شاه فرتوت ابریقستان

#غلامحسین_صدیقی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
‍ در آذر ماه ۱۳۵۷، دکتر امینی از #شاه خواست برای آرام کردن اوضاع از دکتر #غلامحسین_صدیقی (این جامعه‌شناس برجسته و وزیر کشور دکتر #مصدق) استفاده کند.
شاه با عصبانیت گفت: حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه‌شناس کمک بخواهم؟!

امینی: مملکت نیاز به او دارد. مساله شما نیستید.
شاه یک شب در این باره فکر کرد و اطلاع داد حاضر است.

آنچه بینشان گذشت، با حضور دکترامینی و عبدالله انتظام:

شاه: در این مدت آقای دکتر ظاهراً در دانشگاه مشغول بودید؟
#صدیقی: به لطف اعلیحضرت، گاه در زندان قزل قلعه و قصر بودم، گاه زیر نظر ساواک شما.

شاه: گلایه ها را کنار بگذاریم، باید وطن را نجات داد
صدیقی: برای نجات وطن نمی‌شود گذشته را کنار گذاشت. شما کاری کردید که دولتی‌ها تبدیل به کارگزاران شاه شدند نه خدمتگزاران ملّت. با این روش مردم شما را مسئول خرابیها می‌دانند.

شاه: مگر به شما و #مصدق اختیارات ندادیم؟ مصدق خواب و خیالهایی دید.
این رجال خائن بودند که وضع را به اینجا کشاندند.

صدیقی: مصدق، مَردِ وارسته ای بود.
شما #زاهدی‌ ها و #هویدا ها را ترجیح دادید.
شما هر چه رجل آزاده و وطن‌پرست بود به زندان انداختید. شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کرد.

شاه: توطئه‌ای بین‌المللی توسط بعضی از مخالفان به اجرا درآمده.
صدیقی: امروز باید دید چه چیز در خطر است
مملکت یا مصالح گروهی که در طول این ۲۵ سال، یعنی بعد از کودتای ۲۸مرداد علیه حکومت قانونی و ملّی مصدق زمام ملک و ملت را به دست گرفتند.
اگر می‌خواهید مملکت به آرامش برسد، نخست باید از خود گذشت کنید. گذشت از همه آن چیزهایی که به ناحق در ۲۵سال اخیر در ید قدرت شاه قرار گرفته؛ گذشت از ثروتی که بی‌سبب در خزانه شخصی شاه گرد آمده؛ گذشت از حمایت مردان و زنانی که جز #فساد و خیانت در این سالها نکردند؛ گذشت از اهل‌بیتی که باعث بدنام شدن خاندان سلطنت هستند. اولین شرط برای آرام شدن کشور، تشکیل شورای سلطنت و استراحت حضرتعالی است!

شاه: شورای سلطنت در زمان حیات؟!
مگر آدم زنده وکیل وصّی می‌خواهد؟!

صدیقی: بعضی از مفسدین شما را دچار خیالات ناصواب کردند...

دکترصدیقی، سخن می‌گفت و شاه از سر ناچار می‌شنید. شاه هرگز حاضر نبود سخنانی را گوش کند که در کلمه کلمهٔ آن، محکومیت بساط استبدادی او حضور دارد.
فردای روزی که شاه با دکتر #صدیقی ملاقات کرد، #ویلیام_سولیوان، سفیر آمریکا، به دیدن شاه آمد.
شاه به سولیوان گفت:
صدیقی مرد یک‌دنده و سرسختی است.
تنها حُسنِ او ایمانش به #قانون است.

📚همه هستی‌ام نثار ایران
یادنامه دکتر غلامحسین صدیقی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
‍ آقای دکتر #صدیقی چه شد که با #شاه ملاقات کردید و پذیرفتید به عنوان نخست‌وزیر احتمالی از شما یاد شود و بعد ناگهان در لحظه‌ای که همه منتظر بودند نام شما از زبان مجلسیان به عنوان نامزد مورد تمایل نمایندگان مطرح شود، نام دکتر #بختیار به گوش رسید و این سو و آن سو شایع شد که شما در آخرین لحظات از نخست‌وزیری منصرف شده‌اید؟

دکتر صدیقی: در یکی از بحرانی‌ترین روزهای حوادث ایران و در لحظاتی که #انقلاب با بازتاب خشونت‌آمیز حکومت روبه‌رو بود، دکتر #امینی و عبدالله #انتظام با من تماس گرفتند و گفتند که شاه مایل است با شما گفتگو کند. من گفتم اگر شما هم در این ملاقات باشید، مانعی ندارد. آنگاه زمانی تعیین شد و ما پیش شاه رفتیم. در آغاز سخن من اشاره کردم امیدوارم اعلیحضرت از حرف‌های من ناراحت نشوند، چون وقتی مردم حرف‌هایشان را در کوچه و خیابان با صراحت عنوان می‌کنند، مانعی نمی‌بینم که گوشه‌ای از حقایق را بازگویم.
بعد مساله‌ای از رفتار ایشان با حکومت ملی دکتر #مصدق و یاران او در #جبهه_ملی برشمردم و دلایل رسیدن به بحران فعلی را بازگفتم. شاه گوش داد و در پایان گفت حاضر است به جبران گذشته‌ها، #قانون_اساسی را موبه‌مو اجرا کند و از من خواست مطالعاتم را برای تشکیل دولت شروع کنم.

