شاه فرتوت ابریقستان

#فیروز_نادری
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
شریف بودن در زمین مقدم بر چشم دوختن به آسمان

خبر درگذشت دکتر
#فیروز_نادری جزو اخبار مهم امروز بود.
وی معاون پیشین مدیرکل تنظیم راهبردهای آزمایشگاه پیش‌رانش جت در #ناسا و مدیرکل اکتشافات منظومهٔ شمسی بود. طبیعی است که وقتی نام او بر زبان بیاید، چیزهایی که به نبوغ و علم و موفقیت مرتبط است به ذهن خطور کند؛ امری که در منتهای آمال هر انسانی است که دوست دارد برای زندگی خود و دیگران فرد مهم و موثری باشد...

مفهوم محوری این سخنرانی دکتر نادری اما نکته مهمتری را به ما گوشزد می‌کند: فضیلت و کرامت انسانی به مثابه شکوفایی یا تقدم و ضرورت زیست اخلاقی.

دستیابی بشر به دستاوردهای عظیم، معلول پرورانیدن کرامت، فضیلت و شرافت انسانی است و حتی می‌توان گفت وقتی ارزش دارد که روح و نیتی انسانی و اخلاقی را در خود داشته باشد.
برای بزرگ بودن، ضرورتا نیازی به دخالت داشتن یا موثر بودن در خلق چیزی چشمگیر با مختصات مادی یا عددی و فیزیکی نیست. موفقیت نیز امری اعتباری و وضعی است. تعریف موفقیت به عنوان آسایش، خلاصی از رنج و بهره مندی از رفاه که این روزها ترویج می‌شود یک دروغ بزرگ است زیرا همه شرافتهای انسانی که سر منشاء دستاوردهای مادی و معنوی است، خود حاصل رنج است که همین رنج نیز چیزی متفاوت از درد و ناله است.
رنج چیزی است که انسان خردمند را به صرافت عملی کردن، تواناییهای خود و کمک به دیگران وا می‌دارد و در نهایت به شکوفایی منجر می‌شود.

امید بستن به خوشبختی که راهش را از رنج جدا کرده باشد، قرن‌هاست که در ذهن‌های روشن، تن به افسانه می‌زند اما یک چیز در اعماق روح بشر وجود دارد که هنوز شایسته امید است و نامش "شکوفایی" است. شکوفایی، دریافت یقینی ارزشهای والایی است که به ما قدرت می‌دهد.
قدرت، توانایی در هم شکستن و فتح و غرورِ گرفتن زمامِ دیگران نیست. قدرت، توان همدلی، مروت، تلاش برای خیر فردی و عمومی و تبدیل امر رنج آور به شکوفایی و سپس لذتی ناتمام است. شادمانی یا یودایمونیا (به یونانی: εὐδαιμονία ) که در فلسفه یونانی به "روان خرسند" و "شکوفایی" ترجمه می‌شود، همان چیزی است که باید جایگزین مفهوم مجعول موفقیت آن هم در صورتی صرفا مادی شود.

با چنین نگاهی، مشغول شدن به آسمان بدون دیدن زمین. مشغول شدن به زمین بدون توجه به اجتماع و مشغول شدن به اجتماع و دیگران بدون دریافتن خویشتن، مضحک است.
درک همین معنا بود که #آندره_ساخاروف دانشمند هسته‌ای شوروی و برنده جایزه صلح نوبل را واداشت تا در پایان کار بنویسد:

«قدرت اتم یا توان اعزام چندصدهزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچکدام برای خوشبختی یک ملت کافی نیست! آنهم وقتی که مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می‌توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند... نیکبختی بشر با در نظر گرفتن مقتضیات منطق است و در تلاش برای اهدافی در خور آدمیت»

شاید همین ضرورت است که مولوی معتقد است، آدمی پیش از دست بردن به خاک برای تبدیل به طلا (تحقق ممکن‌ها از ناممکن‌ها) باید به کمال و شرافت خود بپردازد وگرنه نتیجه فاجعه بار خواهد بود:
کاملی گر خاک گیرد، زر شود
ناقص ار زَر بُرد، خاکستر شود

چندانکه ثعالبی هم در لطائف المعارف چنین روایت کرد:

اسکندر شبی به بستان رفت و به سرداران خود، ستاره‌ها را نشان می‌داد و به جهل، احوال آن می‌گفت. ناگاه در چاهی افتاد چون بیرون آمد گفت: هرکه گردن به نادانی به آسمان برافرازد، خدای او را به جهل از حال زمین مبتلا سازد!

تو کار زمین را نکو ساختی
که بر آسمان نیز پرداختی؟

روحش شاد

✍🏻 #سهند_ایرانمهر

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
#فیروز_نادری رفت نشست کنار #مریم_میرزاخانی!

خوشبخت بود که در زمان حیاتش به اندازه‌ کافی شناخته شد. به اندازه‌ کافی الگو شد. آنهم در زمانه‌ای که در وطنش همه چیز داشت، مبدل به جنس تقلبی می‌شد!
پدر و مادرهای زیادی او را به فرزندشان نشان دادند و گفتند نگاهش کن... تو هم مثل ایشان باش...

می‌توانی با سهمیه و تقلب و پول و پارتی و اعمال نفوذ و تبلیغات رسانه‌ای، مهندس و کارشناس ارشد و دکتر و وکیل و وزیر بشوی. می‌توانی استاد دانشگاه و محقق بشوی و مقاله‌ ISI چاپ کنی. می‌توانی کتاب بنویسی و در زیرزمین خانه‌ات اورانیوم غنی کنی و #مستعان درست کنی و با عنبرنسارا سرطان درمان کنی و از فرادرمانی و ماوراء طبیعت شفا بخواهی و دعای باران بخوانی و هزار معجزه و افتخار دیگر تولید کنی...
اما فیروز نادری شدن با هیچکدام اینها میسر نمی‌شود...
امثال مریم میرزاخانی و فیروز نادری برای انسان ایران‌زاد همان نقطه‌های معیار هستند.
می‌توانی ایرانی باشی و اصل جنس باشی و اوج بگیری و بالا بروی.
اینها همان سنگ محکهایی هستند که جنس تقلبی را از اصل جدا می‌کنند...

فیروز نادری؛
مرسی که ایرانی ماندی
مرسی که نقطهٔ رجوعی برای ما هموطن‌هایت شدی
مرسی که بودن و شدن را معنا کردی...

میان اینهمه گمشدن
میان اینهمه تاریکی
میان اینهمه موج
خوشا فانوس بودن
خوشا ساحل را نشانه بودن

ستارهٔ مرده، هزارها سال بعد از مرگ هم نورش را در کهکشان بجا می‌گذارد و نشان راه می‌ماند...

روحت شاد...

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده دکتر #فیروز_نادری، مدیر پیشین اکتشافات منظومهشمسی #ناسا، از درگذشت این دانشمند خبر دادند.
در اوایل خرداد ماه، نادری در شبکه‌های اجتماعی گفته بود در پی افت ناگهانی ضربان قلب و برخورد سرش به دیوار و جابجایی مهره گردن، از گردن به پایین فلج شده است.
فیروز نادری، که ۷۷ سال داشت، بیش از سه دهه در ناسا فعالیت می‌کرد و قبل از بازنشستگی در زمستان ۲۰۱۶، سمت‌های مختلفی را در این سازمان به عهده داشت.
روحش شاد

۱۳۲۵-۱۴٠۲

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
ابراز شگفتی دکتر #فیروز_نادری مدیرکل اکتشافات منظومهٔ خورشیدی ناسا از شیوه #استهلال یک روحانی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
✔️اشک و لبخندهای فرزندان ایران؛ #گلریز و #سپنتا!
#احسان_محمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

« زن ایرانی می تواند بهترین ریاضی دان دنیا شود، استاندار شود، در گوگل پُست بگیرد، حتی به فضا برود، به شرطی که از ایران برود»!

از دیروز که این کامنت را در یکی از شبکه های مجازی خوانده ام لبم را می گزم. شُکر و شکایتی توامان و واکنشی نسبت به راهیابی #گلریز_قهرمان دختر جوان ایرانی به پارلمان #نیوزیلند.

#رامبد_جوان در #خندوانه از #رسول_صدرعاملی کارگردان خوشفکر پرسید نظرش نسبت به آینده و تغییرات چطور است؟ پاسخ داد: «من کلا به شکل مبتذلی امیدوارم!»

من زن نیستم و هرچه ادعا کنم که می فهمم و درک می کنم هرگز دشواری های زن بودن در جامعه را با سلول هایم احساس نمی کنم، برای همین من هم به نحو «مبتذلی» به آینده امیدوارم. آنقدر امیدوار که هرگز دوست ندارم واژه ای در نکوهش کشورم به کار ببرم و موفقیت های دیگر کشورها را چماق وار فرود بیاورم...

اما این کامنت وقتی کنار اتفاقی که برای #سپنتا_نیکنام افتاد، قرار گرفت ، آزارم داد. قلقلکم داد. تلخ. مثل اینکه کسی با خنجر کف پایتان را قلقلک بدهد! قلقلک دردناک.

دو روز پیش بسیاری از خبرگزاری های ایران با افتخار نوشتند که «گلریز قهرمان» دختر حقوقدان و ایرانی الاصل و فارغ التحصیل آکسفود توانست به عنوان نخستین مهاجر به پارلمان نیوزیلند راه پیدا کند. بسیاری از ما که حتی از وجود چنین دختری روی کره زمین خبردار نبودیم خوشحال شدیم. انگار ما هم در موفقیت او شریک بودیم. آدم ها هرگز نمی توانند شناسنامه شان را انکار کنند. هر کس، هر کجای دنیا برود، نمی تواند همه ریشه هایش را از زمین وطن در بیاورد و بریزد توی چمدان و با خودش ببرد. برای ما «گلریز» دختر ایران است حتی اگر پرچم نیوزیلند را تکان بدهد. به نامش نگاه کنید. ایرانی تر از این؟

در این سو اما خبر می رسد که «سپنتا نیکنام» جوان زرتشی که از سوی مردم یزد به عنوان یکی از اعضای شورای شهر «انتخاب» شده بود از سوی دیوان عدالت اداری با استناد به نظر شورای نگهبان مبنی بر عدم عضویت اقلیت مذهبی در شوراها، به مرخصی اجباری فرستاده شد. گفتند که «موقت» است اما موقت و دائم اش مگر فرقی می کند؟

کاری به مسائل حقوقی اش ندارم و بیشتر به اثر آن بر افکار عمومی نگاه می کنم. به بازخوردهای منفی و تند و تلخی که در شبکه های اجتماعی می بینم. اینکه «سپنتا نیکنام» ایرانی است. به نام و نشان و آئین اش نگاه کنید. از همه ما ایرانی تر است. ریشه اش در این خاک، در این سرزمین عمیق تر است. چطور می توانیم به این سادگی او را از حقی چنین آشکار محروم کنیم؟ حتی به اسم قانون!

مردم #یزد او را برگزیده اند. حتماً در او توان و هوشمندی و تعهد و تخصصی دیده اند. این «انتصاب» نیست، «انتخاب» مردم است. آن هم در شهری که دارالعباده لقب گرفته است. یعنی مردمی که سخت دین دار هستند و پایبند به آئین مسلمانی، تشخیص داده اند بخشی از مدیریت شهر را در اختیار یک جوان زرتشتی قرار دهند. لغو عضویت او در واقع «نه» گفتن به مردم دیار قنات و قنوت و قناعت است که به آرامش و صبوری و مدارا شهره اند.

چطور می توانیم از موفقیت #انوشه_انصاری، #مریم_میرزاخانی، #گلریز_قهرمان، #فیروز_نادری و ... در خارج از کشور احساس شادمانی کنیم اما جوانان «ایرانی» را از حق تلاش برای سرزمین مادری محروم کنیم؟ بخشی از موفقیت جوانان ایرانی در آن سوی دنیا مرهون هوش و توانمندی فردی شان است اما بخش بزرگی از آن در نتیجه مدارا و پذیرش و زیرکی سیاستمداران کشور میزبان است. آنها که به جای نگاه کردن به رنگ پوست و شناسنامه و دین و آیین افراد، از هوش و تخصص شان برای بهبود زندگی شهروندان بهره می گیرند و کشور امن تر و آبادتری می سازند.

آیا همین رفتارها باعث نمی شود که جوانی دست به قلم ببرد و نومیدانه بنویسد: « زن ایرانی می تواند بهترین ریاضی دان دنیا شود، استاندار شود، در گوگل پست بگیرد، حتی به فضا برود، به شرطی که از ایران برود»!

اینطور اعتماد اجتماعی ایجاد می کنیم؟ اینطور جوانان را به ماندن در سرزمین مادری امیدوار می کنند؟ اینطور ایران را برای همه ایرانیان می دانیم؟ یا فقط فصل انتخابات یا راهپیمایی ها از آنها انتظار داریم «ایرانی» باشند و بعد از گذر از پل، دست به تفکیک می زنیم و ...

این سرزمین پیش از ما و پس از ما به ایرانیان و ایران زادگان تعلق دارد. به آنها که ریشه در این خاک دارند. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم. چه بپسندیم و چه نپسندیم. دیگرانی که « آمدند و کندند و سوختند و کُشتند و بردند و رفتند» گَرد سُم خرانشان فرو نشست و در دل تاریخ دفن شدند اما ایران ماند و ایرانی. با مردم این سرزمین مهربان تر باشیم.

#عصر_ایران

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan