شاه فرتوت ابریقستان

جهان، غم نیارزد به شادی گرای
نه کز بهر غم کرده‌اند این سرای

جهان از پی شادی و دلخوشی‌ست
نه از بهر بیداد و محنت کشی‌ست

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر

‍ ✔️استدلال نازک‌اندیشانه در باب دادخواهی از ارباب قدرت🔻


🔸موضوع بی‌توجهی به حقوق شهروندان اگرچه از حیث بی‌توجهی به حقوق شهروندی امری مدرن است (ظلم به رعیت -نه شهروند- در گذشته نیز بوده است اما مفهوم شهروندی به تعبیر امروزی آن مدرن محسوب می‌شود) در ادبیات کلاسیک اما این همه، مشمول بی‌عدالتی و بی‌اعتنایی به دادگری، مورد لعن و ذم بوده؛ در این میان توصیف قشرهای آسیب پذیرتر جامعه بالاخص پیرزنان بی‌پناه در جامعه استبداد‌زده و ناله نای آنان دستمایه شعر بسیاری از شاعران شده که #نظامی گنجه‌ای از این حیث، گوی سبقت را از دیگران -در داستان « پیرزن مظلوم و سلطان سنجر»- ربوده است.

🔸 پیرزنی که به او ظلم شده است به دادخواهی، سنجر را مورد خطاب قرار می‌دهد:

پیرزنی را ستمی درگرفت
‏دست زد و دامن سنجر گرفت

‏کای ملک آزرم تو کم دیده‌ام
‏وز تو همه ساله ستم دیده‌ام

‏شحنه مست آمده در کوی من
‏زد لگدی چند فرا روی من

‏بیگنه از خانه برویم کشید
‏موی کشان بر سر کویم کشید

‏شحنه بود مست که آن خون کند
‏عربده با پیرزنی چون کند

رطل زنان دخل ولایت برند
‏پیره‌زنان را به جنایت برند

‏آنکه درین ظلم نظر داشتست
‏ستر من و عدل تو برداشتست!

‏کوفته شد سینه مجروح من
‏هیچ نماند از من و از روح من

‏گر ندهی داد من ای شهریار
‏با تو رود روز شمار این شمار!

‏بر پله پیره‌زنان ره مزن
‏شرم بدار از پله پیره‌زن

اما در این میان، استدلال و تعبیر پیرزن مظلوم جالب است، او به سلطان سنجر می‌گوید:

«زیردستان تو که به من ظلم کردند تنها به من ظلم نکرده‌اند؛ بلکه به تو هم ظلم کرده‌اند! چون از تو هم چیزی دزدیده‌اند و آن #عدالت است» :

آنکه درین ظلم نظر داشتست
ستر من و عدل تو برداشتست!

🔸نکته قابل توجه اما به همین‌جا ختم نمی‌شود، «سید محمد کمره‌ای» نامی پس از دزدیده شدن دوچرخه پسرش برای دادخواهی به رئیس الوزرای وقت (#رضاشاه بعد) نامه‌ای می‌نویسد و جالب اینکه به نظر من، استدلال او در این دادخواهی، الهام‌گرفته از پیرزن داستان نظامی است و نشان می‌دهد که بر ادبیات بالاخص اشعار نظامی، اشراف دارد، به این معنا که در نامه دادخواهی با ظرافت، مال‌باخته را تنها خود نمی‌داند بلکه به قدر قدرت و صاحب‌منصب وقت، یادآور می‌شود که جناب دزد با این فارغ‌البالی در واقع چرخ عظمت و محبوبیت او را نیز به سرقت برده است:

🔸مقام محترم حضرت اشرف، آقای رئیس الوزرا
دوچرخه یکصد و شش تومانی پسر مرا دو نفر صاحب منصب قزاق از خانه‌ام سرقت. پنج ماه متجاوز است تعقیب؛ اداره قلعه بیگی به کشفیات نظمیه، بی‌اعتنا و مخل. از این اعمال هم یقیناً دو چرخ از شما سرقت؛ یکی چرخ عظمتت از قلوب ما و دیگر چرخ شرافت از قشون شما. جدی بکن که دو چرخ شما و دوچرخه پسرم به صاحبانش مسترد شود، وگرنه بدبخت ما و بدبخت‌تر از ما شما.

والسلام علی من اتبع الهدی
سید محمد کمره‌ای
[تاریخ احتمالی 1303 ش]

🔸این نازک‌اندیشی که جلوه‌های مختلفی در آثار مکتوب بجامانده دارد، یادآور این نکته نازک‌اندیشانه است که ظلم و تعدی تنها ضعف و بی‌پناهی مظلوم را نشان نمی‌دهد و طرف سرافکنده، سوی ظلم‌دیده نیست بلکه صاحب قدرت نیز در این ماجرا چیزهای ارزشمندی را از دست داده است.

✍ #سهند_ایرانمهر
#آسیه_پناهی
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

‍ ✔️زند بر هر رگی فَصّاد صد نیش
ولی دستش بلرزد بر رگ خویش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ویدیو را که دیدم، به نظرم‌آمد که مناسبت خوبی است برای بازنشر و رجوع به گنجینه ادبیات‌مان، تا بدانیم خرد ایرانی براساس تجربه خود به آنچه که امروز رانتخواری یا آقازادگی می‌نامیم، چه نگاهی دارد.

#نظامی گنجه‌ای در داستان خسرو و‌ شیرین به قصد هرمز مبنی بر دادگستری و‌عدالت‌ورزی و سوگندی که برای تحقق آن‌ می‌خورد، اشاره می‌کند:

سیاست را ز من گردد سزاوار
بر این سوگندهائی خورد بسیار

چو شه در عدل خود ننمود سستی
پدید آمد جهان را تندرستی

🔸اولین آزمون هرمز با تخطی فرزندش خسرو، اتفاق می‌افتد. او‌ با اسبش وارد‌ کشت یک روستایی می‌شود، روی تخت خانه او می‌خوابد و بنای عشرت می‌گذارد و غوری غلامش غوره باغ رعیت را ضایع می‌کند. خبر «بی‌رسمی» فرزند را‌ به پدر می‌برند و‌سوگندش را یادآوری می‌کنند:

که خسرو دوش بی‌رسمی نمود است
ز شاهنشه نمی‌ترسد چه سود است

ملک گفتا نمی‌دانم گناهش
بگفتند آنکه بیداد است راهش

سمندش کشتزار سبز را خورد
غلامش غوره دهقان تبه کرد

شب از درویش بستد جای تنگش
به نامحرم رسید آواز چنگش

🔸به هرمز همچنین یادآوری می‌کنند که اگر این‌‌کار آقازاده را فردی عادی می‌کرد، پیرش را در‌می‌آوردی ولی معمولا صاحبان قدرت به رگ خویش که می‌رسند، سست می‌شوند:

گر این بیگانه‌ای کردی نه فرزند
ببردی خان و مانش را خداوند

زند بر هر رگی فصاد صد نیش
ولی دستش بلرزد بر رگ خویش

🔸هرمز به سوگندش عمل و فرزند را تنبیه می‌کند:

ملک فرمود تا خنجر کشیدند
تکاور مرکبش را پی بریدند

غلامش را به صاحب غوره دادند
گلابی را به آبی شوره دادند

در آن خانه که آن شب بود رختش
به صاحبخانه بخشیدند تختش

پس آنگه ناخن چنگی شکستند
ز روی چنگش ابریشم گسستند

🔸در اینجا، نظامی دست به مقایسه این روش دادگرانه با تبعیض و بی‌عداتی عهد‌و زمانه خود می‌زند:

سیاست بین که می‌کردند ازین پیش
نه با بیگانه با دردانه خویش

کنون گر خون صد مسکین بریزند
ز بند یک‌قراضه برنخیزند

کجا آن عدل و آن انصاف سازی؟
که با فرزند از اینسان رفت بازی

🔸نظامی همچنین دست به مقایسه تلخ آن حکمرانان گبر با حاکمان مدعی مسلمانی می‌زند:

جهان زآتش پرستی شد چنان گرم
که بادا زین مسلمانی ترا شرم

مسلمانیم ما او گبر نام است
گر این گبری، مسلمانی کدام است؟

نظامی بر سرافسانه شو باز
که مرغ پند را تلخ آمد آواز

✍ #سهند_ایرانمهر
تدوین ویدیو: پیام پورفلاح ( کارتونیست)

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

روایتی از "حکمرانی بد" در هفت‌پیکر #نظامی

✍️ #سهند_ایرانمهر

در هفت‌پیکر #نظامی_گنجه‌ای، فرازی وجود دارد که چهره دقیقی از "حکمرانی بد" را با ظرافت و دقت خاص "نظامی" پیش‌رو می‌گذارد.
نظامی در این بخش، نشان می‌دهد که تباهی کشور و #اقتصاد ویران و طمع همسایگان در چه شرایطی قُوَّت و زیادت می‌گیرد و این وضعیت محصول، چه نگاه و روشی در حکمرانی است.
بهرام در هفت گنبد به مجالست و عشرت مشغول است که چینی‌ها بازهم عهدشکنی می‌کنند و طمع به خاک و ثروت ایران می‌بندند:

گفت باز از نگارخانه چین
جوش لشگر گرفت روی زمین

ماند پیمان شاه را فغفور
شد دگر ره ز نیک عهدی دور

چینیان را وفا نباشد و عهد
زهرناک اندرون و بیرون شهد

در چنین شرایطی اگر قرار باشد شاه همچنان چشم بر واقعیتها ببندد و روشش را تغییر ندهد، امیدی به دفع شر آنها نیست:

گر شه این شغل را بدارد پاس
چینیان خون ما خورند به طاس

قدرت دفاعی یک کشور، تابعی از وضعیت اقتصادی است و شاه خبر ندارد که اوضاع اقتصادی وخیم و ذخایر مالی کشور بر باد رفته است:

جز به گنج و سپه ندید پناه
کآلت نصرت است گنج و سپاه

چون سپه باز جست پنج ندید
چون به گنجینه رفت گنج ندید

هم تهی دید گنج آکنده
هم سلیح و سپه پراکنده

برای مطالعه متن کامل بر روی لینک زیر کلیک کنید:

https://telegra.ph/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-12-08

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

خرابی درآمد به هر پیشه‌ای
بتر زین کجا باشد اندیشه‌ای

که پیشه‌ور از پیشه بگریختست
به کار دگر کس درآویختست

بیابانیان پهلوانی کنند
ملک‌زادگان دشتبانی کنند

کشاورز، شغل سپه ساز کرد
سپاهی، کشاورزی آغاز کرد

جهان را نمانَد عمارت بسی
چو از شغل خود بگذرد هر کسی

۲۱ اسفند، روز بزرگداشت #نظامی_گنجوی
#نظامی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

شَه از راه شکیبایی گذر کرد
شکار آرزو را تنگ‌تر کرد

سر زلفِ گره‌گیرِ دلآرام
به دست آورد و رست از دست ایام

لبش بوسید و گفت ای من غلامت
بده دانه که مرغ آمد به دامت

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

صبح بخیر

‍ ✔️زند بر هر رگی فَصّاد صد نیش
ولی دستش بلرزد بر رگ خویش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ویدیو را که دیدم، به نظرم‌آمد که مناسبت خوبی است برای بازنشر و رجوع به گنجینه ادبیات‌مان، تا بدانیم خرد ایرانی براساس تجربه خود به آنچه که امروز رانتخواری یا آقازادگی می‌نامیم، چه نگاهی دارد.

#نظامی گنجه‌ای در داستان خسرو و‌ شیرین به قصد هرمز مبنی بر دادگستری و‌عدالت‌ورزی و سوگندی که برای تحقق آن‌ می‌خورد، اشاره می‌کند:

سیاست را ز من گردد سزاوار
بر این سوگندهائی خورد بسیار

چو شه در عدل خود ننمود سستی
پدید آمد جهان را تندرستی

🔸اولین آزمون هرمز با تخطی فرزندش خسرو، اتفاق می‌افتد. او‌ با اسبش وارد‌ کشت یک روستایی می‌شود، روی تخت خانه او می‌خوابد و بنای عشرت می‌گذارد و غوری غلامش غوره باغ رعیت را ضایع می‌کند. خبر «بی‌رسمی» فرزند را‌ به پدر می‌برند و‌سوگندش را یادآوری می‌کنند:

که خسرو دوش بی‌رسمی نمود است
ز شاهنشه نمی‌ترسد چه سود است

ملک گفتا نمی‌دانم گناهش
بگفتند آنکه بیداد است راهش

سمندش کشتزار سبز را خورد
غلامش غوره دهقان تبه کرد

شب از درویش بستد جای تنگش
به نامحرم رسید آواز چنگش

🔸به هرمز همچنین یادآوری می‌کنند که اگر این‌‌کار آقازاده را فردی عادی می‌کرد، پیرش را در‌می‌آوردی ولی معمولا صاحبان قدرت به رگ خویش که می‌رسند، سست می‌شوند:

گر این بیگانه‌ای کردی نه فرزند
ببردی خان و مانش را خداوند

زند بر هر رگی فصاد صد نیش
ولی دستش بلرزد بر رگ خویش

🔸هرمز به سوگندش عمل و فرزند را تنبیه می‌کند:

ملک فرمود تا خنجر کشیدند
تکاور مرکبش را پی بریدند

غلامش را به صاحب غوره دادند
گلابی را به آبی شوره دادند

در آن خانه که آن شب بود رختش
به صاحبخانه بخشیدند تختش

پس آنگه ناخن چنگی شکستند
ز روی چنگش ابریشم گسستند

🔸در اینجا، نظامی دست به مقایسه این روش دادگرانه با تبعیض و بی‌عداتی عهد‌و زمانه خود می‌زند:

سیاست بین که می‌کردند ازین پیش
نه با بیگانه با دردانه خویش

کنون گر خون صد مسکین بریزند
ز بند یک‌قراضه برنخیزند

کجا آن عدل و آن انصاف سازی؟
که با فرزند از اینسان رفت بازی

🔸نظامی همچنین دست به مقایسه تلخ آن حکمرانان گبر با حاکمان مدعی مسلمانی می‌زند:

جهان زآتش پرستی شد چنان گرم
که بادا زین مسلمانی ترا شرم

مسلمانیم ما او گبر نام است
گر این گبری، مسلمانی کدام است؟

نظامی بر سرافسانه شو باز
که مرغ پند را تلخ آمد آواز

✍ #سهند_ایرانمهر
تدوین ویدیو: پیام پورفلاح ( کارتونیست)

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

روایتی از "حکمرانی بد" در هفت‌پیکر #نظامی

✍️ #سهند_ایرانمهر

در هفت‌پیکر #نظامی_گنجه‌ای، فرازی وجود دارد که چهره دقیقی از "حکمرانی بد" را با ظرافت و دقت خاص "نظامی" پیش‌رو می‌گذارد.
نظامی در این بخش، نشان می‌دهد که تباهی کشور و #اقتصاد ویران و طمع همسایگان در چه شرایطی قُوَّت و زیادت می‌گیرد و این وضعیت محصول، چه نگاه و روشی در حکمرانی است.
بهرام در هفت گنبد به مجالست و عشرت مشغول است که چینی‌ها بازهم عهدشکنی می‌کنند و طمع به خاک و ثروت ایران می‌بندند:

گفت باز از نگارخانه چین
جوش لشگر گرفت روی زمین

ماند پیمان شاه را فغفور
شد دگر ره ز نیک عهدی دور

چینیان را وفا نباشد و عهد
زهرناک اندرون و بیرون شهد

در چنین شرایطی اگر قرار باشد شاه همچنان چشم بر واقعیتها ببندد و روشش را تغییر ندهد، امیدی به دفع شر آنها نیست:

گر شه این شغل را بدارد پاس
چینیان خون ما خورند به طاس

قدرت دفاعی یک کشور، تابعی از وضعیت اقتصادی است و شاه خبر ندارد که اوضاع اقتصادی وخیم و ذخایر مالی کشور بر باد رفته است:

جز به گنج و سپه ندید پناه
کآلت نصرت است گنج و سپاه

چون سپه باز جست پنج ندید
چون به گنجینه رفت گنج ندید

هم تهی دید گنج آکنده
هم سلیح و سپه پراکنده

برای مطالعه متن کامل بر روی لینک زیر کلیک کنید:

https://telegra.ph/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%DA%A9%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-12-08

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan

فرو رفت شب، روز روشن رسید
شباهنگ را صبح صادق دمید

دگرباره بختم سبک خیز شد
نشاط دلم بر سخن تیز شد

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر

#یوسفعلی_میرشکاک: من به این صندلی امیدوارترم تا این نظام مقدس..!
در جهانی که طرف می‌تواند "الکسیس" را توی گوشی‌اش ۲۴ ساعت داشته باشد، این خریّت نیست که خسرو و شیرین #نظامی را ممیزی کنی؟

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

این ثمره نظام آموزش عالی در مملکتی‌ست که به تعداد دانشگاه‌های چون قارچ روئیده و دانشجویانی که پس از فارغ‌التحصیل شدن، کاری برای آنها ندارد، افتخار می‌کند...


خرابی درآمد به هر پیشه‌ای
بتر زین کجا باشد اندیشه‌ای

که پیشه‌ور از پیشه بگریختست
به کار دگر کس درآویختست

بیابانیان پهلوانی کنند
ملک‌زادگان دشتبانی کنند

کشاورز شغل سپه ساز کرد
سپاهی کشاورزی آغاز کرد

جهان را نماند عمارت بسی
چو از شغل خود بگذرد هر کسی

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

چنین فصلی بدین عاشق نوازی
خطا باشد خطا بی عشق ‌بازی...

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

‍ ✔️استدلال نازک‌اندیشانه در باب دادخواهی از ارباب قدرت🔻


🔸موضوع بی‌توجهی به حقوق شهروندان اگرچه از حیث بی‌توجهی به حقوق شهروندی امری مدرن است (ظلم به رعیت -نه شهروند- در گذشته نیز بوده است اما مفهوم شهروندی به تعبیر امروزی آن مدرن محسوب می‌شود) در ادبیات کلاسیک اما این همه، مشمول بی‌عدالتی و بی‌اعتنایی به دادگری، مورد لعن و ذم بوده؛ در این میان توصیف قشرهای آسیب پذیرتر جامعه بالاخص پیرزنان بی‌پناه در جامعه استبداد‌زده و ناله نای آنان دستمایه شعر بسیاری از شاعران شده که #نظامی گنجه‌ای از این حیث، گوی سبقت را از دیگران -در داستان « پیرزن مظلوم و سلطان سنجر»- ربوده است.

🔸 پیرزنی که به او ظلم شده است به دادخواهی، سنجر را مورد خطاب قرار می‌دهد:

پیرزنی را ستمی درگرفت
‏دست زد و دامن سنجر گرفت

‏کای ملک آزرم تو کم دیده‌ام
‏وز تو همه ساله ستم دیده‌ام

‏شحنه مست آمده در کوی من
‏زد لگدی چند فرا روی من

‏بیگنه از خانه برویم کشید
‏موی کشان بر سر کویم کشید

‏شحنه بود مست که آن خون کند
‏عربده با پیرزنی چون کند

رطل زنان دخل ولایت برند
‏پیره‌زنان را به جنایت برند

‏آنکه درین ظلم نظر داشتست
‏ستر من و عدل تو برداشتست!

‏کوفته شد سینه مجروح من
‏هیچ نماند از من و از روح من

‏گر ندهی داد من ای شهریار
‏با تو رود روز شمار این شمار!

‏بر پله پیره‌زنان ره مزن
‏شرم بدار از پله پیره‌زن

اما در این میان، استدلال و تعبیر پیرزن مظلوم جالب است، او به سلطان سنجر می‌گوید:

«زیردستان تو که به من ظلم کردند تنها به من ظلم نکرده‌اند؛ بلکه به تو هم ظلم کرده‌اند! چون از تو هم چیزی دزدیده‌اند و آن #عدالت است» :

آنکه درین ظلم نظر داشتست
ستر من و عدل تو برداشتست!

🔸نکته قابل توجه اما به همین‌جا ختم نمی‌شود، «سید محمد کمره‌ای» نامی پس از دزدیده شدن دوچرخه پسرش برای دادخواهی به رئیس الوزرای وقت (#رضاشاه بعد) نامه‌ای می‌نویسد و جالب اینکه به نظر من، استدلال او در این دادخواهی، الهام‌گرفته از پیرزن داستان نظامی است و نشان می‌دهد که بر ادبیات بالاخص اشعار نظامی، اشراف دارد، به این معنا که در نامه دادخواهی با ظرافت، مال‌باخته را تنها خود نمی‌داند بلکه به قدر قدرت و صاحب‌منصب وقت، یادآور می‌شود که جناب دزد با این فارغ‌البالی در واقع چرخ عظمت و محبوبیت او را نیز به سرقت برده است:

🔸مقام محترم حضرت اشرف، آقای رئیس الوزرا
دوچرخه یکصد و شش تومانی پسر مرا دو نفر صاحب منصب قزاق از خانه‌ام سرقت. پنج ماه متجاوز است تعقیب؛ اداره قلعه بیگی به کشفیات نظمیه، بی‌اعتنا و مخل. از این اعمال هم یقیناً دو چرخ از شما سرقت؛ یکی چرخ عظمتت از قلوب ما و دیگر چرخ شرافت از قشون شما. جدی بکن که دو چرخ شما و دوچرخه پسرم به صاحبانش مسترد شود، وگرنه بدبخت ما و بدبخت‌تر از ما شما.

والسلام علی من اتبع الهدی
سید محمد کمره‌ای
[تاریخ احتمالی 1303 ش]

🔸این نازک‌اندیشی که جلوه‌های مختلفی در آثار مکتوب بجامانده دارد، یادآور این نکته نازک‌اندیشانه است که ظلم و تعدی تنها ضعف و بی‌پناهی مظلوم را نشان نمی‌دهد و طرف سرافکنده، سوی ظلم‌دیده نیست بلکه صاحب قدرت نیز در این ماجرا چیزهای ارزشمندی را از دست داده است.

✍ #سهند_ایرانمهر
#آسیه_پناهی
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

شَه از راه شکیبایی گذر کرد
شکار آرزو را تنگ‌تر کرد

سر زلفِ گره‌گیرِ دلآرام
به دست آورد و رست از دست ایام

لبش بوسید و گفت ای من غلامت
بده دانه که مرغ آمد به دامت

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

چنین فصلی بدین عاشق نوازی
خطا باشد خطا بی عشق ‌بازی...

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

‍ 🔴 هشدارهای پوتین به ایران؛ روسیه به صورت غير مستقيم ايران را تهديد كرد

#سجاد_مقدم‌نیا

#ولادیمیر_پوتین رئیس جمهور روسیه در کنفرانس خبری مشترک با رئیس‌جمهور اتریش اعلام کرده است برنامه هسته‌ای ایران، ذیل #برجام شفاف‌ترین برنامه در دنیا است و بیشترین بازرسی‌ها از آن انجام می‌شود. #پوتین در ادامه خطاب به مقامات ایران گفت که برای ایران بهتر است در برجام باقی بماند زیرا فردای روزی که ایران خروج از برجام را اعلام کند همه فراموش خواهند کرد که آمریکا نابودی این توافق را کلید زده و همه تقصیرها گردن ایران خواهد افتاد.

🔸در رابطه با اهداف روسیه به چند نکته مهم اشاره می‌کنم:

۱. اظهارات پوتین را باید واکنش تند روسیه به اقدام ایران در توقف بخشی از تعهدات خود در ذیل برجام دانست. چند روز پیش شورای عالی امنیت ملی ایران در بیانیه‌ای اعلام کرده بود قصد دارد در راستای صیانت از امنیت و منافع ملی مردم ایران، و در اعمال حقوق خود مندرج در بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام برخی اقدامات خود ذیل توافق هسته‌ای را متوقف کند.

۲. روسیه به خوبی می‌داند در چارچوب برجام رفتارها و سیاست‌های ایران در عرصه‌های داخلی، بین‌المللی و به خصوص تحولات منطقه تحت کنترل خواهد بود. همانطور که شاهد بودیم در نشست هلسینکی فنلاند پوتین خطاب به ترامپ گفت ایران با برجام به کنترل شده‌ترین کشور دنیا تبدیل شده است.

۳. با نگاهی دقیق به بخشی از سخنان پوتین می‌توان گفت روس‌ها به صورت غیر مستقیم ایران را تهدید کرده‌اند که در صورت خروج جمهوری اسلامی از برجام، روسیه ناچار به همراهی با دیگر کشورهای اروپایی و به ویژه آمریکا خواهد شد تا سیاست فشار حداکثری بر علیه ایران را پیش ببرند.

۴. روسیه اعتقاد دارد خروج ایران از برجام زمینه را برای افزایش تنش‌ها در منطقه خاورمیانه فراهم خواهد کرد و ضمن به خطر افتادن منافع مسکو در این منطقه، امکان دستیابی به توافق جدید را از بین خواهد برد. به همین دلیل مطلوب‌ترین حالت برای روس‌ها باقی ماندن ایران در توافق هسته‌ای است، زیرا مسکو به همراه اروپایی‌ها تلاش خواهند کرد تا با استفاده از این فرصت ایران را به سمت یک توافق جامع که شامل برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای این کشور می‌باشد هدایت کنند.

پ.ن.
ز روسی نجوید کسی مردمی
که جز گوهری نیستش زآدمی

اگر بر خری بار گوهر بود
به گوهر چه بینی همان خر بود

چو ره یافتند آن حریفان به گنج
بسی بومها را رسانند رنج

به بیداد کردن بر آرند یال
ز بازارگانان ستانند مال

خلل چون در آ ن مرز و بوم آورند
طمع در خراسان و روم آورند

شرف‌نامه #نظامی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

چون به ترازوی عشـق
هر دو برابر شدیـم

مِهـر تـو ڪم می‌شود،
عشـق مـن اَفـزون چراست؟

#نظامی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

🔸وال استریت ژورنال می‌گوید که در واشنگتن، میان نمایندگان #گوایدو و دیپلمات های چینی مذاکراتی برای تضمین بازپرداخت ۲۰ میلیارد دلار وام از چین در ازای فروش نفت #ونزوئلا صورت گرفته است.
گوایدو هم به طرف چینی قول داده است که چین را در بازسازی اقتصادی دوران بعد از مادورو سهیم کند.

چین اگرچه به شکل رسمی همچنان #مادورو را به رسمیت می شناسد، اما تاکید دارد که همکاری چین و ونزوئلا نباید تحت تاثیر تحولات سیاسی این کشور قرار بگیرد.

پ.ن. :
ز چینی به جز چین ابرو مخواه
ندارند پیمان مردم نگاه
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان

#نظامی

این سخنی در ساحت شعر و اخلاق است. واقعیت جهان مدرن، تقدم اقتصاد بر سیاست است و به جای آنکه اقتصاد فدای سیاست شود، سیاست است که به نفع منافع اقتصادی تغییر جهت می‌دهد. نتیجه اینکه چین امروز برخلاف چین ایدئولوژی زده گذشته، به منافع اقتصادی می‌اندیشد و نه اشخاص یا حکومتها...
چیزی شبیه به آنچه در ایران شاهدش هستیم...

https://www.wsj.com/articles/china-holds-talks-with-venezuelan-opposition-on-debt-oil-projects-11549993261

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

‍ ✔️استدلال نازک‌اندیشانه در باب دادخواهی از ارباب قدرت🔻

#سهند_ایرانمهر

🔸موضوع بی‌توجهی به حقوق شهروندان اگرچه از حیث بی‌توجهی به حقوق شهروندی امری مدرن است (ظلم به رعیت -نه شهروند- در گذشته نیز بوده است اما مفهوم شهروندی به تعبیر امروزی آن مدرن محسوب می‌شود) در ادبیات کلاسیک اما این همه، مشمول بی‌عدالتی و بی‌اعتنایی به دادگری، مورد لعن و ذم بوده؛ در این میان توصیف قشرهای آسیب پذیرتر جامعه بالاخص پیرزنان بی‌پناه در جامعه استبداد‌زده و ناله نای آنان دستمایه شعر بسیاری از شاعران شده که #نظامی گنجه‌ای از این حیث، گوی سبقت را از دیگران -در داستان « پیرزن مظلوم و سلطان سنجر»- ربوده است.

🔸 پیرزنی که به او ظلم شده است به دادخواهی، سنجر را مورد خطاب قرار می‌دهد اما در این میان، استدلال و تعبیر پیرزن مظلوم جالب است، او به سلطان سنجر می‌گوید:

«زیردستان تو که به من ظلم کردند تنها به من ظلم نکرده اند بلکه به تو هم ظلم کرده اند چون از تو هم چیزی دزدیده‌اند و آن #عدالت است» :

رطل زنان دخل ولایت برند
پیره‌زنان را به جنایت برند/

آنکه درین ظلم نظر داشتست
ستر من و عدل تو برداشتست

🔸نکته قابل توجه اما به همین‌جا ختم نمی‌شود، «سید محمد کمره‌ای» نامی پس از دزدیده شدن دوچرخه پسرش برای دادخواهی به رئیس الوزرای وقت (#رضاشاه بعد) نامه‌ای می‌نویسد و جالب اینکه به نظر من، استدلال او در این دادخواهی، الهام‌گرفته از پیرزن داستان نظامی است و نشان می‌دهد که بر ادبیات بالاخص اشعار نظامی، اشراف دارد، به این معنا که در نامه دادخواهی با ظرافت، مال‌باخته را تنها خود نمی‌داند بلکه به قدر قدرت و صاحب‌منصب وقت، یادآور می‌شود که جناب دزد با این فارغ‌البالی در واقع چرخ عظمت و محبوبیت او را نیز به سرقت برده است:

🔸مقام محترم حضرت اشرف، آقای رئیس الوزرا
دوچرخه یکصد و شش تومانی پسر مرا دو نفر صاحب منصب قزاق از خانه‌ام سرقت. پنج ماه متجاوز است تعقیب؛ اداره قلعه بیگی به کشفیات نظمیه، بی اعتنا و مخل. از این اعمال هم یقیناً دو چرخ از شما سرقت؛ یکی چرخ عظمتت از قلوب ما و دیگر چرخ شرافت از قشون شما. جدی بکن که دو چرخ شما و دوچرخه پسرم به صاحبانش مسترد شود، وگرنه بدبخت ما و بدبخت‌تر از ما شما.

والسلام علی من اتبع الهدی
سید محمد کمره‌ای
[تاریخ احتمالی 1303 ش]

🔸این نازک‌اندیشی که جلوه‌های مختلفی در آثار مکتوب بجامانده دارد، یادآور این نکته نازک‌اندیشانه است که ظلم و تعدی تنها ضعف و بی‌پناهی مظلوم را نشان نمی‌دهد و طرف سرافکنده، سوی ظلم‌دیده نیست بلکه صاحب قدرت نیز در این ماجرا چیزهای ارزشمندی را از دست داده است.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

‍ 🔸کارگر بی‌پناهِ #نیشکر_هفت‌تپه است.
با سخنی در نهایت سادگی و وضوح بی‌آنکه مضمونی را در خود پنهان کند یا کلماتی را دچار ایهام و ابهام. کارگرِ بی‌تریبون. کارگری که دوربینی او را برای او، ثبت و ضبط نمی‌کند. مخاطبِ:« کور شو...دورشو» از جانبی و کانون توجه و طمع از جانبی دیگر.

در این ویدئو که حتا کانال افسران سایبری هم منتشرش کرده است، لابد از گلایه کارگر و سخنانش برداشت خاص و مفید و جهت‌داری شده است.

این همه اما دردی از او دوا نمی‌کند. چه کسی باید حرف طبقه‌ای را که هیچ ملجا و پناهی ندارد، بشنود؟ در سایه مصونیت مقصرین اصلی ماجرا از هرگونه نقد و ملامت، تا کی باید کارگر و معلم را ملامت کرد که « این برهه حساس»ی که تمامی هم ندارد را درک نکرده‌اند و از غم نان گفته‌اند؟
بجای توجه و حساسیت بر واکنش یا ادبیات آنان چرا تلاشی برای فهم رنج‌های آنها نمی‌شود. چرا در سیاست‌ها و نگرش‌هایی که نه فقط کارگر که معلم و دانشجو و ... را نیز دچار مشکل کرده است، بازنگری نمی‌شود.

تا کی باید اعتراض را تنها از دریچه امنیت دید و مرز امنیت را به « استفاده دشمن» تقلیل داد؟ رسانه ملی یا سایت‌ها و روزنامه جریان‌های مختلف سیاسی در داخل کشور چه اولویت دیگری را جایگزین انعکاس دردهای مردم کرده‌اند؟
مرز سخن ناصحانه و مشفقانه و « سیاه نمایی» کجاست که با آن زبان بگوییم :« به داد ملت برسید» و به قول مرحوم #بیژن_نجدی:
« از کدام گوش تو خون می‌چکد که من با گوش دیگرت سخن بگویم».

این صداها را -فارغ از آنان که از این صداها استفاده و سود خود را می‌برند- بشنوید. ریشه این مشکلات را در داخل و در خود ببینید و این کاستی را به رسمیت بشناسید. این حداقل کاری است که می‌توانید بکنید.

کوفته شد سینه مجروح من
هیچ نماند از من و از روح من
 گر ندهی داد من ای شهریار
با تو رود روز شمار این شمار!
#نظامی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan