در فیلم زیر
#محمدعلی_زمِ جوان، بالا ایستاده و میانِ انقلابیون در حال سخنرانیست. شور و اشتیاق آینده از تکان دستهایش پیداست.
وقتی "زم" بالای آن بلندی از آرمانهای
#انقلاب میگفت آنقدر دل به رهبرِانقلاب داده بود که هنوز انقلاب نشده فرزندش را به نامِ رهبر آینده بنامد. او گمان نمیبرد که روزگاری در امتدادِ همان نام و انقلاب، فرزندش به
#اعدام بیفتد. زم برای سالها موسسهای را اداره میکرد که در آن، بازوی فرهنگیِ تندروترین مدافعان نظام ردیف شده بودند. از
#میرشکاک و
#آوینی بگیر تا
#مخملباف و
#رضا_رهگذر. امپراطوریِ معظمی که مستقل از وزارت ارشاد، سازوکار و ممنوعیت و گشایشهای خودش را داشت و خیلی زودتر از فضایِ غالبِ بعد از
#جنگ به تغییر روی آورد.
#محسن_نامجو در سالنِ حوزه هنری کنسرت می داد و نخستین آلبوم او را هم آنها منتشر کردند. هفته نامهٔ "مهر" با رویکردی نسبتا آزاداندیشانهتر از نشریات سابقِ حوزه، به مخاطبانِ فرهنگ، لبخندهای رنگی رنگی می زد و خانهٔ عکاسان در دلِ حوزه، محلِ همنشینی جوانها بود.
اما از همان نخست، بسیاری از سرانِ نظام همچون
#گیلانی و
#جنتی از فرزندانشان دامن کشیدند و برقرار ماندند، بسیاری نیز مانند
#گلزاده_غفوری یا زم در سایه گیر افتادند. زم از آن بالا، از آن سخنرانیِ سیاه و سفیدِ سالِ آغازِ انقلاب حالا، پایین افتاده و بر خلاف آن سخنرانِ جوانِ اوایل انقلاب و مدیر فرهنگیِ بعدی، از گروهِ یارانِ "روح الله" به داغدارِ "روح الله" تبدیل شد و مانند بسیاری از پدرانِ فرزند مُرده، مردی خاموش خواهد بود.
✍ #صالح_تسبیحی#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan