شاه فرتوت ابریقستان

#شکسپیر
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
چرا هر چه زمان می‌گذرد، دیکتاتورها بدتر می‌شوند؟


● رهبران زیادی در طول تاریخ با نیتِ خیر برای جامعه به قدرت رسیده‌اند، اما خود به فردی جبار و مستبد تبدیل شده‌اند!
چرا به سختی می‌شود دیکتاتوری را در جهان پیدا کرد، که با گذر زمان رفتارش بهتر و ملایم‌تر شده باشد؟ چرا استبداد او در طول زمان همواره رو به وخامت می‌گذارد؟

مثلا، #دانیل_اورتگا سال‌ها به عنوان رهبر جبهه‌ آزادیبخش ملی ساندینیستا علیه دیکتاتوری فاسد ساموزا در نیکاراگوئه مبارزه کرد و بالاخره آن را سرنگون کرد. او در سال ۲۰۰۷، به مقام ریاست‌جمهوری دست یافت اما از آن زمان تمام تلاشش را کرده تا با سرکوب مخالفان در قدرت باقی بماند.

#کاشیک_باسو (استاد اقتصاد بین‌الملل در دانشگاه کرنل)، در مقاله‌‌اش می‌پرسد چگونه اورتگایی که برای برانداختن رژیم ستمگر و فاسد ساموزا مبارزه کرد و رنج‌ها کشیده بود، به یکی مانند او تبدیل شد؟ آیا این دگرگونی به شخصیت آدم و روانشناسی او بر می‌گردد یا چیزی است نهفته در فرآیند اقتدارگرایی که اصولاً با گذر زمان بد و بدتر می‌شود؟

رهبر تازه‌به‌قدرت‌رسیده، حتی وقتی که دارد کمکی به بهتر‌شدن اوضاع مملکت می‌کند، به‌زودی باید با پرسش مهمی مواجه شود: بیش‌تر در قدرت بماند یا نه؟ و اگر به‌هر دلیلی –چه حب جاه باشد، چه قصد خدمت– تصمیم بگیرد که می‌خواهد در قدرت بماند، ناچار باید به این فکر کند که تا چه حد حاضر است دسیسه‌ کند، دست به شرارت بزند، و بی‌رحمی نشان دهد تا در قدرت بماند.

محاسباتی که رهبر برای گرفتن چنین تصمیمی انجام می‌دهد، دستخوش "ناسازگاری زمانی" هستند.
"ناسازگاری زمانی" به موقعیتی اطلاق می‌شود که در آن، کسی برای آینده تصمیمی می‌گیرد، تصمیمی که در زمان حال به نظر می‌رسد که بهترین تصمیم برای آینده به شمار می‌رود، اما با گذر زمان و وقتی که آن آینده فرا می‌رسد، چنین تصمیمی دیگر بهینه و مناسب نیست؛ اما تصمیم‌گیرنده باید با تبعاتش دست‌و‌پنجه نرم کند.

رهبر مستبد در زمان حال برای آینده تصمیم می‌گیرد. فرض کنیم رهبر سیاسی به زور یا با تقلب در #انتخابات توانست یک دوره‌ دیگر هم در قدرت باقی بماند؛ باز وقتی به پایان دوره‌اش نزدیک می‌شود، دلایل تازه‌ای دارد که از قدرت کنار نرود. شرارت‌هایی که قبلاً برای حفظ قدرت به خرج داده، به معنای این است که هزینهٔ از‌دست‌دادن قدرت برایش بیشتر شده است.

دیکتاتور با معمایی روبروست: دیکتاتور سالخورده می‌خواهد از قدرت کناره‌گیری کند، اما از پیگرد قانونی می‌ترسد. تنها تضمین مؤثر او در برابر پیگرد قانونی، حفظ همان قدرتی است که می‌خواهد از آن دست بکشد. ناچار رهبر اقتدارگرا دست به شرارت‌های بیشتر و بیشتری می‌زند تا در قدرت بماند. برای همین هر‌چه بخواهد طولانی‌تر در قدرت بماند، باید بیشتر شرارت کند و هر چه بیشتر شرارت می‌کند، هزینه‌ها و ریسک کناره‌گیری از قدرت برایش بیشتر می‌شود و چاره‌ای ندارد جز اینکه به هر طریقی قدرت را در چنگ خود نگه دارد. 

باسو توجه‌ ما را به نکته‌ مهمی جلب می‌کند: «مهم نیست یک رهبر اقتدارگرا از کجا شروع می‌کند، رفتارهای مستبدانهٔ چنین رهبری در طول زمان رو به وخامت خواهد داشت.»
ممکن است که رهبر از تصمیم‌های قبلی‌اش و شرارت‌هایی که ورزیده، پشیمان باشد (این پشیمانی لازم نیست اخلاقی باشد، بلکه ناشی از عقل سرد محاسباتی است) اما بار این تصمیم‌ها حالا چنان سنگین شده‌ و او را در چنان مخمصه‌ای گرفتار کرده که دیگر راه برگشتی ندارد. برایش صرف نمی‌کند تا شرارت‌ورزی را متوقف کند و از قدرت کناره بگیرد!
تلخترین بیان این مصیبت غم‌انگیزِ انسانی، در نمایشنامهٔ "مکبث" اثر #شکسپیر آمده است، آنجا که مکبث به همسرش می‌گوید:
«چنان خود را در دریای خون کشانده‌ام که واپس‌کشیدنم همان اندازه جانفرسا است که پیش‌خزیدنم!»

