شاه فرتوت ابریقستان

#بیژن_نجدی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
مطالب و پستهای بیشتر با استفاده از هشتک #بیژن_نجدی در دسترس شماست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
📚 یوزپلنگانی که با من دویده‌اند
نوشته #بیژن_نجدی

نام کتاب طبق مطلب مندرج در کتاب از وصیت شاعرانه او گرفته شده‌است.
این کتاب تنها کتابی است که در زمان حیات بیژن نجدی از وی منتشر شد.

بیژن نجدی نویسنده‌ای با ذوق ادبی است که داستان‌هایش در سبک‌های واقع‌گرایی و فراواقع‌گرایی است. وی از پیشگامان داستان نویسی پست مدرن در ایران به شمار می‌آید.
نشانه‌های سبک واقعیت‌گرایی در بخش‌های مختلف برخی از این داستان‌ها از زندگی ملموس شخصیت‌ها و نشانه‌های سبک فراواقعیت گرایی در تعداد دیگری از داستان‌ها از هم‌ذات‌پنداری با اشیاء بی‌جان است که به طور بارز به ذهن خواننده کتاب منعکس می‌شود.
بیژن نجدی از قریحه شاعری خود در متن داستان‌ها بهره برده و استعاره‌ها و تشبیه‌های فراوانی در متن کتاب موجود است.
در يك نگاه كلي در بين داستانهاي نجدي در اين كتاب داستان «مرا بفرستيد به تونل» از لحاظ حال و هوا كمي متفاوت است. داستاني تخيلي است كه روايت عزم يك پزشك در پزشكي قانوني را مي‌سازد كه مي‌خواهد ناخودآگاهي مرگ را با كمك رايانه‌هاي محل كارش تجربه كند.
این کتاب که تنها یک کتابچه کوچک با طراحی ساده است، به زحمت ۸۰ صفحه میشود اما ادبیات کتاب آنقدر قوی و زیباست که به راحتی شما را متقاعد می‌کند که چندین کتابخانه را دنبالش بگردید.

نجدی از سرطان ریه رنج می‌برد و در سه شهریور ۱۳۷۶ درگذشت.

روحش شاد

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
چقدر داشتن صابون
آب و طناب و رختِ چرک خوشبختی‌ست
(مادرم می‌گفت)
چقدر کَر بودن
نشنیدن خبر از رادیو
ندانستن بهای طلا، گران شدن ناگهانی نفت در کشتارِ مردان خاورمیانه
خوشبختی‌ست
(من از ترس نمی‌گفتم)

از کدام گوش تو
خون می‌چکد روی زمین که من با گوش دیگر تو حرف بزنم؟
که من حرف بزنم با گوش دیگرت
در اتاقی با جغرافیای یک گربه
کنار طرح و رنگ قالی شدهٔ پوست مادر من
در گشادگی دستانش
هفت گنبد مرده‌اش شیرین
به نفرین هفتگانه می‌شکند
و هفت پیکر برگ شده، پاییزشان نیامده می‌افتند
کنار بوی سیب‌زمینی سرخ شده
و صدای برنج در سینی
شستن پنجره

چقدر داشتن یک سفره، سبزی پلو، ماست و خیار و یک لبخند
خوشبختی‌ست
(مادرم می‌گفت)
تو مرده‌ای و گودالهای بی شیشه آغاز شده است
در آغوش من
سپیداری ای کاش می‌رویید
و گندم کاشکی سواری بود بر پشت مبارک اسب

چقدر رویای قرن دیگرم خوشبختی‌ست
(من باید می‌گفتم)
شگفتا که نور نمی‌گذرد و سایه اما راه می‌رود زیر درخت
و روز می‌گذرد
بی هیچ آفتابی از فنجان قهوهٔ کولی‌ها
در فنجان قهوه
هیچ نیست مگر بوی مرگ پوشیدهٔ قهوه

چقدر راه رفتن یک قیچی
روی پارچه‌ای با گلهای اطلسی خوشبختی‌ست
(مادرم می‌گفت)
نیست؟
این رویای مقدس قبیلهٔ من آیا نیست
که سرخ را به خاطر آوردن بدون رنگ خون؟
(من گفتم)
من کنار بوی نیمرو بزرگ شده‌ام
در اتاقکی از یخ
و روی جرزهای موسیقی
آجر بود
بر آجرهای خانهٔ من

چقدر بودن بی این قرن، خوشبختی‌ست
از کوله پشتی مادرانه می‌افتد
گریهٔ کودکانه روی گِل
از رادیو
گفتگوی عزای هفت روزه می‌آید

چقدر داشتن طناب و رخت چرک خوشبختی‌ست
چقدر
ندانستن اخبار خلیج فارس
ندانستن بهای طلا
روزی که تو می‌میری
خوشبختی‌ست

از کدام گوش تو خون می‌چکد روی زمین
که من حرف بزنم با گوش دیگرت
که من با گوش دیگر تو حرف بزنم؟

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
#بیژن_نجدی 
(۲۴ آبان ۱۳۲۰ خاش - ۴ شهریور ۱۳۷۶  لاهیجان)
شاعر و داستان‌نویس معاصر در ۲۴ آبان ۱۳۲۰ از پدر و مادری گیلانی در خاش زاهدان متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را در رشت گذراند.
پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۳۹ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال ۱۳۴۳ از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغ‌التحصیل و با سمت دبیر در دبیرستانهای لاهیجان مشغول به تدریس شد. پدرش از افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبد کاووس به دست تعدادی ژاندارم کشته شد. در سال ۱۳۴۹ با #پروانه_محسنی_آزاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر است.

بیژن نجدی در چهارم شهریور ۱۳۷۶ به علت بیماری سرطان ریه درگذشت. آرامگاه او در شهر لاهیجان در جوار بقعه شیخ زاهد گیلانی قرار دارد.

نجدی در زمان زندگی خود تنها مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» را در سال ۷۳ منتشر ساخت که در سال ۷۴ جایزه قلم زرین جایزه گردون را به خود اختصاص داد. بقیه آثارش پس از درگذشتش توسط همسرش به چاپ رسید. مجموعه داستان «دوباره از همان خیابانها» در سال ۷۹ نیز برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد. نجدی همچنین در کارنامه ادبی خود، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان به خاطر برگزیده اشعار دهه هفتاد و لوح افتخار به پاس جان‌سروده‌ها در پاسداشت آیین‌های ملی و میهنی را دارد. از وی اشعار گیلکی کمی نیز باقی‌مانده است.

همچنین پس از مرگ وی داستانهای «تاریکی در پوتین»، «سپرده در زمین»، «گیاهی در قرنطینه» و «استخری پر از کابوس» از مجموعه داستانهای «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» و نیز داستانهای «مرثیه‌ای برای چمن» و «بیمارستان، نه قطار» از مجموعه «دوباره از همان خیابان‌ها» به فیلم درآمده است.

روحش شاد و یادش گرامی باد

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
عاشقان واقعی
گیاهانند...
‏که ریشه‌هایشان فرو رفته است
‏در کف دست من
‏در استخوان کتف تو
‏در جمجمه‌ شکسته‌ من....

‏و این خاطرات من و توست
‏که توت می‌شود یک روز
‏انار می‌شود گاهی
‏که دیروز انگور شده بود
‏که فردا زیتون است و تلخ...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
به خاطر کندن گل سرخ ارّه آورده‌اید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید:
«تو! هی تو!»
خودش می‌افتد و می‌ميرد..

۲۴ آبان زادروز #بیژن_نجدی، شاعر و داستان‌نویس.
۱۳۲٠-۱۳۷۶

یادش گرامی باد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
درخت
شعرش را روی پائیز می‌نویسد
پائیز
شعرش را روی درخت
من بر پائیز نوشته‌ام
بر درختان افتاده
دریغا من...
دریغا پائیز...
دریغا درخت...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
یک صبح بیدار می‌شویم و می‌بینیم
که باران تند می‌بارد
نه بر گیاهان و کشتزاران و پنجره‌ها...

باران می‌بارد
نه بر استخوان خستهٔ کوه،
یا گلدان یا پرنده‌های نشسته روی سیم برق...

یک صبح با صدای بارانی که تند می‌بارد
بارانی که نمی‌بارد بر چتر، بیدار می‌شویم
و می‌بینیم باران قطره‌قطره می‌ریزد
بر دکه‌ روزنامه‌فروشی
و کلمات خون و خون‌ریزی
با هر قطره باران از روزنامه
قطره‌قطره می‌چکد
قطره‌قطره می‌ریزد....

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
یک صبح بیدار می‌شویم و می‌بینیم
که باران تند می‌بارد
نه بر گیاهان و کشتزاران و پنجره‌ها...

باران می‌بارد
نه بر استخوان خستهٔ کوه،
یا گلدان یا پرنده‌های نشسته روی سیم برق...

یک صبح با صدای بارانی که تند می‌بارد
بارانی که نمی‌بارد بر چتر، بیدار می‌شویم
و می‌بینیم باران قطره‌قطره می‌ریزد
بر دکه‌ روزنامه‌فروشی
و کلمات خون و خون‌ریزی
با هر قطره باران از روزنامه
قطره‌قطره می‌چکد
قطره‌قطره می‌ریزد....

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
عاشقان واقعی
گیاهانند...
‏که ریشه‌هایشان فرو رفته است
‏در کف دست من
‏در استخوان کتف تو
‏در جمجمه‌ شکسته‌ من....

‏و این خاطرات من و توست
‏که توت می‌شود یک روز
‏انار می‌شود گاهی
‏که دیروز انگور شده بود
‏که فردا زیتون است و تلخ...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
درخت
شعرش را روی پائیز می‌نویسد
پائیز
شعرش را روی درخت
من بر پائیز نوشته‌ام
بر درختان افتاده
دریغا من...
دریغا پائیز...
دریغا درخت...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
اتوبوسی آمده از تهران
یکی از صندلی‌هایش خالی‌ست
قطاری می‌رود از تبریز
یکی از کوپه‌هایش خالی‌ست
سینماهای شیراز پر از تماشاچی‌ست
که حتماً ردیفی از آن خالی‌ست
انگار یک نفر هست که اصلاً نیست
انگار عده‌ای هستند که نمی‌آیند
شاید کسی در چشم من است
که از چشمم رفته...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
درخت
شعرش را روی پائیز می‌نویسد
پائیز
شعرش را روی درخت
من بر پائیز نوشته‌ام
بر درختان افتاده
دریغا من...
دریغا پائیز...
دریغا درخت...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
عاشقان واقعی
گیاهانند...
‏که ریشه‌هایشان فرو رفته است
‏در کف دست من
‏در استخوان کتف تو
‏در جمجمه‌ شکسته‌ من....

‏و این خاطرات من و توست
‏که توت می‌شود یک روز
‏انار می‌شود گاهی
‏که دیروز انگور شده بود
‏که فردا زیتون است و تلخ...

#بیژن_نجدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Ещё