امیرانتظام و زخم فروخورده وجدان جمعی ما
#سعید_محمدی #عباس_امیرانتظام به تصدیق بسیاری از یاران و هم بندانش انسان مقاومی بود. بسیاری از زندانیان سیاسی از مقاومتهای جانانه او در زندان حکایتهای بیشماری گفته و میگویند.
خود او هم کمابیش در مصاحبههایی که با او انجام شده بود به گوشههایی از لطمات و آسیبهایی که متحمل شده بود اشاراتی کرده بود.
در چند سال اخیر، اشکهای پی در پی او اما حکایت از زخمهایی میکرد که با گذشت زمان و پا نهادن به سنین کهنسالی بیش از گذشته نمایان شده بود.
#امیرانتظام فردی بود که بهترین مقطع از زندگی خود را بدون داشتن هیچ جرمی در زندان گذرانده بود.
در جامعه انقلابی زدهای که با انتقام گرفتن آغاز شده بود تنها صدایی که ندای مظلومیت و بیگناهی امیرانتظام بود صدای مرحوم مهندس
#بازرگان بود. ولی جامعه انقلابی را سودای گوش دادن به سخنان بازرگان نبود و پیش از آنکه بازرگان در دادگاه بر بی گناهی امیرانتظام صحه بگذارد تصمیم خود را گرفته بود!
در سریال
#هزاردستان، اثر تاریخی و ماندگار مرحوم
#علی_حاتمی، در قسمتهای پایانی سریال بازیگر نقش رضاخوشنویس، زمانی متوجه میشود که او، مفتش شش انگشتی و خیلیهای دیگر صرفأ نقش یک قربانی را در دستگاه خانمظفر بازی میکنند. صحنه دردناک سریال اما آنجاست که رضا خوشنویس متوجه میشود مفتش شش انگشتی که از عوامل اصلی بستن دهان مخالفان بود قرار است توسط عوامل خان مظفر از میان برداشته شود. رضا که خود زمانی مورد آزار و شکنجه او واقع شده بود، اکنون پی برده است که خود مفتش هم در این سیستم یک قربانی بیش نیست. پس سعی میکند تا او را از این موضوع باخبر نماید و درصدد مقابله با نقشههای خان مظفر بر می آید. در اینجا به نظر میآید که ظالم و مظلوم هر دو قربانی هستند قربانی صحنه گردانان بزرگی که در زمان مشخصی قربانیان خود را به مسلخ میبرند.
قربانی شدن البته تنها مختص فعالان سیاسی و دگراندیشان نیست بلکه افرادی را میتوان یافت که زمانی خود از عوامل اصلی بستن دهان مخالفان بودهاند ولی در یک مقطعی دیگر به گوشه انزوا رانده میشوند و دیگر خبری از آنها نیست.
#صادق_خلخالی و
#سعید_مرتضوی را میتوان نمونههای بارزی از این افراد دانست که هر دو زمانی دست بالایی در بستن دهان مخالفان داشتهاند و در زمانی دیگر یا همانند خلخالی در کنج انزوا از دنیا رفتهاند و یا همانند مرتضوی حکم زندان گرفتهاند.
امیر انتظام را هم میتوان نمونه بارزی از یک قربانی دانست. او قربانی جامعه انقلابی زده از یک سو و دستهای مرموزی که بدنبال ضربه زدن به دولت بازرگان بودند از سوی دیگر بود.
در زمانهای که پوشیدن لباسهای شیک و کراوات زدن جزو غیر انقلابیترین رفتارها به شمار میرفت و گناهی نابخشودنی بود و ژندهپوشی نماد انقلابیگری بود، شاید تنها گناه امیرانتظام این بود که نمیتوانست خود را آنگونه نشان دهد که نبود.
امیرانتظام اکنون از میان ما رفته است اما زخم عمیقی را در وجدان جمعی جامعه ما بجا گذاشته است که تا مدتها زدودنی نیست!
برخی رفتار او در عیادت از
#محمدی_گیلانی را با رفتار
#نلسون_ماندلا با مخالفینش مقایسه میکنند که گفته بود "میبخشم ولی نمیتوانم فراموش کنم" به نظر این مقایسه چندان دقیق نیست.
نلسون ماندلا وقتی که بعد از کشیدن حبس طولانی مدت از زندان آزاد شد، دیگر اثری از مناسبات آپارتاید در جامعه نبود. امیرانتظام اما زمانی که بعد از سپری کردن حبس طولانی به طور مشروط آزاد شده بود هنوز بسیاری از مناسبات دوران انقلابیگری در جامعه جاری بود. او نه تنها با استقبال چشمگیری از سوی جامعه مواجه نشد بلکه حتی از سوی افرادی که چنین سرنوشتی را برای او رقم زده بودند هم ندایی مبنی بر عذرخواهی و گذشت نشنید!
ماندلا وقتی بخشید که مخالفانش دیگر در موضع قدرت نبودند اما امیرانتظام چگونه میتوانست ببخشد وقتی که برخی مخالفینش همچنان از رفتارهای خود سرشار از غرور بودند و برخی دیگر هنوز لب نگشادهاند تا از اشتباهاتی بگویند که سرنوشت ملتی را به گونه دیگری رقم زد!
روحش شاد و یادش گرامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan