شاه فرتوت ابریقستان

#دیوید_گیلمور
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
قطعهٔ باشکوه «اندوه» سخن از غم و نومیدیِ انسانی می‌گوید که زمانی، در گذشته، در روزگاری خوش، فرصتی برای شادی، نوری برای رهایی و شوری برای زیستن داشته؛ اما او این فرصت، این عمر و این زندگی را قدر ندانسته و اکنون با حسرت به روزگارِ ازکف‌رفته می‌اندیشد.
خود را ملامت می‌کند به سبب این بی‌مبالاتی و چاره‌ای نمی‌بیند جز طی طریق در روزگارِ پراِدبار...

این قطعه نمونهٔ کاملی از استفادهٔ ساز در خدمت متن و حال‌وهوای ترانه است. گیتاری که #دیوید_گیلمور استادانه در ابتدای آهنگ می‌نوازد، حتی بدون کلامِ مسحور‌کننده‌اش که از پسِ نوای ساز می‌آید، شنونده را در فضای غمبار موصوف فرو می‌برد و او را آمادهٔ شنیدن می‌کند.
ترجمهٔ اشعاری از این دست، به همان کیفیت زبان اصلی در انتقال حس متنِ آهنگ کاریست ناشدنی. اما فارغ از متن، موسیقی به‌تنهایی شنونده‌ را در فضای سکرآورِ خویش غرق می‌کند.

_________

Sorrow

The sweet smell of a great sorrow lies over the land
Plumes of smoke rise and merge into the leaden sky:
A man lies and dreams of green fields and rivers
But awakes to a morning with no reason for waking

اندوه

فضا آکنده از شمیم اندوهی گران‌بار
می‌گردد،
پُشته‌ای از دود برمی‌خیزد و
با آسمانِ سُربی درمی‌آمیزد:
مردی طاق‌باز در رؤیای دشت‌ها و رودها
به صبح درمی‌آید، روزی نازیستنی را

He’s haunted by the memory of a lost paradise
In his youth or a dream, he can’t be precise
He’s chained forever to a world that’s departed
It’s not enough, it’s not enough

دل‌آشوب از خاطرهٔ بهشتی گم‌گشته
در رؤیا یا در جوانی
نمی‌داند
تا ابد گرفتارِ دنیایی فنا شده
که کافی نیست، که بسنده نیست

His blood has frozen and curdled with fright
His knees have trembled and given way in the night
His hand has weakened at the moment of truth
His step has faltered

خون در رگ‌هایش یخ زده و از دِهشَت، دَلَمه بسته
زانوانش لرزان و برخاک‌افتاده در پهنهٔ شب
دستانش مصروع در بزنگاه
و گام‌هایش
سست

One world, one soul
Time pass, the river roll

یک دنیا، یک جان
زمان می‌گذرد، چون رودی روان

And he talks to the river of lost love and dedication
And silent replies that swirl invitation
Flow dark and troubled to an oily sea
A grim intimation of what is to be

با رود می‌گوید از #عشق و ایثارِ بربادرفته
و پاسخی می‌یابد سراسر سکوت
پس آشفته چرخ می‌خورَد، غوطه‌ور در تاریکی‌ها
به‌سوی دریایی پنهان در زیرِ ناپاکی‌ها
چونان نشانهٔ شومی از آجِلِ روزها

There’s an unceasing wind that blows through this night
And there’s dust in my eyes, that blinds my sight
And silence that speaks so much louder than words
Of promises broken

بادی بی‌وقفه در خلال شب می‌وزد
و غباری در چشمانم، سویِ دیدگانم را می‌رباید
و سکوتی که رساتر از هر کلامی
سخن از عهدهای بشکسته می‌گوید...

#David_Gilmour
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
ویدئوی زیر، روایت موسیقایی #دیوید_گیلمور از غزل ۱۸ #ویلیام_شکسپیر است

✔️ ترجمه‌ دکتر حسین #الهی_قمشه‌ای از این غزل:

ای محبوب،
چگونه توانم جمال تو را به صفای يک روز تابستانی تشبيه كنم
درحالی‌كه تو از آن بسی دلپذيرتر و به اعتدال نزديك‌تری
چرا كه بادهای تند و سركش غنچه‌های نازنين بهاری را می‌لرزانند
و اجارهٔ تابستان عمری بسيار كوتاه دارد
و گاه باشد كه چشم آسمان داغ و سوزان می‌شود
و چهره‌ زرين خورشيد تيره و تاريک می‌گردد
و هر زيبارويى روزی خورشيد زيباييش افول می‌كند
و از بخت و اقبال نامساعد و فراز و نشيب طبيعت
از زيب و زيور می‌افتد و عريان می‌ماند
اما تابستان جاودانه‌ تو هرگز پژمرده نخواهد شد
و آن زيبايي كه از آن توست
هيچ گاه از كف نخواهد رفت
و مرگ هرگز لاف نخواهد زد
كه تو در سايهٔ آن گام نهاده‌اي
هنگامی‌كه تو در اين اشعار جاودانه
همگام با قافله‌ كائنات پيش می‌روی
تا آن زمان که سينه‌ها نفس می‌كشند و چشم‌ها می‌بينند
این اشعار زنده خواهند بود و تو را زندگی خواهند بخشيد.

#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید #دیوید_گیلمور تنها کسی باشه که با چند تا آکورد ساده و یه آرپژ و ریتم ساده تو چند ثانیه می‌تونه این حس رو به آدم بده...

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
ویدئوی زیر، روایت موسیقایی #دیوید_گیلمور از غزل ۱۸ #ویلیام_شکسپیر است

✔️ ترجمه‌ دکتر حسین #الهی_قمشه‌ای از این غزل:

ای محبوب،
چگونه توانم جمال تو را به صفای يک روز تابستانی تشبيه كنم
درحالی‌كه تو از آن بسی دلپذيرتر و به اعتدال نزديك‌تری
چرا كه بادهای تند و سركش غنچه‌های نازنين بهاری را می‌لرزانند
و اجارهٔ تابستان عمری بسيار كوتاه دارد
و گاه باشد كه چشم آسمان داغ و سوزان می‌شود
و چهره‌ زرين خورشيد تيره و تاريک می‌گردد
و هر زيبارويى روزی خورشيد زيباييش افول می‌كند
و از بخت و اقبال نامساعد و فراز و نشيب طبيعت
از زيب و زيور می‌افتد و عريان می‌ماند
اما تابستان جاودانه‌ تو هرگز پژمرده نخواهد شد
و آن زيبايي كه از آن توست
هيچ گاه از كف نخواهد رفت
و مرگ هرگز لاف نخواهد زد
كه تو در سايهٔ آن گام نهاده‌اي
هنگامی‌كه تو در اين اشعار جاودانه
همگام با قافله‌ كائنات پيش می‌روی
تا آن زمان که سينه‌ها نفس می‌كشند و چشم‌ها می‌بينند
این اشعار زنده خواهند بود و تو را زندگی خواهند بخشيد.

#شکسپیر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
#ویلیام_شکسپیر ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ درگذشت. در ویدئوی پیوست، روایت موسیقایی #دیوید_گیلمور از غزل ۱۸ #شکسپیر را می‌توانید ببینید و بشنوید.

✔️ ترجمه‌ دکتر حسین #الهی_قمشه‌ای از این غزل:

ای محبوب،
چگونه توانم جمال تو را به صفای يک روز تابستانی تشبيه كنم
درحالی‌كه تو از آن بسی دلپذيرتر و به اعتدال نزديك‌تری
چرا كه بادهای تند و سركش غنچه‌های نازنين بهاری را می‌لرزانند
و اجاره‌ی تابستان عمری بسيار كوتاه دارد
و گاه باشد كه چشم آسمان داغ و سوزان می‌شود
و چهره‌ زرين خورشيد تيره و تاريک می‌گردد
و هر زيبارويى روزی خورشيد زيباييش افول می‌كند
و از بخت و اقبال نامساعد و فراز و نشيب طبيعت
از زيب و زيور می‌افتد و عريان می‌ماند
اما تابستان جاودانه‌ تو هرگز پژمرده نخواهد شد
و آن زيبايي كه از آن توست
هيچ گاه از كف نخواهد رفت
و مرگ هرگز لاف نخواهد زد
كه تو در سايه‌ آن گام نهاده‌اي
هنگامی‌كه تو در اين اشعار جاودانه
همگام با قافله‌ كائنات پيش می‌روی
تا آن زمان که سينه‌ها نفس می‌كشند و چشم‌ها می‌بينند
این اشعار زنده خواهند بود و تو را زندگی خواهند بخشيد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan