجرا!

خلاصه اگه یه زمان فقط "پاسبان ها همه شاعر بودن" الان، ملت همه شاعر شدن و به چنین رشدی رسیدن مثلا همین قضیه پراید، از وقتی قیمت این لگن شده چهل میلیون، ملت میگن :«بخدا قسم اگر رولزرویس را در پارکینگ خونه ما بگذارید و مازاراتی را پشت خونه‌مون - درست روبروی پارک: مساوی پنچری- و این را مشروط به خرید پراید کنید، بازهم ما زیر بار خفت نمی‌رویم و نمی‌خریم».
همین دیروز یکی را که نمی‌خواست پول پراید بدهد بردند دادگاه، محکوم به اعدام شد، قاضی گفت: از خودت دفاع کن ، طرف گفت : ”من از خودم دفاع نمی‌کنم، از خلقم علیه پراید دفاع می‌کنم”
امروز یه خانم روباه خوش خط و خالی کلی برام قرقمیش اومد و "گَه از آلمان سخن رفت و «گَه از روم/ ولی آخر از اول بود معلوم» . دروغ چرا ؟ منو تا دم در سوراخ لونه‌اش کشوند، خداوکیلی، جلوتر نرفتم اما وقتی دیدم تو عکس بالای تخت خوابش(!) پشت پراید نشسته ، «حرامت باد»ی گفتم و زدم به کوچه...

روباه همزمان که داشت از کرامت انسانی و افزایش آگاهی و اکت مدنی و در ذم پراید و مدح عزت ‌نفس ملت حرف می‌زد از کلاغ که حرفای روباه به مامن تستسرونش هم نبود پرسید:
هی با توام کره خر! چرا گوش نمیدی، چکار می‌کنی هی تایپ می‌کنی؟

کلاغ گفت: ارایه محدود پراید چهل میلیونیه، دارم ثبت نام می‌کنم.

کلاغ که اینو گفت روباه به دو به سمت آبادی دوید. کلاغ گفت کجا؟ روباه گفت:
«میرم ثبت‌نام کنم».

کلاغ گفت: مگه نگفتی ملت آگاه شدن؟ مگه نگفتی ریشه‌هاشون با هم آشناست مگه نگفتی که فهمیدن قیمتها کاذبه و نمی‌خوان به تصمیم های غلط مسئولان صنعت خودروسازی تن بدن؟

روباه در حالیکه می‌دوید فریاد زد: آره لاکردارِ زیر دُم، تلق تلوق! اما می‌ترسم یه عده مثل تو این همه رشد و خودآگاهی به جنوبگان نافشون باشه و الان مشغول ثبت‌نام باشن که با توجه به ارایه محدود پراید ۴۰ میلیون تومنی بابام دراومده اگه برسم و ظرفیت تکمیل باشه!


پ.ن.
‌نقل است که ابراهیم بن ادهم را گفتند:
#گوشت گران است.
گفت: ما ارزان کنیم.
گفتند: چگونه؟
گفت: نخریم و نخوریم.

#عطار
#تذکرة‌الأولیا
#شب_و_روزگار_خوش
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan

‌نقل است که ابراهیم بن ادهم را گفتند:
#گوشت گران است.
گفت: ما ارزان کنیم.
گفتند: چگونه؟
گفت: نخریم و نخوریم.

#عطار
#تذکرة‌الأولیا
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

‍‍ لغزش زبانی خطرناک #روحانی

#داوود_حشمتی

می‌شود گفت روحانی تمام دستاوردهای ۴٠ پروژه‌ای که با سرمایه ۶ هزار میلیارد تومان در استان هرمزگان افتتاح کرد را با یک جمله به باد داد! جایی که گفت:

«دلیل قاچاق اجناس به خارج از کشور گرانی نیست، ارزانی است! بروید در کشورهای همسایه و ببینید که گوشت در آنجا چند دلار است.»

ابتدا از او می‌توان از او پرسید: آیا درآمد مردم را هم به دلار محاسبه و بعد با همانجا مقایسه کردید؟ به باور من مهمتر از این موضوع این است که او دچار یک خطای بیانی شد که می‌تواند علامت خطر باشد.

روحانی در واقع باید این جمله را می‌گفت: «دلیل قاچاق اجناس به خارج تفاوت قیمت است.» دو جمله تنها اختلافشان در به کاربردن واژه «تفاوت» به جای «ارزان» است. طبیعتا هر فردی در چنین جایگاهی، می‌داند هر واژه‌ای که استفاده می‌کند تا چه اندازه با اهمیت است. خاصه اینکه این فرد روحانی باشد که طبیعتا تسلطش بر کلام را در تمام این سالها دیده‌ایم.
اما چه می شود که روحانی به اینجا می‌رسد که به همین سادگی نمی‌تواند متوجه شود، استفاده از عبارت «ارزانی» برای جامعه‌ای که صبح تا شب از «گرانی» نالان هستند، نوعی «فحش رکیک» محسوب می‌شود؟

دو تحلیل در این‌باره وجود دارد: تحلیل اول این است که روحانی تعمدا این کار را می‌کند تا مردم را عصبانی تر کند. (این تحلیلی است که بسیار مطلوب تئوری پردازان توهم توطئه و اصولگرایان است)

اما تحلیل دوم با وجود آنکه تحلیل اول را رد می‌کند، اما در عمل خطرناک‌تر بودن اوضاع را بیشتر نشان می‌دهد. به اعتقاد من وقتی روحانی دچار چنین لغزش زبانی می‌شود نشان می‌دهد که تا چه اندازه ذهن و سیستم عصبی‌اش تحت فشار و خطا‌پذیر شده است. این نکته بسیار مهم است. او امروز به مانند فردی می‌ماند که در وسط یک دعوای بزرگ خود را تنها حس می‌کند. این چنین افرادی طبیعتا دچار لغزش‌های فاحش در بیان می‌شود.

به اعتقاد من خطر اصلی همینجاست. روحانی با چنین سطحی از فشار آیا می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های موفق عمل کند؟ با این وضعیت او برای تداوم دولتش نیاز به بازسازی اساسی شخصی خودش دارد. بازسازی‌ که قبلا هم شاهد آن بودیم. روحانی در ابتدای رقابت‌های انتخاباتی سال ۹۶ با همین وضعیت روبه‌رو بود. او درست بعد از آنکه در معدن یورت با حمله فیزیکی مخالفان روبه‌رو شد متوجه وخامت اوضاع شد و خود را بازسازی کرد. طرح موضوع عدم کفایت او از سوی پایداری‌های مجلس و همچنین فرستادن شدن پرونده برادرش به دادگاه، در کنار فشار افکارعمومی در مورد این خطای بزرگ زبانی، شاید بتواند او را وادار به بازسازی کند.

ویدئو:
هجوم مردم برای خرید #گوشت یخ‌زده
هایپر مارکت مجتمع خلیج فارس شیراز
توییت جواد‌کامیاب

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

⛔️ چند درس غیرفوتبالی از یک مسابقه فوتبال

احسان محمدی

◾️ شکست خوردیم و تمام. این تورنمنت هم به خاطر‌‌ها پیوست. مجموعه پر و پیمان خاطره‌های تلخ. پیروز هم می‌شدیم نه #تحریم‌ها برطرف می‌شد، نه قیمت #گوشت سقوط می‌کرد، نه حال جیب مردم خوب می‌شد.

مسئولان پیام‌های تبریک صادر می‌کردند و هر کسی می‌کوشید نشان دهد چه نقش موثری در این فتح دارد. تنها دقایقی با تمام وجود شادی می‌کردیم و روز بعد زندگی دوباره بی‌رحمی‌هایش را به رخ‌مان می‌کشید ... فوتبال سایه‌سار خنکی دارد اما جان‌پناه نیست. به فکر جان‌پناه برای این مردم باشید.
...
متن کامل را اینجا بخوانید:👇
https://www.asriran.com/fa/news/651737

آن سالها مایه ماکارونی مثل حالا انقدر سوسول نبود که...
فلفل دلمه ای نداشت ، قارچ و هویج رنده شده و ذرت آب پز هم نداشت .

این مخلفات آن موقع ها یا نبودند یا خیلی لوکس حساب میشد.
اصلا‌ انگار خیلی هایشان هنوز اختراع نشده بودند!
مایه ماکارونی عبارت بود از #پیاز و #رب و #گوشت_چرخ_کرده.
با همه سادگیش اما لعبتی بود برای خودش...
مادرم هر وقت ماکارونی می پخت ، من با یک تکه نان لواشی که‌ گذاشته بود کنار برای ته دیگ ، می آمدم کنار گاز و چشمهایم را مثل گربه چکمه پوش گرد می‌کردم که بگذارد لقمه ای مایه ماکارونی بخورم .

گاهی که "سردماغ" بود قد یک لقمه برایم می گذاشت بماند ولی اکثر اوقات می گفت کم است و همه را می زد تنگ قابلمه ماکارونی.
من ولی به همان "روغن ربی ته ماهیتابه" هم قانع بودم که مزه و بوی مایه ماکارونی داشت و چه بسا خوشمزه تر بود از خود ماکارونی و آنقدر نان لواش را ته ماهیتابه می مالیدم که نیازی به اسکاچ نبود...

مادرم بعدها که فهمید می شود از ته ماهیتابه هم استفاده بهینه کرد و مخصوصا وقتی چند بار حین لیس زدن ماهیتابه مچم را گرفت ، موقع دم کردن ، محتویات ماکارونی را چند بار توی ماهیتابه می چرخاند تا همان دلخوشی کوچک من هم شسته بشود و برود به خورد ماکارونی ها .

گاهی فکر‌می کنم پدر و مادرهای قدیمی‌ ما را #تحریم_اقتصادی می کردند!
دلم تنگ شده برای آن روزها، هرچه که بود، زندگی آن قدیم ها حال و هوای خوبی داشت.

#بابک_اسحاقی
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan