شاه فرتوت ابریقستان

#محمود_دولت‌_آبادی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
‍‍ کلیدر، حماسه زوال

#کلیدر نام کوهی میان شهرهای #سبزوار، نیشابور و قوچان در خراسان است که با اثر حماسی #محمود_دولت‌آبادی در ادبیات ایران جاودانه شد.
کلیدر بزرگترین رمان فارسی است که در ۲۸۳۶ صفحه در ده جلد و پنج مجلد قطور به چاپ رسیده است.
اولین مجلد آن در سال ۱۳۵۷ و آخرین آن در سال ۱۳۶۳ منتشر شد به سرعت محبوبت یافت و حتی پیش از انتشار جلدهای پایانی سروصداهای زیادی در محافل آکادمیک و روشن فکری به راه انداخت.

▫️سرنوشت تراژیک قبایل چادرنشین:
بسیاری کلیدر را نقطه اوجی در ادبیات مدرن فارسی می‌دانند؛ بدان حد که یکی از مفسرین، کلیدر ر ا "حماسهٔ زوال" می‌خواند.
نگارش کلیدر، #محمود_دولت‌_آبادی را به کسب جایزهٔ نوبل ادبیات بسیار نزدیک کرد.
این رمان که سرنوشت تراژدیک رعیت‌های ایرانی و قبایل چادرنشین را در دوره‌ای که سیاست زور حاکم است به تصویر می‌کشد، بر اساس حوادث واقعی نگاشته شده و به شرح سختیها و رنجهای روا رفته بر خانوادهٔ کَلمیشی می‌پردازد که سرانجام اربابان و حکومت با تیرباران ”گل‌محمد” به ماجراجوییها و یاغی‌گریهای این قهرمان مردمی سبزوار پایان دادند.

دولتآبادی که خود از همان مناطق است، در آن هنگام پسربچه‌ای بود با پنج یا شش سال سن. دوران کودکی او آکنده بود از ذکر اشعار و داستانهایی که به مدح و مرثیه سرایی گل محمد می‌پرداختند. توصیفات بسیاری از روستاها و مکانها در رمان کلیدر دقیق‌اند و بسیاری از شخصیتهای رمان بر اساس اشخاص واقعی ساخته شده‌اند. اما نباید رمان کلیدر را زندگینامهٔ واقعی گل‌محمد پنداشت؛ کلیدر پیش و بیش از آنکه یک زندگینامه باشد یک رمان است و نویسنده هرگاه که مناسب دیده، خیال را با واقعیت پیوند زده است.

▫️خلاصه ماجرای کلیدر:

هستهٔ اصلی کلیدر سرگذشت تراژیک جوانی یاغی بهنام گل‌محمد است که در نقش رابین‌هود ظاهر شده و برای رهایی دهقانان ستمکش از ظلم و جور اربابان و خانان دیوسیرت علیه حکومت به پا می‌خیزد؛ اما دیری نمی‌پاید که نهضت او از درون شکست می‌خورد و سرانجام او و همراهانش به مرگ با رگبار مسلسل ختم می‌شود. اما رمان در فضایی بسیار پرشاخ و برگ‌تر و فراخ‌تر از این هستهٔ اصلی روی می‌دهد بگونه‌ای که نزدیک به ۱۰۰ شخصیت مختلف برای نقش‌آفرینی در فضای فراخ داستان خلق شده‌اند.

▫️دولتآبادی خود بومی همان منطقه‌ای است که ماجرای داستان در آن رخ می‌دهد. دوران کودکی او با دشواری و مشقت فراوانی سپری شده و انواع و اقسام کارهای طاقت فرسا از جمله کار بر روی زمین سخت کویر و پینه‌دوزی و کار حشم و... را تجربه کرده است. توصیفات او از رنج و فقر دهقانان آنچنان طبیعی و قانع کننده است که به آسانی می‌توان فهمید این توصیفات از تجربهٔ واقعی خود نویسنده نشأت گرفته است زیرا که با خیال‌پردازی نمی‌توان به چنین توصیفات واقع بینانه‌ای رسید.

عکس: تصویر واقعی اعدام گل محمد و یارانش در پاسگاه سبزوار. جنازه گل محمد در وسط قرار دارد. (در آن هنگام جنازه‌ها را به میخ کشیدند اما بعلت سنگینی جسد عموی گل‌محمد، ماموران شهربانی از حمل جنازه صرفنظر کرده، سر او را بریده و در بالای جنازه گل‌محمد آویختند)

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ ‍‍نوبت انداختنِ تشتِ #مسعود_صابری از بام شد

#احسان‌_محمدی

↙️ در «گردونه رو بچرخونِ» روزگار نوبت به مسعود صابری رسید. پزشکِ قرمزپوشی که با سیمای جذابِ مردانه در صعودی آسانسوری، از اتاق عمل به ستاره مقبول تهیه‌کنندگان تلویزیون برای دعوت شدن به برنامه‌های گوناگون تبدیل شد

↙️ دکتر صابری صدای خوبی دارد. دستکم برای کسی که عمری را صرف مطالعه رشته دشوار پزشکی و جراحی در اتاق‌های عمل استریلیزه کرده.

↙️ در هر برنامه‌ای که ظاهر می‌شد یک برگ تازه رو می‌کرد. در خندوانه‌ #رامبدجوان؛ شوخ طبع، در کتاب بازِ #سروش_صحت؛ اهل مطالعه، در اکسیرِ #فرزاد_حسنی؛ یک پزشک دلسوز سلامت شهروندان، در برنامه‌ای دیگر؛ «فعال در امور خیریه»، روی استیج؛ «خواننده‌ای پرشور»، روی بیلبوردها با ریش سفید و موهای جوگندمی و لبخند دندان‌نما؛ مردی میانسال و گیرا و ...

↙️ روی جلد مجلات نشست، در سمینارها حاضر شد، در اینستاگرام عکس‌ها و ویدئوهایی در مورد کودکانی که برای جراحی صبورانه و با مهربانی برایشان وقت گذاشته، منتشر کرد و به عنوان یک چهره مورد تحسین عمومی قرار گرفت.

به واسطه همین چهره‌سازی بلیط‌های کنسرت موسیقی‌اش به سرعت فروخته شد.

↙️ اما حالا با انتشار یک کلیپ افشاگرانه، به یکباره کشف می‌شود که او «جزئی از باند ستاره‌سازی کاذب» در کشور است، دست‌هایی در کار است تا ستاره‌هایی یک‌شبه به شهرت برسند و امثال #کیهان_کلهر و #حسین_علیزاده از کادر تلویزیون خارج شوند و عصر، عصر #حمید_هیرادها و #بهنام_بانی ها و #حامد_همایون هاست...

↙️ چون که بالاتر نشسته بود، حالا استخوانش سخت‌تر خواهد شکست. برای همین او از یک چهره محبوب به عنوان یک #بدمن معرفی می‌شود.

مردی که انگار نماینده نسلی از ستاره‌های اغراق شده برای فریب ماست. ما که معصومانه هر چه بدهند می‌خوریم، هر چه بنویسید می‌خوانیم، هر چه بخوانند می‌شنویم و هر چه بگویند گوش می‌دهیم و فرمان می‌بریم؟

↙️ اما آیا این تمام ماجراست؟ آیا همه ما تا این اندازه تحت فرمانیم؟ مصلوب و بی‌اختیار؟ یا قدرت در دست اکثریتی است که مرعوب شده و ذائقه و سلیقه‌ اش مبتذل شده است. این نگاه مغرورانه و از بالا به پائین نیست؟

↙️ این نوشتار در پی دفاع از مسعود صابری نیست. نه بیمار مطب او بوده‌ام، نه مشتری بلیط کنسرت‌هایش و نه حتی تحت تاثیر سلیقه او پیراهن قرمز تنم کرده‌ام.

به واسطه رشته تحصیلی‌ام در مقطع دکتری که فرهنگ و ارتباطات است به خوبی مفاهیمی مانند «برندسازی شخصی» و «سوددهی افکار عمومي به وسیله رسانه های جمعی» را می‌دانم برای همین نه مرعوب آن تحسین های یکسره بودم و نه الان او را هیولایی می‌دانم که می‌خواهد هنر و سلیقه مردم را به ابتذال بکشاند.

↙️ اما از این سبک افشاگری‎های ساندویچی می‌ترسم. با کنار هم قراردادن چند عکس و ویدئو برای نشان دادن ذات یک نفر و اهداف مثلاً پلیدش. چیزی که من را یاد برخی ساخته های تیم #خبری ۲۰:۳٠ می‌اندازد!

↙️ از حساب بانکی مسعود صابری خبر ندارم ولی اگر برای ستاره شدن از جیب خرج کرده است هم تعجب نمی‌کنم.

کدام یک از ما این کار را نمی‌کند؟ برای بهتر دیده شدن و جلب تحسین عمومی (حتی در حد باجناق و همسر و در و همسایه) اغراق هایی نکرده‌ایم؟

↙️ اینکه آیا دست‌های پنهانی در کار است که سلیقه مردم را مبتذل کند ادعایی است که نیاز به اثبات دارد.

اما اینکه رسانه‌ها دست به ستاره‌سازی‌های کاذب می‌زنند نیاز به هیچ اثباتی ندارد. در همه جای دنیا اوضاع چنین است.

ستاره‌های زرد از فلیسوفان و نویسندگان مشتریان بیشتری دارند. در روزگار قبل از انقلاب هم غیر از این نبود.

↙️ در گذشته و هنوز هم جمعیتی هستند که الگوهای رفتاری و فکری‌شان نه بازیگر و خواننده که اهل خرد و منطق هستند.

اگر تن بدهیم به این فرضیه که مردم تحت تاثیر ستاره‌های حلبی برای زندگی‌شان تصمیم می‌گیرند، #تتلو الان شاید در حوزه موسیقی یک مدیر ارشد بود!

↙️ هرگز با میدان دادن به نویسندگان سفارش شده و گفتگوی مداوم با آنها در رسانه‌های رسمی، از قدر و منزلت #محمود_دولت آبادی، #احمد_شاملو، #بزرگ_علوی، #فروغ_فرخزاد، #صادق_هدایت، #غلامحسین_ساعدی و ... نه تنها کاسته نشد بلکه مردم اتفاقاً آنها را بیشتر دوست دارند.

↙️ اگر هدف شلاق‌زدن برخی از چهره‌هایی است که نمی پسندید حکایتش جداست اما با گسترش شبکه‌های مجازی و خارج شدن انحصارِ انتشار اخبار از دست رسانه‌های رسمی، نگران استاد شجریان و کلهر و علیزاده و لطفی ها نباشید.

❤️ آنکه در دل این مردم خانه کرد، صاحبخانه شد، از این مستاجرهای یکی دو روزه دلگیر نشوید.

در عصر جدید هر کس این بخت را دارد که چند دقیقه به «شهرت» برسد اما «محبوب» ماندن به یک «آن» نیاز دارد که بسیاری از اینها ندارند.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
🖊باید اذعان كنم كه سيماي آرماني انسان، سيماي آرماني انسان ايراني كه من آن را در نگاه مثبت خود به رئاليسم، جست و جو مي‌كردم تا حدود واقعي به نسبتهاي واقعي تغيير يافته است.
من به اين درك رسيده‌ام كه مردم ما در طول مدت اخير، دچار پريشاني روحي شده‌اند به گونه‌اي كه انگار دارند راه زوال اخلاقي را مي‌پيمايند.
مي‌بينم و آن به آن تجربه مي‌كنم كه اينان به هيچ ارزش و به هيچ هنجاري پابند نيستند، و البته درك مي‌كنم اين نوعي واكنش طبيعي آنهاست در مقابل جزميّتي كه در باورهاي خودداشتند و اين بي‌اعتبار شمردن بيشتر معيارها و ارزش ها از جانب ايشان، ناشي از فروريختن باورهايشان است؛ اما چنين ادراكي نتيجه را تغيير نمي‌دهد.

واقعاً بدبينانه خواهد بود اگر بگويم ساخت اين جامعه تا مفاصل و اجزاي خود مي‌رود دچار تباهي بشود و آنچه در مقام روحيه در يكايك افراد نضج گرفته و رشد كرده است، دو وجهِ يك خصيصه است: بغض و ميل ديوانه وار به داشتن و بيشتر داشتن و پامال كردن و گذر كردن از هر چه و هر كس كه مقدور باشد.
آيا آن چه مشاهده مي‌شود، تجسم عيني وانفسا نيست؟ فقدان كار و توليد و نياز دويدن دنبال نان، نه فقط نان، بلكه خواستهاي بي پايان زندگي اين زمانه و عطش سيري ناپذير خوردن و پوشيدن و داشتن و خريدن و انباشتن و... كه يگانه ارزش اين دوره معرفي شده و البته بيش از نود درصد مردم به آن دسترسي ندارند و فقط در آرزوي آن يكديگر را لگدمال مي‌كنند، آيا تنها عامل تباهيست؟
يا اين كه ارزش عمده‌اي در باور مردم وجود داشته است كه فروريخته؟ و آن ارزش چيست؟ ذهن به طور ساده و عادي مي‌رود طرف اين داوري كه ارزش مربوطه همانا «باورهايي» است كه در عرصه‌ واقعيت و عينيت، شكوه و ايهام و ابهام آن مخدوش شده است. البته چنين قضاوتي بسيار قابل تأمل است.

#نون_نوشتن
#محمود_دولت آبادی
@Oldkingofebrighestan
اگر به این می‌اندیشی که دیگران چگونه به تو می‌اندیشند، یا از دیگران می‌ترسی، یا به خودت باور نداری ...



📕 روزگار سپری شده‌ مردم سالخورده
#محمود_دولت_آبادی

@Oldkingofebrighestan
بعضی‌ها اینقدر حلال و حرام به رخ ما نکشند، چون که ما خوب می‌دانیم که خودشان این دارایی‌ها را با عرق جبین سرهم نکرده‌اند. ما که می‌دانیم این دارایی‌ها از راه حلال سرشان یک جا جمع نمی‌شود.
چرا فقط نوبت به ما که می‌رسد دعوای حلال و حرام پیش می‌آید؟
لابد مال حرام، وقتی که یک خوشه یک خوشه باشد، حرام است، اما وقتی که خرمن خرمن باشد حرام حساب نمی‌شود!


#کلیدر
#محمود_دولت_آبادی
@oldkingofebrighestan
بیگ محمد: «هیچ وقت عاشق بوده‌ای ستار؟»
ستار: «عاشق زیاد دیده‌ام!»
بیگ محمد: «راه و طریقش چه جور است عشق؟»
ستار: «من که نرفته‌ام برادر!»
بیگ محمد: «آنها که رفته‌اند چه؟ آنها چه می‌گویند؟»
ستار: «آنها که تا به آخر رفته‌اند برنگشته‌اند تا چیزی بتوانند بگویند...!»

#محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
"عشق" اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست ... "معرفت" است.
عشق از آن رو هست، که نیست!
پیدا نیست و حس می‌شود...

#جای_خالی_سلوچ
#محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
اندیشیدن را جدّی بگیریم. اندیشیدن. آنچه که ما کم داریم، مردان و زنانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند.
اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی بشود. اندیشه ورزیدن.
بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم. نویسنده نباید فقط در بند گفتن باشد. برای گفتن همیشه وقت هست، اما برای اندیشیدن ممکن است دیر بشود. چرا یک نویسنده نباید مغز خود را برای اندیشیدن و برای تخیل تربیت کند؟

#محمود_دولت_آبادی
#نون_نوشتن
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
ما به آدمهایی محتاج هستیم که
به آینده بچه هایشان فکر کنند
نه به گذشته پدرهایشان.

#محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
هیچ فردای روشنی در چشم‌انداز نیست.
هیچکس نمی‌داند چه خواهد شد.
با دریغ باید گفت مردم پذیرفته‌اند تا دیگران دربارهٔ سرنوشتشان تصمیم بگیرند و همچنان منتظر تصمیماتی هستند که امیدوارند درباره‌شان گرفته بشود.
این خیلی بد است؛ خیلی بد است که یک ملّت بپذیرد هیچ نقشی در تعیین سرنوشت خود نمی‌تواند داشته باشد.
پذیرفتن حالت انفعالی صِرف برای یک ملّت مثل زهر او را مسموم می‌کند.

📚 #نون_نوشتن
🖋 #محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
بیگ محمد: هیچ وقت عاشق بوده‌ای ستار؟
ستار: عاشق زیاد دیده‌ام
بیگ محمد: راه و طریقش چه جور است عشق؟
ستار: من که نرفته‌ام برادر
بیگ محمد: آنها که رفته‌اند چه؟ آنها چه می‌گویند
ستار: آنها که تا به آخر رفته‌اند، برنگشته‌اند تا چیزی بگویند....

📚 #کلیدر
🖋 #محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
‎حتماً نباید کسی پدرت را کشته باشد تا تو از او بیزار باشی. آدم‌هایی یافت می‌شوند که راه رفتنشان، گفتنشان، نگاهشان و حتی لبخندشان در تو بیزاری می‌رویاند

‎جای_خالی_سلوچ#📚
🖋 #محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
پُک زدن به سیگار هیچ معنایی ندارد الّا نوعی لجاجت با خود، و حتی لجاجت در تداوم ِ نوعی عادت.
عجیب ترین خوی ِ آدمی این است که می داند فعلی بد و آسیب رسان است، اما آن را انجام می دهد و به کرات هم.
هر آدمی ، دانسته و ندانسته ، به نوعی در لجاجت و تعارض با خود بسر می برد ، و هیچ دیگری ویرانگرتر از خود ِ آدمی نسبت به خودش نیست.

#محمود_دولت_آبادی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
غریب است آدم در این کشور و این جامعه.
وقتی با دیگران روبرو می شوم
برخوردشان چنان است که انگار می خواهند
مرا بردارند و مثل حلوا روی سرشان بگذارند،
اما در لحظه های دشوار زندگی چنانم که
احساس می کنم در تمام این جهان هیچ کس را ندارم...

📚 #نون_نوشتن
🖋 #محمود_دولت_آبادی
🍂🍁🍂
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
گاه
آدم، خود آدم، عشق است
بودنش عشق است
رفتن و نگاه کردنش عشق است
دست و قلبش عشق است
در تو عشق می‌جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی.
بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده...
شاید نخواهی هم.

شاید هم بخواهی و ندانی و نتوانی که بدانی.
عشق، گاهی همان یاد کمرنگ سلوچ است و دست‌های به گل آلوده تو که دیواری را سفید می‌کنند.
عشق، خود مرگان است
پیدا و ناپیداست...

عشق
گاه تو را به شوق می‌جنباند
و گاه به درد در چاهیت فرو می‌کشد.

جای خالی سلوچ📚
#محمود_دولت_آبادی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
جامعه ی "خرد ناستیز" ، همواره دو پا داشته است، دو پایی که در حرکت خود "گذشته" را به "آینده" پیوند می زند.اما جوامع "خرد ستیز" ، همواره دچار صرع "مرغ یک پا دارد" شده اند و بر آن خطا پافشرده اند تا سرانجام در لحظه ای به سر در آیند.
چون قوی ترین لنگ پا هم نمی تواند فشار بار فرود آمده را یکجا و یک نفس تحمل کند و سرانجام به زانو در می آید.
این خرد شدن زیر فشار، تجربه ایست که ما آزموده ایم و کماکان در کار آزمودن آن هستیم ...


👤 #محمود_دولت_آبادی
📚#نون_نوشتن

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
در من چیزی کم بود و در این زندگی چیزی کج
میان ما و زندگانی یک چیزی گنگ بود.
ما دیر آمدیم یا زود
هر چه بود به موقع نیامدیم !

#کلیدر
#محمود_دولت_آبادی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
آن جا یک قهوه خانه بود.
اما ننشستیم به نوشیدن دو تا استکان چای.
چرا؟
دنیا خراب می شد اگر دقایقی آن جا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟

عجله ...
همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟

من به بهانه رسیدن به زندگی ،
همیشه زندگی را کشته ام...

📚روزگار سپری شده مردم سالخورده
#محمود_دولت_آبادی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
بیا وداع کنیم
اگر بنا باشد کسی از ما بماند
همان به که تو بمانی
"کینه ی" تو به کار این دنیا
بیشتر می آید تا "عشق"ِ من

#محمود_دولت_آبادی

@oldkingofebrighestan
Ещё