از دید باسو، معمولاً افراد، از جمله رهبران، گزینه‌هایی را انتخاب می‌کنند که عزت نفس آنها را افزایش دهد. اگر باقی‌ماندن در قدرت موجب افزایش عزت نفس رهبر شود، او تلاش می‌کند تا در قدرت باقی بماند. اگر هم خروج از قدرت چنین نتیجه‌ای داشته باشد، رهبر به کناره‌گیری تمایل خواهد داشت. اما مشکل اینجاست که هنوز یک گزینه‌ خروج جذاب که عملی و مناسب باشد یافت نشده است.

خلاصه‌ای از مقاله باسو را در زیر بخوانید: 

https://daneshkadeh.org/global/13400/

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
Audio
بودن یا نبودن...

مونولوگ مشهور و قابل تامل #هملتِ #شکسپیر

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
من هم مانند بسیاری دیگر با این جمله بزرگ شده‌ام که شیطان برای دستهای بیکار برنامه‌ریزی می‌کند و مانند یک آدم خوب همیشه پرکار بوده‌ام ولی به نظر من مردم دنیا زیادی کار می‌کنند و این باور که کار کردن فضیلت است، بشریت را دچار خسرانی عظیم کرده است!
در واقع ایده کار طولانی مدت در هر شرایطی بیشتر ناشی از تفکرات طبقات فرادست جوامع برای استثمار طبقات فرودست بوده است.
من زمانی از یک دوشس شنیدم که می‌گفت: "تعطیلی به چه درد فقرا می‌خورد؟ آنها باید کار کنند"
مردم زمان ما اینقدر رک نیستند ولی این مدل تفکر کماکان پابرجاست. در صورتی که فنآوریهای مدرن امروزی موجب کاهش چشمگیر زمان لازم کار برای تامین یک زندگی معمولی شده است، ولی هنوز هم بسیاری از شاغلین اضافه‌کاری می‌کنند و بسیاری دیگر از بیکاری رنج می‌برند و در تامین معاش اولیه خود مانده‌اند.

فرض کنیم مردمی که به کار تولید میخ در دنیا اشتغال دارند، به صورت روزانه هشت ساعت کار می‌کنند و به میزان نیاز جهانی میخ تولید می‌کنند و در این شرایط کسی روش جدید در میخ سازی ابداع کند که با همان تعداد شاغل در بخش میخ سازی بتوان دو برابر میخ تولید کرد. در این شرایط عرضه میخ بیش از تقاضای جهانی آن است و میخ ارزان می‌شود. در این شرایط و در یک دنیای معقول همه شاغلین میخ ساز می‌توانند نیمه‌وقت کار کنند...
ولی در دنیای امروز، کماکان میخ‌سازان هشت ساعت کار می‌کنند و به دلیل عرضه زیاد میخ، نیمی از کارخانه‌های میخ‌سازی ورشکست می‌شوند و شاغلین این کارخانه‌ها بیکار می‌شوند و دست آخر همان حجم بیکاری ایجاد می‌شود که وقتی همه نیمه‌وقت کار کنند!
به این ترتیب زمانی که می‌توانست اوقات فراغت همه میخ‌سازها باشد، دلیل فلاکت و ادبار برخی خواهد شد.

وقتی که ما کار می‌کنیم و وقتی که ما خرج می‌کنیم، تلقی بسیاری آن است که بخش اول بسیار مطلوب و شرافتمندانه است و بخش دوم مهمل و بی‌فایده. در صورتی که پول درآوردن وخرج کردن آن پول دو روی یک سکه است. زمانی که کار می‌کنید لقمه‌ای را از دهان دیگری خارج می‌کنید و هنگامی که خرج می‌کنید لقمه‌ای را در دهان دیگری قرار می‌دهید. اگر این توازن در زندگی ما ایجاد شود، همه می‌توانند از یک زندگی شادمانه‌تری بهره‌مند باشند. ولی زندگی امروز ما به شدت از این عدم توازن رنج می‌برد، بخش عمده‌ای از منافع تولید، سهم اقلیت کوچکی است و کالاهای بسیاری تولید می‌شود که هیچ متقاضی ندارند و درصد بالایی از نیروی کار بیکار هستند و بسیاری نیز در ساعات طولانی کار می‌کنند.

خانواده‌های اشرافی گذشته و اعقاب ایشان یعنی طبقات ثروتمند، بیشترین سهم را در القاء این باور در طبقات فرودست جامعه داشته‌اند که کار کردن و کار کردن و کار کردن، بهترین کار زندگی است و کرامت انسان در کارکردن نهفته است و البته خود را به طور کامل بی‌نیاز از این کرامت می‌دانستند، ولی من مطمئن هستم که هیچ کارگری چنین کرامت ساختگی را درک نمی‌کند و مثلا نمی‌گوید که که هر روز سخت کار می‌کنم چون می‌خواهم به غایت کرامت انسانی برسم بلکه می‌داند که برای ادامه زندگی مجبور است که به کار سخت تن دهد.

واقعیت آن است که کار به مفهوم تولید کالا و خدمات برای همه ما ضروری است ولی مسلما یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمی‌رود وگرنه باید هر کارگر ماهری را از #شکسپیر و #مولانا برتر بدانیم!
با برقراری توازن بین کارکردن و کارنکردن، همه ما امکان بهره‌مندی از خوشیها و علاقه‌مندیهایی را خواهیم داشت که کار طولانی مدت از ما سلب کرده است و این شادی بیشتری به زندگی همه ما خواهد بخشید و این شادی می‌تواند سطح آرامش و امنیت همگانی را ارتقاء بخشد.
شیوه های مدرن تولید کالا و خدمات امکان بهره‌مندی از اوقات فراغت بیشتری را به ما می‌دهد ولی ما بدترین انتخاب ممکن را انجام داده‌ایم: اضافه کاری یک گروه و گرسنگی گروه دیگر!

کار تا اندازه‌ای منطقی و انسانی است که فرصت لذت بردن از زندگی را از ما سلب نکند، در دنیایی که همه ما نیمه‌وقت کار کنیم، می‌توانیم به علائق و آرمانهای شخصی خود در زندگی توجه بیشتری داشته باشیم.
در این شرایط مردان و زنان شادمان‌تر و مهربان‌تر خواهند بود و تمایل کمتری به آزار و اذیت دیگران خواهند داشت. رغبت به جنگ افروزی تضعیف خواهد شد و معضل بیکاری تا حد زیادی حل می‌شود. شاید در دوران گذشته ما نیاز به کار سخت برای تامین کالاهای مورد نیاز زندگی داشته‌ایم و ایده کار سخت توجیه داشته است ولی در دنیای مدرن و تولید انبوه کالا، این شیوه تفکر به سود خوشبختی و سعادت ما نیست.
ما انسانها در این موضوع مانند بسیار موضوعات دیگر انتخاب احمقانه‌ای داشته‌ایم ولی دلیلی ندارد که تا ابد روی این انتخاب احمقانه اصرار داشته باشیم.

📚 در ستایش بطالت (فراغت)
🖋 #برتراند_راسل
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
مطالب و پستهای بیشتر با استفاده از هشتک‌های #ویلیام_شکسپیر، #شکسپیر و #سروانتس در دسترس شماست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
من هم مانند بسیاری دیگر با این جمله بزرگ شده‌ام که شیطان برای دستهای بیکار برنامه‌ریزی می‌کند و مانند یک آدم خوب همیشه پرکار بوده‌ام ولی به نظر من مردم دنیا زیادی کار می‌کنند و این باور که کار کردن فضیلت است، بشریت را دچار خسرانی عظیم کرده است!
در واقع ایده کار طولانی مدت در هر شرایطی بیشتر ناشی از تفکرات طبقات فرادست جوامع برای استثمار طبقات فرودست بوده است.
من زمانی از یک دوشس شنیدم که می‌گفت: "تعطیلی به چه درد فقرا می‌خورد؟ آنها باید کار کنند"
مردم زمان ما اینقدر رک نیستند ولی این مدل تفکر کماکان پابرجاست. در صورتی که فنآوریهای مدرن امروزی موجب کاهش چشمگیر زمان لازم کار برای تامین یک زندگی معمولی شده است، ولی هنوز هم بسیاری از شاغلین اضافه‌کاری می‌کنند و بسیاری دیگر از بیکاری رنج می‌برند و در تامین معاش اولیه خود مانده‌اند.

فرض کنیم مردمی که به کار تولید میخ در دنیا اشتغال دارند، به صورت روزانه هشت ساعت کار می‌کنند و به میزان نیاز جهانی میخ تولید می‌کنند و در این شرایط کسی روش جدید در میخ سازی ابداع کند که با همان تعداد شاغل در بخش میخ سازی بتوان دو برابر میخ تولید کرد. در این شرایط عرضه میخ بیش از تقاضای جهانی آن است و میخ ارزان می‌شود. در این شرایط و در یک دنیای معقول همه شاغلین میخ ساز می‌توانند نیمه‌وقت کار کنند...
ولی در دنیای امروز، کماکان میخ‌سازان هشت ساعت کار می‌کنند و به دلیل عرضه زیاد میخ، نیمی از کارخانه‌های میخ‌سازی ورشکست می‌شوند و شاغلین این کارخانه‌ها بیکار می‌شوند و دست آخر همان حجم بیکاری ایجاد می‌شود که وقتی همه نیمه‌وقت کار کنند!
به این ترتیب زمانی که می‌توانست اوقات فراغت همه میخ‌سازها باشد، دلیل فلاکت و ادبار برخی خواهد شد.

وقتی که ما کار می‌کنیم و وقتی که ما خرج می‌کنیم، تلقی بسیاری آن است که بخش اول بسیار مطلوب و شرافتمندانه است و بخش دوم مهمل و بی‌فایده. در صورتی که پول درآوردن وخرج کردن آن پول دو روی یک سکه است. زمانی که کار می‌کنید لقمه‌ای را از دهان دیگری خارج می‌کنید و هنگامی که خرج می‌کنید لقمه‌ای را در دهان دیگری قرار می‌دهید. اگر این توازن در زندگی ما ایجاد شود، همه می‌توانند از یک زندگی شادمانه‌تری بهره‌مند باشند. ولی زندگی امروز ما به شدت از این عدم توازن رنج می‌برد، بخش عمده‌ای از منافع تولید، سهم اقلیت کوچکی است و کالاهای بسیاری تولید می‌شود که هیچ متقاضی ندارند و درصد بالایی از نیروی کار بیکار هستند و بسیاری نیز در ساعات طولانی کار می‌کنند.

خانواده‌های اشرافی گذشته و اعقاب ایشان یعنی طبقات ثروتمند، بیشترین سهم را در القاء این باور در طبقات فرودست جامعه داشته‌اند که کار کردن و کار کردن و کار کردن، بهترین کار زندگی است و کرامت انسان در کارکردن نهفته است و البته خود را به طور کامل بی‌نیاز از این کرامت می‌دانستند، ولی من مطمئن هستم که هیچ کارگری چنین کرامت ساختگی را درک نمی‌کند و مثلا نمی‌گوید که که هر روز سخت کار می‌کنم چون می‌خواهم به غایت کرامت انسانی برسم بلکه می‌داند که برای ادامه زندگی مجبور است که به کار سخت تن دهد.

واقعیت آن است که کار به مفهوم تولید کالا و خدمات برای همه ما ضروری است ولی مسلما یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمی‌رود وگرنه باید هر کارگر ماهری را از #شکسپیر و #مولانا برتر بدانیم!
با برقراری توازن بین کارکردن و کارنکردن، همه ما امکان بهره‌مندی از خوشیها و علاقه‌مندیهایی را خواهیم داشت که کار طولانی مدت از ما سلب کرده است و این شادی بیشتری به زندگی همه ما خواهد بخشید و این شادی می‌تواند سطح آرامش و امنیت همگانی را ارتقاء بخشد.
شیوه های مدرن تولید کالا و خدمات امکان بهره‌مندی از اوقات فراغت بیشتری را به ما می‌دهد ولی ما بدترین انتخاب ممکن را انجام داده‌ایم: اضافه کاری یک گروه و گرسنگی گروه دیگر!

کار تا اندازه‌ای منطقی و انسانی است که فرصت لذت بردن از زندگی را از ما سلب نکند، در دنیایی که همه ما نیمه‌وقت کار کنیم، می‌توانیم به علائق و آرمانهای شخصی خود در زندگی توجه بیشتری داشته باشیم.
در این شرایط مردان و زنان شادمان‌تر و مهربان‌تر خواهند بود و تمایل کمتری به آزار و اذیت دیگران خواهند داشت. رغبت به جنگ افروزی تضعیف خواهد شد و معضل بیکاری تا حد زیادی حل می‌شود. شاید در دوران گذشته ما نیاز به کار سخت برای تامین کالاهای مورد نیاز زندگی داشته‌ایم و ایده کار سخت توجیه داشته است ولی در دنیای مدرن و تولید انبوه کالا، این شیوه تفکر به سود خوشبختی و سعادت ما نیست.
ما انسانها در این موضوع مانند بسیار موضوعات دیگر انتخاب احمقانه‌ای داشته‌ایم ولی دلیلی ندارد که تا ابد روی این انتخاب احمقانه اصرار داشته باشیم.

📚 در ستایش بطالت (فراغت)
🖋 #برتراند_راسل
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
به دست آور آنچه را که نمی‌توانی فراموشش کنی و فراموش کن آنچه را که نمی‌توانی بدست آوری.

#ویلیام_شکسپیر
#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
جهان به مثابه یک صحنه نمایش است، اما فاجعه در متن نمایش نیست!
فاجعه این است که متنی وجود ندارد!

۲۳ آوریل سالروز درگذشت #ویلیام_شکسپیر
۱۵۶۴-۱۶۱۶

#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
من هم مانند بسیاری دیگر با این جمله بزرگ شده‌ام که شیطان برای دستهای بیکار برنامه‌ریزی می‌کند و مانند یک آدم خوب همیشه پرکار بوده‌ام ولی به نظر من مردم دنیا زیادی کار می‌کنند و این باور که کار کردن فضیلت است، بشریت را دچار خسرانی عظیم کرده است!
در واقع ایده کار طولانی مدت در هر شرایطی بیشتر ناشی از تفکرات طبقات فرادست جوامع برای استثمار طبقات فرودست بوده است.
من زمانی از یک دوشس شنیدم که می‌گفت: "تعطیلی به چه درد فقرا می‌خورد؟ آنها باید کار کنند"
مردم زمان ما اینقدر رک نیستند ولی این مدل تفکر کماکان پابرجاست. در صورتی که فنآوریهای مدرن امروزی موجب کاهش چشمگیر زمان لازم کار برای تامین یک زندگی معمولی شده است، ولی هنوز هم بسیاری از شاغلین اضافه‌کاری می‌کنند و بسیاری دیگر از بیکاری رنج می‌برند و در تامین معاش اولیه خود مانده‌اند.

فرض کنیم مردمی که به کار تولید میخ در دنیا اشتغال دارند، به صورت روزانه هشت ساعت کار می‌کنند و به میزان نیاز جهانی میخ تولید می‌کنند و در این شرایط کسی روش جدید در میخ سازی ابداع کند که با همان تعداد شاغل در بخش میخ سازی بتوان دو برابر میخ تولید کرد. در این شرایط عرضه میخ بیش از تقاضای جهانی آن است و میخ ارزان می‌شود. در این شرایط و در یک دنیای معقول همه شاغلین میخ ساز می‌توانند نیمه‌وقت کار کنند...
ولی در دنیای امروز، کماکان میخ‌سازان هشت ساعت کار می‌کنند و به دلیل عرضه زیاد میخ، نیمی از کارخانه‌های میخ‌سازی ورشکست می‌شوند و شاغلین این کارخانه‌ها بیکار می‌شوند و دست آخر همان حجم بیکاری ایجاد می‌شود که وقتی همه نیمه‌وقت کار کنند!
به این ترتیب زمانی که می‌توانست اوقات فراغت همه میخ‌سازها باشد، دلیل فلاکت و ادبار برخی خواهد شد.

وقتی که ما کار می‌کنیم و وقتی که ما خرج می‌کنیم، تلقی بسیاری آن است که بخش اول بسیار مطلوب و شرافتمندانه است و بخش دوم مهمل و بی‌فایده. در صورتی که پول درآوردن وخرج کردن آن پول دو روی یک سکه است. زمانی که کار می‌کنید لقمه‌ای را از دهان دیگری خارج می‌کنید و هنگامی که خرج می‌کنید لقمه‌ای را در دهان دیگری قرار می‌دهید. اگر این توازن در زندگی ما ایجاد شود، همه می‌توانند از یک زندگی شادمانه‌تری بهره‌مند باشند. ولی زندگی امروز ما به شدت از این عدم توازن رنج می‌برد، بخش عمده‌ای از منافع تولید، سهم اقلیت کوچکی است و کالاهای بسیاری تولید می‌شود که هیچ متقاضی ندارند و درصد بالایی از نیروی کار بیکار هستند و بسیاری نیز در ساعات طولانی کار می‌کنند.

خانواده‌های اشرافی گذشته و اعقاب ایشان یعنی طبقات ثروتمند، بیشترین سهم را در القاء این باور در طبقات فرودست جامعه داشته‌اند که کار کردن و کار کردن و کار کردن، بهترین کار زندگی است و کرامت انسان در کارکردن نهفته است و البته خود را به طور کامل بی‌نیاز از این کرامت می‌دانستند، ولی من مطمئن هستم که هیچ کارگری چنین کرامت ساختگی را درک نمی‌کند و مثلا نمی‌گوید که که هر روز سخت کار می‌کنم چون می‌خواهم به غایت کرامت انسانی برسم بلکه می‌داند که برای ادامه زندگی مجبور است که به کار سخت تن دهد.

واقعیت آن است که کار به مفهوم تولید کالا و خدمات برای همه ما ضروری است ولی مسلما یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمی‌رود وگرنه باید هر کارگر ماهری را از #شکسپیر و #مولانا برتر بدانیم!
با برقراری توازن بین کارکردن و کارنکردن، همه ما امکان بهره‌مندی از خوشیها و علاقه‌مندیهایی را خواهیم داشت که کار طولانی مدت از ما سلب کرده است و این شادی بیشتری به زندگی همه ما خواهد بخشید و این شادی می‌تواند سطح آرامش و امنیت همگانی را ارتقاء بخشد.
شیوه های مدرن تولید کالا و خدمات امکان بهره‌مندی از اوقات فراغت بیشتری را به ما می‌دهد ولی ما بدترین انتخاب ممکن را انجام داده‌ایم: اضافه کاری یک گروه و گرسنگی گروه دیگر!

کار تا اندازه‌ای منطقی و انسانی است که فرصت لذت بردن از زندگی را از ما سلب نکند، در دنیایی که همه ما نیمه‌وقت کار کنیم، می‌توانیم به علائق و آرمانهای شخصی خود در زندگی توجه بیشتری داشته باشیم.
در این شرایط مردان و زنان شادمان‌تر و مهربان‌تر خواهند بود و تمایل کمتری به آزار و اذیت دیگران خواهند داشت. رغبت به جنگ افروزی تضعیف خواهد شد و معضل بیکاری تا حد زیادی حل می‌شود. شاید در دوران گذشته ما نیاز به کار سخت برای تامین کالاهای مورد نیاز زندگی داشته‌ایم و ایده کار سخت توجیه داشته است ولی در دنیای مدرن و تولید انبوه کالا، این شیوه تفکر به سود خوشبختی و سعادت ما نیست.
ما انسانها در این موضوع مانند بسیار موضوعات دیگر انتخاب احمقانه‌ای داشته‌ایم ولی دلیلی ندارد که تا ابد روی این انتخاب احمقانه اصرار داشته باشیم.

📚 در ستایش بطالت (فراغت)
🖋 #برتراند_راسل
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
Audio
بودن یا نبودن...

مونولوگ مشهور و قابل تامل #هملتِ #شکسپیر

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
جهان به مثابه یک صحنه نمایش است، اما فاجعه در متن نمایش نیست!
"فاجعه این است که متنی وجود ندارد"

#ویلیام_شکسپیر

۲۳ آوریل سالروز درگذشت ویلیام #شکسپیر
۱۵۶۴-۱۶۱۶

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
ویدئوی زیر، روایت موسیقایی #دیوید_گیلمور از غزل ۱۸ #ویلیام_شکسپیر است

✔️ ترجمه‌ دکتر حسین #الهی_قمشه‌ای از این غزل:

ای محبوب،
چگونه توانم جمال تو را به صفای يک روز تابستانی تشبيه كنم
درحالی‌كه تو از آن بسی دلپذيرتر و به اعتدال نزديك‌تری
چرا كه بادهای تند و سركش غنچه‌های نازنين بهاری را می‌لرزانند
و اجارهٔ تابستان عمری بسيار كوتاه دارد
و گاه باشد كه چشم آسمان داغ و سوزان می‌شود
و چهره‌ زرين خورشيد تيره و تاريک می‌گردد
و هر زيبارويى روزی خورشيد زيباييش افول می‌كند
و از بخت و اقبال نامساعد و فراز و نشيب طبيعت
از زيب و زيور می‌افتد و عريان می‌ماند
اما تابستان جاودانه‌ تو هرگز پژمرده نخواهد شد
و آن زيبايي كه از آن توست
هيچ گاه از كف نخواهد رفت
و مرگ هرگز لاف نخواهد زد
كه تو در سايهٔ آن گام نهاده‌اي
هنگامی‌كه تو در اين اشعار جاودانه
همگام با قافله‌ كائنات پيش می‌روی
تا آن زمان که سينه‌ها نفس می‌كشند و چشم‌ها می‌بينند
این اشعار زنده خواهند بود و تو را زندگی خواهند بخشيد.

#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
جهنم خالیست
تمام شیاطین همینجا
روی زمین‌اند!

#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
من هم مانند بسیاری دیگر با این جمله بزرگ شده‌ام که شیطان برای دستهای بیکار برنامه‌ریزی می‌کند و مانند یک آدم خوب همیشه پرکار بوده‌ام ولی به نظر من مردم دنیا زیادی کار می‌کنند و این باور که کار کردن فضیلت است، بشریت را دچار خسرانی عظیم کرده است!
در واقع ایده کار طولانی مدت در هر شرایطی بیشتر ناشی از تفکرات طبقات فرادست جوامع برای استثمار طبقات فرودست بوده است.
من زمانی از یک دوشس شنیدم که می‌گفت: "تعطیلی به چه درد فقرا می‌خورد؟ آنها باید کار کنند"
مردم زمان ما اینقدر رک نیستند ولی این مدل تفکر کماکان پابرجاست. در صورتی که فنآوریهای مدرن امروزی موجب کاهش چشمگیر زمان لازم کار برای تامین یک زندگی معمولی شده است، ولی هنوز هم بسیاری از شاغلین اضافه‌کاری می‌کنند و بسیاری دیگر از بیکاری رنج می‌برند و در تامین معاش اولیه خود مانده‌اند.

فرض کنیم مردمی که به کار تولید میخ در دنیا اشتغال دارند، به صورت روزانه هشت ساعت کار می‌کنند و به میزان نیاز جهانی میخ تولید می‌کنند و در این شرایط کسی روش جدید در میخ سازی ابداع کند که با همان تعداد شاغل در بخش میخ سازی بتوان دو برابر میخ تولید کرد. در این شرایط عرضه میخ بیش از تقاضای جهانی آن است و میخ ارزان می‌شود. در این شرایط و در یک دنیای معقول همه شاغلین میخ ساز می‌توانند نیمه‌وقت کار کنند...
ولی در دنیای امروز، کماکان میخ‌سازان هشت ساعت کار می‌کنند و به دلیل عرضه زیاد میخ، نیمی از کارخانه‌های میخ‌سازی ورشکست می‌شوند و شاغلین این کارخانه‌ها بیکار می‌شوند و دست آخر همان حجم بیکاری ایجاد می‌شود که وقتی همه نیمه‌وقت کار کنند!
به این ترتیب زمانی که می‌توانست اوقات فراغت همه میخ‌سازها باشد، دلیل فلاکت و ادبار برخی خواهد شد.

وقتی که ما کار می‌کنیم و وقتی که ما خرج می‌کنیم، تلقی بسیاری آن است که بخش اول بسیار مطلوب و شرافتمندانه است و بخش دوم مهمل و بی‌فایده. در صورتی که پول درآوردن وخرج کردن آن پول دو روی یک سکه است. زمانی که کار می‌کنید لقمه‌ای را از دهان دیگری خارج می‌کنید و هنگامی که خرج می‌کنید لقمه‌ای را در دهان دیگری قرار می‌دهید. اگر این توازن در زندگی ما ایجاد شود، همه می‌توانند از یک زندگی شادمانه‌تری بهره‌مند باشند. ولی زندگی امروز ما به شدت از این عدم توازن رنج می‌برد، بخش عمده‌ای از منافع تولید، سهم اقلیت کوچکی است و کالاهای بسیاری تولید می‌شود که هیچ متقاضی ندارند و درصد بالایی از نیروی کار بیکار هستند و بسیاری نیز در ساعات طولانی کار می‌کنند.

خانواده‌های اشرافی گذشته و اعقاب ایشان یعنی طبقات ثروتمند، بیشترین سهم را در القاء این باور در طبقات فرودست جامعه داشته‌اند که کار کردن و کار کردن و کار کردن، بهترین کار زندگی است و کرامت انسان در کارکردن نهفته است و البته خود را به طور کامل بی‌نیاز از این کرامت می‌دانستند، ولی من مطمئن هستم که هیچ کارگری چنین کرامت ساختگی را درک نمی‌کند و مثلا نمی‌گوید که که هر روز سخت کار می‌کنم چون می‌خواهم به غایت کرامت انسانی برسم بلکه می‌داند که برای ادامه زندگی مجبور است که به کار سخت تن دهد.

واقعیت آن است که کار به مفهوم تولید کالا و خدمات برای همه ما ضروری است ولی مسلما یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمی‌رود وگرنه باید هر کارگر ماهری را از #شکسپیر و #مولانا برتر بدانیم!
با برقراری توازن بین کارکردن و کارنکردن، همه ما امکان بهره‌مندی از خوشیها و علاقه‌مندیهایی را خواهیم داشت که کار طولانی مدت از ما سلب کرده است و این شادی بیشتری به زندگی همه ما خواهد بخشید و این شادی می‌تواند سطح آرامش و امنیت همگانی را ارتقاء بخشد.
شیوه های مدرن تولید کالا و خدمات امکان بهره‌مندی از اوقات فراغت بیشتری را به ما می‌دهد ولی ما بدترین انتخاب ممکن را انجام داده‌ایم: اضافه کاری یک گروه و گرسنگی گروه دیگر!

کار تا اندازه‌ای منطقی و انسانی است که فرصت لذت بردن از زندگی را از ما سلب نکند، در دنیایی که همه ما نیمه‌وقت کار کنیم، می‌توانیم به علائق و آرمانهای شخصی خود در زندگی توجه بیشتری داشته باشیم.
در این شرایط مردان و زنان شادمان‌تر و مهربان‌تر خواهند بود و تمایل کمتری به آزار و اذیت دیگران خواهند داشت. رغبت به جنگ افروزی تضعیف خواهد شد و معضل بیکاری تا حد زیادی حل می‌شود. شاید در دوران گذشته ما نیاز به کار سخت برای تامین کالاهای مورد نیاز زندگی داشته‌ایم و ایده کار سخت توجیه داشته است ولی در دنیای مدرن و تولید انبوه کالا، این شیوه تفکر به سود خوشبختی و سعادت ما نیست.
ما انسانها در این موضوع مانند بسیار موضوعات دیگر انتخاب احمقانه‌ای داشته‌ایم ولی دلیلی ندارد که تا ابد روی این انتخاب احمقانه اصرار داشته باشیم.

📚 در ستایش بطالت (فراغت)
🖋 #برتراند_راسل
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
من هم مانند بسیاری دیگر با این جمله بزرگ شده‌ام که شیطان برای دستهای بیکار برنامه‌ریزی می‌کند و مانند یک آدم خوب همیشه پرکار بوده‌ام ولی به نظر من مردم دنیا زیادی کار می‌کنند و این باور که کار کردن فضیلت است، بشریت را دچار خسرانی عظیم کرده است!
در واقع ایده کار طولانی مدت در هر شرایطی بیشتر ناشی از تفکرات طبقات فرادست جوامع برای استثمار طبقات فرودست بوده است.
من زمانی از یک دوشس شنیدم که می‌گفت: "تعطیلی به چه درد فقرا می‌خورد؟ آنها باید کار کنند"
مردم زمان ما اینقدر رک نیستند ولی این مدل تفکر کماکان پابرجاست. در صورتی که فنآوریهای مدرن امروزی موجب کاهش چشمگیر زمان لازم کار برای تامین یک زندگی معمولی شده است، ولی هنوز هم بسیاری از شاغلین اضافه‌کاری می‌کنند و بسیاری دیگر از بیکاری رنج می‌برند و در تامین معاش اولیه خود مانده‌اند.

فرض کنیم مردمی که به کار تولید میخ در دنیا اشتغال دارند، به صورت روزانه هشت ساعت کار می‌کنند و به میزان نیاز جهانی میخ تولید می‌کنند و در این شرایط کسی روش جدید در میخ سازی ابداع کند که با همان تعداد شاغل در بخش میخ سازی بتوان دو برابر میخ تولید کرد. در این شرایط عرضه میخ بیش از تقاضای جهانی آن است و میخ ارزان می‌شود. در این شرایط و در یک دنیای معقول همه شاغلین میخ ساز می‌توانند نیمه‌وقت کار کنند...
ولی در دنیای امروز، کماکان میخ‌سازان هشت ساعت کار می‌کنند و به دلیل عرضه زیاد میخ، نیمی از کارخانه‌های میخ‌سازی ورشکست می‌شوند و شاغلین این کارخانه‌ها بیکار می‌شوند و دست آخر همان حجم بیکاری ایجاد می‌شود که وقتی همه نیمه‌وقت کار کنند!
به این ترتیب زمانی که می‌توانست اوقات فراغت همه میخ‌سازها باشد، دلیل فلاکت و ادبار برخی خواهد شد.

وقتی که ما کار می‌کنیم و وقتی که ما خرج می‌کنیم، تلقی بسیاری آن است که بخش اول بسیار مطلوب و شرافتمندانه است و بخش دوم مهمل و بی‌فایده. در صورتی که پول درآوردن وخرج کردن آن پول دو روی یک سکه است. زمانی که کار می‌کنید لقمه‌ای را از دهان دیگری خارج می‌کنید و هنگامی که خرج می‌کنید لقمه‌ای را در دهان دیگری قرار می‌دهید. اگر این توازن در زندگی ما ایجاد شود، همه می‌توانند از یک زندگی شادمانه‌تری بهره‌مند باشند. ولی زندگی امروز ما به شدت از این عدم توازن رنج می‌برد، بخش عمده‌ای از منافع تولید، سهم اقلیت کوچکی است و کالاهای بسیاری تولید می‌شود که هیچ متقاضی ندارند و درصد بالایی از نیروی کار بیکار هستند و بسیاری نیز در ساعات طولانی کار می‌کنند.

خانواده‌های اشرافی گذشته و اعقاب ایشان یعنی طبقات ثروتمند، بیشترین سهم را در القاء این باور در طبقات فرودست جامعه داشته‌اند که کار کردن و کار کردن و کار کردن، بهترین کار زندگی است و کرامت انسان در کارکردن نهفته است و البته خود را به طور کامل بی‌نیاز از این کرامت می‌دانستند، ولی من مطمئن هستم که هیچ کارگری چنین کرامت ساختگی را درک نمی‌کند و مثلا نمی‌گوید که که هر روز سخت کار می‌کنم چون می‌خواهم به غایت کرامت انسانی برسم بلکه می‌داند که برای ادامه زندگی مجبور است که به کار سخت تن دهد.

واقعیت آن است که کار به مفهوم تولید کالا و خدمات برای همه ما ضروری است ولی مسلما یکی از غایات زندگی بشر به شمار نمی‌رود وگرنه باید هر کارگر ماهری را از #شکسپیر و #مولانا برتر بدانیم!
با برقراری توازن بین کارکردن و کارنکردن، همه ما امکان بهره‌مندی از خوشیها و علاقه‌مندیهایی را خواهیم داشت که کار طولانی مدت از ما سلب کرده است و این شادی بیشتری به زندگی همه ما خواهد بخشید و این شادی می‌تواند سطح آرامش و امنیت همگانی را ارتقاء بخشد.
شیوه های مدرن تولید کالا و خدمات امکان بهره‌مندی از اوقات فراغت بیشتری را به ما می‌دهد ولی ما بدترین انتخاب ممکن را انجام داده‌ایم: اضافه کاری یک گروه و گرسنگی گروه دیگر!

کار تا اندازه‌ای منطقی و انسانی است که فرصت لذت بردن از زندگی را از ما سلب نکند، در دنیایی که همه ما نیمه‌وقت کار کنیم، می‌توانیم به علائق و آرمانهای شخصی خود در زندگی توجه بیشتری داشته باشیم.
در این شرایط مردان و زنان شادمان‌تر و مهربان‌تر خواهند بود و تمایل کمتری به آزار و اذیت دیگران خواهند داشت. رغبت به جنگ افروزی تضعیف خواهد شد و معضل بیکاری تا حد زیادی حل می‌شود. شاید در دوران گذشته ما نیاز به کار سخت برای تامین کالاهای مورد نیاز زندگی داشته‌ایم و ایده کار سخت توجیه داشته است ولی در دنیای مدرن و تولید انبوه کالا، این شیوه تفکر به سود خوشبختی و سعادت ما نیست.
ما انسانها در این موضوع مانند بسیار موضوعات دیگر انتخاب احمقانه‌ای داشته‌ایم ولی دلیلی ندارد که تا ابد روی این انتخاب احمقانه اصرار داشته باشیم.

📚 در ستایش بطالت (فراغت)
🖋 #برتراند_راسل
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.center/oldkingofebrighestan
Audio
بودن یا نبودن...

مونولوگ مشهور و قابل تامل #هملتِ #شکسپیر

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
ویدئوی زیر، روایت موسیقایی #دیوید_گیلمور از غزل ۱۸ #ویلیام_شکسپیر است

✔️ ترجمه‌ دکتر حسین #الهی_قمشه‌ای از این غزل:

ای محبوب،
چگونه توانم جمال تو را به صفای يک روز تابستانی تشبيه كنم
درحالی‌كه تو از آن بسی دلپذيرتر و به اعتدال نزديك‌تری
چرا كه بادهای تند و سركش غنچه‌های نازنين بهاری را می‌لرزانند
و اجارهٔ تابستان عمری بسيار كوتاه دارد
و گاه باشد كه چشم آسمان داغ و سوزان می‌شود
و چهره‌ زرين خورشيد تيره و تاريک می‌گردد
و هر زيبارويى روزی خورشيد زيباييش افول می‌كند
و از بخت و اقبال نامساعد و فراز و نشيب طبيعت
از زيب و زيور می‌افتد و عريان می‌ماند
اما تابستان جاودانه‌ تو هرگز پژمرده نخواهد شد
و آن زيبايي كه از آن توست
هيچ گاه از كف نخواهد رفت
و مرگ هرگز لاف نخواهد زد
كه تو در سايهٔ آن گام نهاده‌اي
هنگامی‌كه تو در اين اشعار جاودانه
همگام با قافله‌ كائنات پيش می‌روی
تا آن زمان که سينه‌ها نفس می‌كشند و چشم‌ها می‌بينند
این اشعار زنده خواهند بود و تو را زندگی خواهند بخشيد.

#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Ещё