دلبستن بیحاصل به انتخابات کنگره
پارهای محافل سیاسی و مقامهای رسمی در ایران، سیاست دولت دونالد
#ترامپ در برابر جمهوری اسلامی را به خلق و خوی ویژۀ رئیس جمهور آمریکا نسبت میدهند و بر این گماناند که اگر مثلاً
#هیلاری_کلینتون به جای ترامپ به کاخ سفید راه یافته بود؛ روند روابط دو کشور مسیر متفاوتی را طی میکرد.
از همین رو، این محافل با این امید که در انتخابات ماه نوامبر، دمکراتها بر کنگرۀ آمریکا مسلط خواهند شد و نقشۀ ترامپ علیه جمهوری اسلامی را نقش بر آب خواهند کرد؛ دولت را به پرهیز از مذاکره با دولت آمریکا فرا میخوانند.
به گمان آنان، هر نوع مذاکرهای در شرایط حاضر، به تقویت ترامپ و پیروزی جمهوریخواهان در کنگره منجر میشود.
صرف نظر از اینکه سلطۀ دمکراتها بر مجلس سنا که از قدرتی بسیار بیشتر از مجلس نمایندگان برخوردار است؛ در انتخابات ماه نوامبر نزدیک محال مینماید؛ اما این گونه نگاه به سیاست خارجی آمریکا و تقلیل آن به نزاعهای حزبی و خلق و خوی شخصی رئیس جمهور اصولاً اشتباهی تکراری در ایران است.
در واقع، از چهل سال پیش به این سو، هر حزبی که در آمریکا بر سر کار آمده است؛ مقامهای ایرانی و بسیاری تحلیلگران سیاسی پنداشتهاند که اگر رقیب آن حزب در انتخابات برنده میشد؛ برای جمهوری اسلامی بهتر بود!
اکنون نیز این تصور پدید آمده که همۀ مشکلات روابط دو کشور به ترامپ برمیگردد و اگر دورۀ او به پایان برسد؛ فرجی حاصل میشود.
با اطمینان میتوان گفت که اگر ترامپ همین امروز هم سقوط کند؛ مادامی که جمهوری اسلامی سیاستهای فعلی خود را در دو حوزۀ داخلی و خارجی دنبال میکند؛ کمترین فرجی حاصل نخواهد شد!
کسانی که کمپین انتخاباتی
هیلاری کلینتون را از نردیک دنبال میکردند؛ به خوبی میدانند که او سیاست اعمال فشار شدید بر جمهوری اسلامی را در دستور کار خود داشت چرا که انتظارات حزب دمکرات از تغییر رفتار ایران در سایۀ امضای برجام برآورده نشده بود. شاید
هیلاری در صورت پیروزی برجام را ملغی نمیکرد؛ اما او به تشدید تحریمها و اعمال فشار فزاینده از راههای دیگر بخصوص ازطریق اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی میاندیشید.
در واقع، از همین جهت بود که جناح اصطلاحاً "اصولگرا" از پیروزی ترامپ در انتخابات استقبال کرد. این استقبال بر خلاف ادعای برخی از اصلاحطلبان به دلیل علاقۀ آنان به لغو برجام نبود؛ بلکه آنها، ترامپ را "کاسب" و "معامله گر"ی فرض میکردند که میتوان با چند قرارداد اقتصادی پرسود او را خرید؛ چرا که به زعم آنان او از دغدغههای حقوق بشری و نظایر آن، فارغ و برکنار بود.
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات، بحث کاسب بودن و امکان ساخت و پاخت اقتصادی با او چنان فضای داخلی را پر کرده بود که من به هر کس میگفتم این حرفها توهم و افسانه است؛ باور نمیکرد.
ظاهراً بسیاری از ما ایرانیان هنوز این واقعیت آشکار را به رسمیت نشناختهایم که سیاست بینالملل، در درجۀ نخست برحفظ نظم موجود یا ایجاد نظمی نوین در چارچوب منافع بلند مدت بازیگران اصلی صحنۀ جهانی دور میزند و از این رو در کوتاهمدت و میانمدت جنبۀ امنیتی آن بر جنبۀ اقتصادیش غلبه دارد. طبعاً هر یک از کشورها به اندازۀ توانایی خود میتواند در حفظ نظم موجود و یا ایجاد نظم تازه سهمی داشته باشد و از تبعات آن بهره ببرد؛ اما کشوری که کاملاً در جهت خلاف نظم منطقهای و جهانی مورد نظر بازیگران اصلی و فرعی حرکت کند؛ خواه ناخواه تحت فشار فزاینده قرار میگیرد.
این گفتۀ محمد جواد
#ظریف که "خودمان انتخاب کردیم جور دیگری زندگی کنیم" ظاهراً به همین حرکت در جهت خلاف نظم موجود یا در حال ظهورِ منطقهای و حتی داعیۀ ایجاد وضعیتی دلخواه در خاورمیانه دلالت دارد.
با این حساب تا زمانی که کشوری انتخابش "جور دیگری" باشد؛ اینکه کاخ سفید یا کنگره را چه فرد یا حزبی رهبری کند؛ توفیری در سرنوشتاش ندارد.
#احمد_زیدآبادی#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestanhttps://t.center/oldkingofebrighestan