من چند روزی با دوستانم مشورت‌هایی داشتم و در دومین ملاقات که باز با حضور دکتر امینی و انتظام صورت گرفت به شاه گفتم من شرایطی برای نخست‌وزیری دارم که لازم است به طور کامل اجرا شود:
نخست اینکه رای تمایل #مجلس پرسیده شود تا بار دیگر این سنت پسندیده مشروطیت ایران احیا شود.
دوم آنکه من فقط قانون اساسی و متمم آن را اجرا خواهم کرد و به مواد الحاقی نظیر اختیارات شاه برای انحلال مجلسین گردن نمی‌نهم.
شرط بعدی آنکه لازم است شورای نیابت سلطنت تشکیل شود و شاه مدتی به رامسر یا کیش بروند. در آنجا هیاتی از سوی دولت همیشه با شاه خواهند بود.
در اینجا شاه گفت: آیا می‌خواهید مرا کنترل کنید؟
گفتم: قصد من جلوگیری از بعضی سوءتفاهمات است. چرا که من فکر می‌کردم اگر شاه به خارج از ایران برود، نمی‌شود جلوی بعضی تماس‌ها و توطئه‌ها را گرفت، ولی در داخل کشور این کار امکان‌پذیر است. به خصوص اگر هیاتی به طور دائم از سوی دولت به عنوان رابط با شاه در ارتباط و تماس باشد.
شرط بعدی لغو حکومت نظامی با صدور فرمان نخست‌وزیری، محاکمه سریع فاسدان و خیانتکاران سیاست‌پیشهٔ ۲۵ سال اخیر و انتقال گروهی از آن‌ها که در بازداشت حکومت نظامی هستند به مراجع قانونی دیگر.
شرط دیگر من عدم دخالت شاه در کلیه امور کشور بود و در کنار این شروط مسائل جزئی بااهمیتی نیز وجود داشت که حالا لزومی به بازگو کردنش نمی‌بینم...
وقتی از این جلسه به منزل آمدم بسیاری از دوستانم به دیدنم آمدند، بعضی تبریک گفتند و گروهی از سر دلسوزی کوشش کردند مانع من شوند. ولی در آن شرایط من واقعاً نگران کشورم بودم. حتی یکی از این دوستان من در جبهه ملی همراه با گروهی به منزل من ‌آمد و نامه‌ای از دوست دیگری به من داد و با اصرار خواست نخست‌وزیری را نپذیرم؛ ولی وقتی من حقایق پشت پرده جبهه‌ملی را برای او باز گفتم، وقتی از رابطه‌ام با دکتر مصدق که تا پایان زندگی آن آزاده مرد، دوام داشت حرف زدم و وقتی تلاشم را برای احیای جبهه ‌ملی حتی در زندان برشمردم، دوست من گریست و شاید در آن لحظه از اینکه «جبهه ‌ملی» به محض شنیدن نام من به عنوان نخست‌وزیر اعلام کرد که من سالهاست در جبهه فعالیت ندارم، ناراحت و غمگین شد.
من همواره در جستجوی حقیقت بوده‌ام و هیچگاه در برابر زور و #دروغ سر خم نکرده‌ام. آن روز حس کردم مملکتم به وجود من نیازمند است و تصمیم داشتم در آخرین روزهای زندگیم، دینم را به این آب و خاک ادام کنم. وگرنه نخست‌وزیری و حتی بالاتر از آن برای من نمی‌تواند وسوسه‌انگیز باشد اما شاید شاه از سخنان و پیشنهادات من هراسناک شد و بلافاصله به فکر ارتباط با آقای دکتر بختیار افتاد و دیدار بعدی من حاصل نشد.

✔️منبع:هفته‌نامه «امید ایران»- ۸ بهمن ۱۳۵۷

⭕️ ۱۲ آذر، زادروز دکتر #غلامحسین_صدیقی

۱۲۸۴-۱۳۷۰
از او به عنوان پدر جامعه‌شناسی ایران نام برده می‌شود.
استاد دانشگاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور و نایب نخست‌وزیر (در دولت دوم) #محمد_مصدق است.

شرح عکس: دکتر صدیقی(نفر دوم از راست) در کنار دکتر #حسین_فاطمی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ «گفتم: اعليحضرت![نزدیکان و مقامات] این ثروت را به طور قانونی بدست نیاورده‌اند؛ بلکه صرفا از طریق روابط، آن را کسب نموده‌اند. مثالی برایتان می‌زنم. از دو روز پیش روزنامه‌ها نوشته‌اند که شورای مدیریت یک شرکت ساختمانی با عنوان مهستان، تحت تعقیب قرار دارند. اما شما می دانید که والاحضرت اشرف سهامدار بخش اعظم این شرکت است.

#شاه گفت:
آن طوری که به من گفته، او تمامی سهم خود را فروخته است.
- قربان، این سهم را از کجا آورده است؟ اجازه دهید اطلاعاتی در مورد سوابق آن به شما بدهم. چند سال پیش، وزیر کشاورزی طی حکمی که برای شورای وزیران ارسال داشت، میلیونها متر مربع از زمینهای حومه شمال غربی تهران را بطور رایگان در اختیار بنیاد پهلوی قرار داد تا در آن آپارتمان‌هایی جهت خانواده‌های کم بضاعت ساخته شود. والاحضرت اشرف، در آن هنگام شرکتی ساختمانی تأسیس کرد که سرمایه اصلی آن از فروش مقداری از این زمین‌ها که با نرخی ارزان از بنیاد خریداری و با قیمت روز فروخته شده بود، تأمین گردید.
همین شرکت، قراردادهائی با یک شرکت ایتالیائی منعقد کرد که ۳۰۰۰ مسکن بسیار لوکس بسازد و در همان حالی که هنوز به صورت نقشه هستند، به قیمت گزافی به فروش رساند! آنهم بدون آنکه در مقابل خریداران، خود را متعهد احساس کند و امروز، به دنبال شکایت‌هائی که خریداران کرده‌اند، شرکت، تحت تعقیب قانونی قرار گرفته است. لذا، تا اینجا والاحضرت با استفاده از زمین‌هایی که به طور نامشروع به دست آورده است، چند میلیونی منفعت کرده‌اند. و این در حالی است که از تحویل این ساختمانها که هنوز بر روی نقشه باقی مانده‌اند، خبری نیست! بله، اعليحضرت، این از انواع فعالیت‌هایی است که خاندان سلطنتی صورت می‌داد و باعث بی‌حیثیت شدن سلطنت و رژیم در تمام دنیا گردید...»

من احساس کردم که شاه در سکوت ناراحت کننده‌ای فرورفته است؛ اما، ضمنا از شنیدن واقعیت‌هائی که به ندرت آنها را این چنین شنیده بود، راضی به نظر می‌رسید و همین حالت او موجب تشویق من شد تا ماجراهای مالی بیشتری از خواهر دوقلوی او و سایر اعضای خانواده‌اش تعریف کنم؛ لذا چنین ادامه دادم:

من مطمئنم که طرح‌های این شرکت را در نظر شما بسیار مشعشع جلوه داده‌اند و این باور را در ذهن شما بوجود آورده‌اند که به زودی در حاشیه تهران و در کوهپایه‌های البرز، شهر جدیدی ساخته خواهد شد که از نظر معماری وشهرسازی، همسان شهرهای جدید غربی خواهد بود. شاید هم، به منظور تحت تأثیر قرار دادن هر چه بیشتر، مهندسین ایتالیائی که به دعوت والاحضرت به ایران آمده‌اند، ماکتی از این شهر جدید را با تمام پیش‌بینی‌های لازم در آن، به شما نشان داده باشند؟»

...هویدا به دلیل حفظ حرمت و پنهان نگهداشتن مطلب، از انتساب آن به شما خودداری کرده بود. امروز، اما شاهد مشکلاتی هستیم که به دنبال این گردآوری‌های شوم ثروت، پدید آورده‌اند و محرکی را در این جنبش انقلابی ایجاد کرده‌اند.

وزیر اقتصاد سابق (عالیخانی) به من گفت: این برج‌هایی که می‌توان از تپه‌های شمال تهران مشاهده کرد و به تازگی هم ساخته شده‌اند، بدون استثناء، با مشارکت افراد خانواده سلطنتی بر پا گردیده‌اند.

...شاه با حالتی نگران گفت: آیا این واقعیت دارد؟
- بخش اعظمش، بلی، اعلیحضرت.»

✔️از کاخ شاه تا زندان اوین
#احسان_نراقی

🔸۱۲ آذر، سالگرد درگذشت احسان نراقی جامعه شناس و نویسنده است. او به همراه دکتر #غلامحسین_صدیقی از پایه‌گذاران "موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" بود که تلاش می‌کرد با آشتی دادن میان قدرت و جامعه مانع از گسست میان آن دو و بهبود اوضاع از طریق اصلاح شود لیکن در این امر توفیقی نیافت.

#سهند_ایرانمهر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
در آذر ماه ۱۳۵۷، دکتر امینی از #شاه خواست برای آرام کردن اوضاع از دکتر #غلامحسین_صدیقی (این جامعه‌شناس برجسته و وزیر کشور دکتر #مصدق) استفاده کند.
شاه با عصبانیت گفت: حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه‌شناس کمک بخواهم!؟!

امینی: مملکت نیاز به او دارد. مساله شما نیستید.
شاه یک شب در این باره فکر کرد و اطلاع داد حاضر است.

آنچه بینشان گذشت، با حضور دکترامینی و عبدالله انتظام:

شاه: در این مدت آقای دکتر ظاهراً در دانشگاه مشغول بودید؟
صدیقی: به لطف اعلیحضرت، گاه در زندان قزل قلعه و قصر بودم، گاه زیر نظر ساواک شما.

شاه: گلایه ها را کنار بگذاریم، باید وطن را نجات داد
صدیقی: برای نجات وطن نمی‌شود گذشته را کنار گذاشت. شما کاری کردید که دولتی‌ها تبدیل به کارگزاران شاه شدند نه خدمتگزاران ملّت. با این روش مردم شما را مسئول خرابیها می‌دانند.

شاه: مگر به شما و مصدق اختیارات ندادیم؟ مصدق خواب و خیالهایی دید.
این رجال خائن بودند که وضع را به اینجا کشاندند.

صدیقی: مصدق، مَردِ وارسته ای بود.
شما #زاهدی‌ ها و #هویدا ها را ترجیح دادید.
شما هر چه رجل آزاده و وطن‌پرست بود به زندان انداختید. شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کرد.

شاه: توطئه‌ای بین‌المللی توسط بعضی از مخالفان به اجرا درآمده.
صدیقی: امروز باید دید چه چیز در خطر است
مملکت یا مصالح گروهی که در طول این ۲۵ سال، یعنی بعد از کودتای ۲۸مرداد علیه حکومت قانونی و ملّی مصدق زمام ملک و ملت را به دست گرفتند.
اگر می‌خواهید مملکت به آرامش برسد، نخست باید از خود گذشت کنید. گذشت از همه آن چیزهایی که به ناحق در ۲۵سال اخیر در ید قدرت شاه قرار گرفته؛ گذشت از ثروتی که بی‌سبب در خزانه شخصی شاه گرد آمده؛ گذشت از حمایت مردان و زنانی که جز #فساد و خیانت در این سالها نکردند؛ گذشت از اهل‌بیتی که باعث بدنام شدن خاندان سلطنت هستند. اولین شرط برای آرام شدن کشور، تشکیل شورای سلطنت و استراحت حضرتعالی است!

شاه: شورای سلطنت در زمان حیات؟!
مگر آدم زنده وکیل وصّی می‌خواهد؟!

صدیقی: بعضی از مفسدین شما را دچار خیالات ناصواب کردند.

🔸دکترصدیقی، سخن می‌گفت و شاه از سر ناچار می‌شنید. شاه هرگز حاضر نبود سخنانی را گوش کند که در کلمه کلمهٔ آن، محکومیت بساط استبدادی او حضور دارد.
فردای روزی که شاه با دکتر #صدیقی ملاقات کرد، #ویلیام_سولیوان، سفیر آمریکا، به دیدن شاه آمد.
شاه به سولیوان گفت:
صدیقی مرد یک‌دنده و سرسختی است.
تنها حُسنِ او ایمانش به #قانون است.

📚همه هستی‌ام نثار ایران
یادنامه دکتر غلامحسین صدیقی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
در آذر ماه ۱۳۵۷، دکتر امینی از #شاه خواست برای آرام کردن اوضاع از دکتر #غلامحسین_صدیقی (این جامعه‌شناس برجسته و وزیر کشور دکتر #مصدق) استفاده کند.
شاه با عصبانیت گفت: حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه‌شناس کمک بخواهم!؟!

امینی: مملکت نیاز به او دارد. مساله شما نیستید.
شاه یک شب در این باره فکر کرد و اطلاع داد حاضر است.

آنچه بینشان گذشت، با حضور دکترامینی و عبدالله انتظام:

شاه: در این مدت آقای دکتر ظاهراً در دانشگاه مشغول بودید؟
صدیقی: به لطف اعلیحضرت، گاه در زندان قزل قلعه و قصر بودم، گاه زیر نظر ساواک شما.

شاه: گلایه ها را کنار بگذاریم، باید وطن را نجات داد
صدیقی: برای نجات وطن نمی‌شود گذشته را کنار گذاشت. شما کاری کردید که دولتی‌ها تبدیل به کارگزاران شاه شدند نه خدمتگزاران ملّت. با این روش مردم شما را مسئول خرابیها می‌دانند.

شاه: مگر به شما و مصدق اختیارات ندادیم؟ مصدق خواب و خیالهایی دید.
این رجال خائن بودند که وضع را به اینجا کشاندند.

صدیقی: مصدق، مَردِ وارسته ای بود.
شما #زاهدی‌ ها و #هویدا ها را ترجیح دادید.
شما هر چه رجل آزاده و وطن‌پرست بود به زندان انداختید. شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کرد.

شاه: توطئه‌ای بین‌المللی توسط بعضی از مخالفان به اجرا درآمده.
صدیقی: امروز باید دید چه چیز در خطر است
مملکت یا مصالح گروهی که در طول این ۲۵ سال، یعنی بعد از کودتای ۲۸مرداد علیه حکومت قانونی و ملّی مصدق زمام ملک و ملت را به دست گرفتند.
اگر می‌خواهید مملکت به آرامش برسد، نخست باید از خود گذشت کنید. گذشت از همه آن چیزهایی که به ناحق در ۲۵سال اخیر در ید قدرت شاه قرار گرفته؛ گذشت از ثروتی که بی‌سبب در خزانه شخصی شاه گرد آمده؛ گذشت از حمایت مردان و زنانی که جز #فساد و خیانت در این سالها نکردند؛ گذشت از اهل‌بیتی که باعث بدنام شدن خاندان سلطنت هستند. اولین شرط برای آرام شدن کشور، تشکیل شورای سلطنت و استراحت حضرتعالی است!

شاه: شورای سلطنت در زمان حیات؟!
مگر آدم زنده وکیل وصّی می‌خواهد؟!

صدیقی: بعضی از مفسدین شما را دچار خیالات ناصواب کردند.

🔸دکترصدیقی، سخن می‌گفت و شاه از سر ناچار می‌شنید. شاه هرگز حاضر نبود سخنانی را گوش کند که در کلمه کلمهٔ آن، محکومیت بساط استبدادی او حضور دارد.
فردای روزی که شاه با دکتر #صدیقی ملاقات کرد، #ویلیام_سولیوان، سفیر آمریکا، به دیدن شاه آمد.
شاه به سولیوان گفت:
صدیقی مرد یک‌دنده و سرسختی است.
تنها حُسنِ او ایمانش به #قانون است.

📚همه هستی‌ام نثار ایران
یادنامه دکتر غلامحسین صدیقی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
آقای دکتر صدیقی چه شد که با #شاه ملاقات کردید و پذیرفتید به عنوان نخست‌وزیر احتمالی از شما یاد شود و بعد ناگهان در لحظه‌ای که همه منتظر بودند نام شما از زبان مجلسیان به عنوان نامزد مورد تمایل نمایندگان مطرح شود، نام دکتر #بختیار به گوش رسید و این سو و آن سو شایع شد که شما در آخرین لحظات از نخست‌وزیری منصرف شده‌اید؟

دکتر صدیقی: در یکی از بحرانی‌ترین روزهای حوادث ایران و در لحظاتی که #انقلاب با بازتاب خشونت‌آمیز حکومت روبه‌رو بود، دکتر #امینی و عبدالله #انتظام با من تماس گرفتند و گفتند که شاه مایل است با شما گفتگو کند. من گفتم اگر شما هم در این ملاقات باشید، مانعی ندارد. آنگاه زمانی تعیین شد و ما پیش شاه رفتیم. در آغاز سخن من اشاره کردم امیدوارم اعلیحضرت از حرف‌های من ناراحت نشوند، چون وقتی مردم حرف‌هایشان را در کوچه و خیابان با صراحت عنوان می‌کنند، مانعی نمی‌بینم که گوشه‌ای از حقایق را بازگویم. بعد مساله‌ای از رفتار ایشان با حکومت ملی دکتر #مصدق و یاران او در #جبهه_ملی برشمردم و دلایل رسیدن به بحران فعلی را بازگفتم. شاه گوش داد و در پایان گفت حاضر است به جبران گذشته‌ها قانون اساسی را مو به مو اجرا کند و از من خواست مطالعاتم را برای تشکیل دولت شروع کنم.

من چند روزی با دوستانم مشورت‌هایی داشتم و در دومین ملاقات که باز با حضور دکتر امینی و انتظام صورت گرفت به شاه گفتم من شرایطی برای نخست‌وزیری دارم که لازم است به طور کامل اجرا شود. نخست اینکه رای تمایل مجلس پرسیده شود تا بار دیگر این سنت پسندیده مشروطیت ایران احیا شود، دوم آنکه من فقط قانون اساسی و متمم آن را اجرا خواهم کرد و به مواد الحاقی نظیر اختیارات شاه برای انحلال مجلسین گردن نمی‌نهم.

شرط بعدی آنکه لازم است شورای نیابت سلطنت تشکیل شود و شاه مدتی به رامسر یا کیش بروند. در آنجا هیاتی از سوی دولت همیشه با شاه خواهند بود. در اینجا شاه گفت: آیا می‌خواهید مرا کنترل کنید؟
گفتم: قصد من جلوگیری از بعضی سوءتفاهمات است. چرا که من فکر می‌کردم اگر شاه به خارج از ایران برود، نمی‌شود جلوی بعضی تماس‌ها و توطئه‌ها را گرفت، ولی در داخل کشور این کار امکان‌پذیر است. به خصوص اگر هیاتی به طور دائم از سوی دولت به عنوان رابط با شاه در ارتباط و تماس باشد. شرط بعدی لغو حکومت نظامی با صدور فرمان نخست‌وزیری، محاکمه سریع فاسدان و خیانتکاران سیاست‌پیشه ۲۵ سال اخیر و انتقال گروهی از آن‌ها که در بازداشت حکومت نظامی هستند به مراجع قانونی دیگر.

شرط دیگر من عدم دخالت شاه در کلیه امور کشور بود و در کنار این شروط مسائل جزئی بااهمیتی نیز وجود داشت که حالا لزومی به بازگو کردنش نمی‌بینم. وقتی از این جلسه به منزل آمدم بسیاری از دوستانم به دیدنم آمدند، بعضی تبریک گفتند و گروهی از سر دلسوزی کوشش کردند مانع من شوند. ولی در آن شرایط من واقعاً نگران کشورم بودم. حتی یکی از این دوستان من در جبهه ملی همراه با گروهی به منزل من ‌آمد و نامه‌ای از دوست دیگری به من داد و با اصرار خواست نخست‌وزیری را نپذیرم ولی وقتی من حقایق پشت پرده جبهه‌ملی را برای او باز گفتم، وقتی از رابطه‌ام با دکتر مصدق که تا پایان زندگی آن آزاده مرد، دوام داشت حرف زدم و وقتی تلاشم را برای احیای جبهه ‌ملی حتی در زندان برشمردم، دوست من گریست و شاید در آن لحظه از اینکه «جبهه ‌ملی» به محض شنیدن نام من به عنوان نخست‌وزیر اعلام کرد که من سال‌هاست در جبهه فعالیت ندارم، ناراحت و غمگین شد. من همواره در جستجوی حقیقت بوده‌ام و هیچگاه در برابر زور و دروغ سر خم نکرده‌ام. آن روز حس کردم مملکتم به وجود من نیازمند است و تصمیم داشتم در آخرین روزهای زندگیم، دینم را به این آب و خاک ادام کنم. وگرنه نخست‌وزیری و حتی بالاتر از آن برای من نمی‌تواند وسوسه‌انگیز باشد اما شاید شاه از سخنان و پیشنهادات من هراسناک شد و بلافاصله به فکر ارتباط با آقای دکتر بختیار افتاد و دیدار بعدی من حاصل نشد.

✔️منبع:هفته‌نامه «امید ایران»- ۸ بهمن ۱۳۵۷

⭕️ ۱۲ آذر، زادروز دکتر #غلامحسین_صدیقی

۱۲۸۴-۱۳۷۰
از او به عنوان پدر جامعه‌شناسی ایران نام برده می‌شود.
استاد دانشگاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور و نایب نخست‌وزیر (در دولت دوم) #محمد_مصدق است.

شرح عکس: دکتر صدیقی(نفر دوم از راست) در کنار دکتر #حسین_فاطمی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
🔸‍ گفتم: اعليحضرت، (نزدیکان و مقامات) این ثروت را به طور قانونی بدست نیاورده‌اند، بلکه صرفا از طریق روابط، آن را کسب نموده‌اند. مثالی برایتان می‌زنم. از دو روز پیش روزنامه ها نوشته‌اند که شورای مدیریت یک شرکت ساختمانی با عنوان مهستان، تحت تعقیب قرار دارند. اما شما می دانید که والاحضرت اشرف سهامدار بخش اعظم این شرکت است.

شاه گفت:
آن طوری که به من گفته او تمامی سهم خود را فروخته است.
- قربان، این سهم را از کجا آورده است؟ اجازه دهید اطلاعاتی در مورد سوابق آن به شما بدهم. چند سال پیش، وزیر کشاورزی طی حکمی که برای شورای وزیران ارسال داشت، میلیون ها متر مربع از زمین های حومه شمال غربی تهران را بطور رایگان در اختیار بنیاد پهلوی قرار داد تا در آن آپارتمان‌هایی جهت خانواده های کم بضاعت ساخته شود. والاحضرت اشرف، در آن هنگام شرکتی ساختمانی تأسیس کرد که سرمایه اصلی آن از فروش مقداری از این زمین‌ها که با نرخی ارزان از بنیاد خریداری و با قیمت روز فروخته شده بود، تأمین گردید.

همین شرکت، قراردادهائی با یک شرکت ایتالیائی منعقد کرد که ۳۰۰۰ مسکن بسیار لوکس بسازد و در همان حالی که هنوز به صورت نقشه هستند، به قیمت گزافی به فروش رساند، آن‌هم بدون آنکه در مقابل خریداران، خود را متعهد احساس کند و امروز، به دنبال شکایت‌هائی که خریداران کرده‌اند، شرکت، تحت تعقیب قانونی قرار گرفته است. لذا، تا اینجا والاحضرت با استفاده از زمین‌هائی که به طور نامشروع به دست آورده است، چند میلیونی منفعت کرده‌اند و این در حالی است که از تحویل این ساختمانها که هنوز بر روی نقشه باقی مانده‌اند، خبری نیست... بله، اعليحضرت، این از انواع فعالیت‌هائی است که خاندان سلطنتی صورت می‌داد و باعث بی‌حیثیت شدن سلطنت و رژیم در تمام دنیا گردید...»

من احساس کردم که شاه در سکوت ناراحت کننده‌ای فرورفته است، اما، ضمنا از شنیدن واقعیت‌هائی که به ندرت آنها را این چنین شنیده بود، راضی به نظر می رسید و همین حالت او موجب تشویق من شد تا ماجراهای مالی بیشتری از خواهر دوقلوی او و سایر اعضای خانواده اش، تعریف کنم، لذا چنین ادامه دادم:

من مطمئنم که طرح‌های این شرکت را در نظر شما بسیار مشعشع جلوه داده‌اند و این باور را در ذهن شما بوجود آورده‌اند که به زودی در حاشیه تهران و در کوهپایه‌های البرز، شهر جدیدی ساخته خواهد شد که از نظر معماری وشهرسازی، همسان شهرهای جدید غربی خواهد بود. شاید هم، به منظور تحت تأثیر قرار دادن هر چه بیشتر، مهندسین ایتالیائی که به دعوت والاحضرت به ایران آمده‌اند، ماکتی از این شهر جدید را با تمام پیش‌بینی‌های لازم در آن، به شما نشان داده باشند؟»
...هویدا به دلیل حفظ حرمت و پنهان نگهداشتن مطلب، از انتساب آن به شما خودداری کرده بود. امروز، اما شاهد مشکلاتی هستیم که به دنبال این گرد آوری‌های شوم ثروت، پدید آورده‌اند و محرکی را در این جنبش انقلابی ایجاد کرده‌اند.

وزیر اقتصاد سابق (عالیخانی) به من گفت: این برج‌هایی که می‌توان از تپه‌های شمال تهران مشاهده کرد و به تازگی هم ساخته شده‌اند، بدون استثناء، با مشارکت افراد خانواده سلطنتی بر پا گردیده‌اند.

...شاه با حالتی نگران گفت: آیا این واقعیت دارد؟
- بخش اعظمش، بلی، اعلیحضرت.»

✔️از کاخ شاه تا زندان اوین
#احسان_نراقی

🔸۱۲ آذر، سالگرد درگذشت احسان نراقی جامعه شناس و نویسنده است. او به همراه دکتر #غلامحسین_صدیقی از پایه‌گذاران "موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" بود که تلاش می‌کرد با آشتی دادن میان قدرت و جامعه مانع از گسست میان آن دو و بهبود اوضاع از طریق اصلاح شود لیکن در این امر توفیقی نیافت.

#سهند_ایرانمهر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
🔸آقای دکتر صدیقی چه شد که با #شاه ملاقات کردید و پذیرفتید به عنوان نخست‌وزیر احتمالی از شما یاد شود و بعد ناگهان در لحظه‌ای که همه منتظر بودند نام شما از زبان مجلسیان به عنوان نامزد مورد تمایل نمایندگان مطرح شود، نام دکتر #بختیار به گوش رسید و این سو و آن سو شایع شد که شما در آخرین لحظات از نخست‌وزیری منصرف شده‌اید؟

دکتر صدیقی: در یکی از بحرانی‌ترین روزهای حوادث ایران و در لحظاتی که انقلاب پرشکوه ملت ما با بازتاب خشونت‌آمیز حکومت روبه‌رو بود، دکتر #امینی و عبدالله #انتظام با من تماس گرفتند و گفتند که شاه مایل است با شما گفت‌وگو کند. من گفتم اگر شما هم در این ملاقات باشید، مانعی ندارد. آنگاه زمانی تعیین شد و ما پیش شاه رفتیم. در آغاز سخن من اشاره کردم امیدوارم اعلیحضرت از حرف‌های من ناراحت نشوند، چون وقتی مردم حرف‌هایشان را در کوچه و خیابان با صراحت عنوان می‌کنند، مانعی نمی‌بینم که گوشه‌ای از حقایق را بازگویم. بعد مساله‌ای از رفتار ایشان با حکومت ملی دکتر #مصدق و یاران او در #جبهه_ملی برشمردم و دلایل رسیدن به بحران فعلی را بازگفتم. شاه گوش داد و در پایان گفت حاضر است به جبران گذشته‌ها قانون اساسی را مو به مو اجرا کند و از من خواست مطالعاتم را برای تشکیل دولت شروع کنم.

من چند روزی با دوستانم مشورت‌هایی داشتم و در دومین ملاقات که باز با حضور دکتر امینی و انتظام صورت گرفت به شاه گفتم من شرایطی برای نخست‌وزیری دارم که لازم است به طور کامل اجرا شود. نخست اینکه رای تمایل مجلس پرسیده شود تا بار دیگر این سنت پسندیده مشروطیت ایران احیا شود، دوم آنکه من فقط قانون اساسی و متمم آن را اجرا خواهم کرد و به مواد الحاقی نظیر اختیارات شاه برای انحلال مجلسین گردن نمی‌نهم.

شرط بعدی آنکه لازم است شورای نیابت سلطنت تشکیل شود و شاه مدتی به رامسر یا کیش بروند. در آنجا هیاتی از سوی دولت همیشه با شاه خواهند بود. در اینجا شاه گفت: آیا می‌خواهید مرا کنترل کنید؟
گفتم: قصد من جلوگیری از بعضی سوءتفاهمات است. چرا که من فکر می‌کردم اگر شاه به خارج از ایران برود، نمی‌شود جلوی بعضی تماس‌ها و توطئه‌ها را گرفت، ولی در داخل کشور این کار امکان‌پذیر است. به خصوص اگر هیاتی به طور دائم از سوی دولت به عنوان رابط با شاه در ارتباط و تماس باشد. شرط بعدی لغو حکومت نظامی با صدور فرمان نخست‌وزیری، محاکمه سریع فاسدان و خیانتکاران سیاست‌پیشه ۲۵ سال اخیر و انتقال گروهی از آن‌ها که در بازداشت حکومت نظامی هستند به مراجع قانونی دیگر.

شرط دیگر من عدم دخالت شاه در کلیه امور کشور بود و در کنار این شروط مسائل جزئی بااهمیتی نیز وجود داشت که حالا لزومی به بازگو کردنش نمی‌بینم. وقتی از این جلسه به منزل آمدم بسیاری از دوستانم به دیدنم آمدند، بعضی تبریک گفتند و گروهی از سر دلسوزی کوشش کردند مانع من شوند. ولی در آن شرایط من واقعاً نگران کشورم بودم. حتی یکی از این دوستان من در جبهه ملی همراه با گروهی به منزل من ‌آمد و نامه‌ای از دوست دیگری به من داد و با اصرار خواست نخست‌وزیری را نپذیرم ولی وقتی من حقایق پشت پرده جبهه‌ملی را برای او باز گفتم، وقتی از رابطه‌ام با دکتر مصدق که تا پایان زندگی آن آزاده مرد، دوام داشت حرف زدم و وقتی تلاشم را برای احیای جبهه ‌ملی حتی در زندان برشمردم، دوست من گریست و شاید در آن لحظه از اینکه «جبهه ‌ملی» به محض شنیدن نام من به عنوان نخست‌وزیر اعلام کرد که من سال‌هاست در جبهه فعالیت ندارم، ناراحت و غمگین شد. من همواره در جستجوی حقیقت بوده‌ام و هیچگاه در برابر زور و دروغ سر خم نکرده‌ام. آن روز حس کردم مملکتم به وجود من نیازمند است و تصمیم داشتم در آخرین روزهای زندگیم، دینم را به این آب و خاک ادام کنم. وگرنه نخست‌وزیری و حتی بالاتر از آن برای من نمی‌تواند وسوسه‌انگیز باشد اما شاید شاه از سخنان و پیشنهادات من هراسناک شد و بلافاصله به فکر ارتباط با آقای دکتر بختیار افتاد و دیدار بعدی من حاصل نشد.

✔️منبع:هفته‌نامه «امید ایران»- ۸ بهمن ۱۳۵۷

⭕️ ۱۲ آذر، زادروز دکتر #غلامحسین_صدیقی، (از او به عنوان پدر جامعه شناسی ایران نام برده می‌شود) استاد دانشگاه تهران و وزیر پست، تلگراف و تلفن (در دولت اول) و وزیر کشور و نایب نخست‌وزیر (در دولت دوم) محمد مصدق است.
شرح عکس: دکتر صدیقی(نفر دوم از راست) در کنار #حسین_فاطمی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
🔸‍ گفتم: اعليحضرت، (نزدیکان و مقامات) این ثروت را به طور قانونی بدست نیاورده‌اند، بلکه صرفا از طریق روابط، آن را کسب نموده‌اند. مثالی برایتان می‌زنم. از دو روز پیش روزنامه ها نوشته‌اند که شورای مدیریت یک شرکت ساختمانی با عنوان مهستان، تحت تعقیب قرار دارند. اما شما می دانید که والاحضرت اشرف سهامدار بخش اعظم این شرکت است.

شاه گفت:
آن طوری که به من گفته او تمامی سهم خود را فروخته است.
- قربان، این سهم را از کجا آورده است؟ اجازه دهید اطلاعاتی در مورد سوابق آن به شما بدهم. چند سال پیش، وزیر کشاورزی طی حکمی که برای شورای وزیران ارسال داشت، میلیون ها متر مربع از زمین های حومه شمال غربی تهران را بطور رایگان در اختیار بنیاد پهلوی قرار داد تا در آن آپارتمان‌هایی جهت خانواده های کم بضاعت ساخته شود. والاحضرت اشرف، در آن هنگام شرکتی ساختمانی تأسیس کرد که سرمایه اصلی آن از فروش مقداری از این زمین‌ها که با نرخی ارزان از بنیاد خریداری و با قیمت روز فروخته شده بود، تأمین گردید.

همین شرکت، قراردادهائی با یک شرکت ایتالیائی منعقد کرد که ۳۰۰۰ مسکن بسیار لوکس بسازد و در همان حالی که هنوز به صورت نقشه هستند، به قیمت گزافی به فروش رساند، آن‌هم بدون آنکه در مقابل خریداران، خود را متعهد احساس کند و امروز، به دنبال شکایت‌هائی که خریداران کرده‌اند، شرکت، تحت تعقیب قانونی قرار گرفته است. لذا، تا اینجا والاحضرت با استفاده از زمین‌هائی که به طور نامشروع به دست آورده است، چند میلیونی منفعت کرده‌اند و این در حالی است که از تحویل این ساختمانها که هنوز بر روی نقشه باقی مانده‌اند، خبری نیست... بله، اعليحضرت، این از انواع فعالیت‌هائی است که خاندان سلطنتی صورت می‌داد و باعث بی‌حیثیت شدن سلطنت و رژیم در تمام دنیا گردید...»

من احساس کردم که شاه در سکوت ناراحت کننده‌ای فرورفته است، اما، ضمنا از شنیدن واقعیت‌هائی که به ندرت آنها را این چنین شنیده بود، راضی به نظر می رسید و همین حالت او موجب تشویق من شد تا ماجراهای مالی بیشتری از خواهر دوقلوی او و سایر اعضای خانواده اش، تعریف کنم، لذا چنین ادامه دادم:

من مطمئنم که طرح‌های این شرکت را در نظر شما بسیار مشعشع جلوه داده‌اند و این باور را در ذهن شما بوجود آورده‌اند که به زودی در حاشیه تهران و در کوهپایه‌های البرز، شهر جدیدی ساخته خواهد شد که از نظر معماری وشهرسازی، همسان شهرهای جدید غربی خواهد بود. شاید هم، به منظور تحت تأثیر قرار دادن هر چه بیشتر، مهندسین ایتالیائی که به دعوت والاحضرت به ایران آمده‌اند، ماکتی از این شهر جدید را با تمام پیش‌بینی‌های لازم در آن، به شما نشان داده باشند؟»
...هویدا به دلیل حفظ حرمت و پنهان نگهداشتن مطلب، از انتساب آن به شما خودداری کرده بود. امروز، اما شاهد مشکلاتی هستیم که به دنبال این گرد آوری‌های شوم ثروت، پدید آورده‌اند و محرکی را در این جنبش انقلابی ایجاد کرده‌اند.

وزیر اقتصاد سابق (عالیخانی) به من گفت: این برج‌هایی که می‌توان از تپه‌های شمال تهران مشاهده کرد و به تازگی هم ساخته شده‌اند، بدون استثناء، با مشارکت افراد خانواده سلطنتی بر پا گردیده‌اند.

...شاه با حالتی نگران گفت: آیا این واقعیت دارد؟
- بخش اعظمش، بلی، اعلیحضرت.»

✔️از کاخ شاه تا زندان اوین
#احسان_نراقی

🔸۱۲ آذر، سالگرد درگذشت احسان نراقی جامعه شناس و نویسنده است. او به همراه دکتر #غلامحسین_صدیقی از پایه‌گذاران "موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی" بود که تلاش می‌کرد با آشتی دادن میان قدرت و جامعه مانع از گسست میان آن دو و بهبود اوضاع از طریق اصلاح شود لیکن در این امر توفیقی نیافت.

#سهند_ایرانمهر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan