شاه فرتوت ابریقستان

#سعید_عسگر
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
درجمهوری اسلامی مهمتر از "نفس خطا"، ماهیت "خطاکار" است. که "خودی" هست یا "غیر خودی" |
#صادق_زیباکلام
۲۹ اردیبهشت ۹۹

🔹در جمهوری اسلامی مهم‌تر از نفس خطا کردن، این مسئله است که چه کسی آن خطا را مرتکب شده؟ آیا "خودی" بوده یا "غیر خودی". اگر "غیر خودی" باشد(همچون بانو #شهیندخت_ملاوردی)، در آنصورت خطایش به "عمد" بوده و ناشی از تفکر انحرافی خاطی و جریان سیاسی که وی به آن تعلق دارد میبوده. و بالطبع مردم #عدالت می‌خواهند و خاطی باید به "اشد مجازات" برسد.
اما اگر "خودی" باشد، اصلا اتفاقی نیفتاده و مقصد خاطی اساسا چیز دیگری بوده و سعی میشود سر وته "خطا" هر چه سریعتر جمع شود. مردم هم چون کار و زندگی دارند، خواهان "اشد مجازات" نیستند و برعکس نوبت به "رافت اسلامی"می‌رسد.

🔹مورد خانم #ملاوردی آخرین مصداق بارز این برخورد غیر اخلاقی دوگانه میباشد. میتوان تصور کرد اگر فی المثل مواردی همچون آقای #سعید_عسگر، قاضی #مرتضوی، جناب #سعید_طوسی، فلان مداح (#محمود_کریمی) یا مجری و تهیه کننده #صداوسیما، املاک نجومی و..‌.."غیر خودی" بودند، چه سرنوشتی در انتظارشان بود و متقابلا با خطای #محمدعلی_نجفی یا بانو ملاوردی که "غیر خودی" هستند چگونه برخورد می‌شود.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
✔️فیلم یادگاری نسل من و آن دو سعید

#سهند_ایرانمهر

من بیست و یک ساله بودم. شاید از نیکبختی آن نسل بود که گفتمان غالب و صاحب اثر بر طیف عظیمی از جوانان، گفتمان دعوت به گفتگو و نفی خشونت بود. آن روزها کسی اگر می‌خواست بداند، باید کتاب می‌خواند و پای سخنرانیها و مناظره‌ها می، نشست. آن روزها زمانه توییت‌های چند کلمه‌ای و مقاصد ابتر نبود و فنآوری به توضیحی بیشتر از آنچه مخاطب برداشت می‌کرد، فرمان "کات" ، نمی‌داد. به محافل گفتگو و استدلال و مناظره و کتاب می‌رفتیم. همانجا بساط گفتگو و بررسی برپا بود، باهم گفتگو می‌کردیم، ارجاع به کتاب و سند می‌دادیم. یا قانع می‌شدیم یا دست کم طرفی از نگاه رقیب می‌بستیم.

#سعید_عسگر که شلیک کرد به #سعید_حجاریان، به حزب یا جناح شلیک نکرد؛ به موجی فرمان توقف داد که می‌خواست از دور باطل خشونت بگریزد. این موج در نهایت اما فرمان پذیرفت. هرچند هزینه داد، مجروح شد، اعتراف کرد و به توجیه افتاد. تکرار از سراستیصالش هم سر از #حصر و تخت قاپو شدنهای بعدی درآورد و همزمان که حاشیه امنی برای این شیوه خشونت بار می‌داد، حرفها را در سینه‌ها حبس کرد، گاهی با حبس و گاهی با تخریب، گاهی با محدود کردن و گاهی با انگ زدن. این شیوه که جواب داد، نسل بعد از من که از ان روزهای امید از آن روزهای دعوت به گفتگو، هیچ به یاد نداشت. بر آن همه امید، نام "آب در هاون کوبیدن" گذاشت و بر آن ایده "اصلاح"، نام ماله‌کشی و استمرار طلبی.

🔸تیر عسگر نتوانست جان حجاریان را بگیرد، اما بر چشم اسفندیار ایده اصلاح نشست. #اصلاحات رنگ باخت. اصلاحات در نزاع میان تیغ و ابریشم، صحنه را واگذار کرد. چاره دیگری نداشت. دیده بود که زمانه که خونخوار شود، خون، خوار می‌شود. توضیح این انفعال اما برای نسل جدید ناممکن بود. نسل جدید تغییر می‌خواست نه تفسیر. حال خوش می‌خواست نه درس تاریخ. توییت چند کلمه‌ای می‌خواست نه تشریح قبض و بسط تئوریک شریعت.

🔸توییتر و همپالکی هایش جایگزین آن سخنرانی‌ها و کتابها شد. کیبورد جایگزین پاهایی که در مسیر این دانشگاه به آن دانشگاه آماسیده میشد. در هرگوشه کسی با خشم و کلمات آتشین سینه‌های خسته از نگفتن و نشدن را به جادوی جملات کوتاه و برچسب ها و هشتگ‌ها جلا داد و آن اصلاحات افلیج و تیر خورده که "تکرارش" هم قوز بالاقوز شده بود، حرفی برای گفتن نداشت.

🔸سعید عسگر همچون سقراط که معلم نادیده صدها نسل بعد از خود شد، الگوی نسلهای بعد از ما شد نه با شلیک گلوله که با شلیک کلمات. و از اصلاحات هیچ نماند و "ماله‌کش" و "استمرار طلب" و صدها واژه دیگر نیابت تام و تمام آن را در ادبیات نسل بعد از خود برعهده گرفت.

🔸من آن روزها، بیست و یک ساله بودم و حالا چهل ساله‌ام و حرفهایم برای نسل جدید همانقدر قابل فهم است که شعرهای حماسی #گلسرخی و آرمان #بیژن_جزنی یا "پیرامون جمهوری اسلامی" #مطهری و حتا #خلخالی برای نسل من در روزگار بیست و یک سالگی.

🔸نسل جدید می‌گوید که نسل شما در برابر سعید عسگرها زیادی "نایس" بوده‌اند و نسل من که یا از #اصلاحات شروع کرده‌اند و به تعایش و توجیه رسیده‌اند یا بالمآل از سیاست دست شسته‌اند و یا مفتون حرارت نسل جدید شده‌اند، تازه دارند می‌فهمند که نسل قبل از ما چرا برای توضیح آن روزهایی که ما از چرایی‌اش می‌پرسیدیم، فقط نگاهمان می‌کردند.

🔸این ویدیو برای من حالا فقط یک نوستالژی است. حالا نه در سیمای حجاریان آن روز، چهره قربانی تام و تمام را می‌بینم و نه در خنده‌های سرخوشانه سعید عسگر آن روز و چهره این روزهایش، تجلی تام و تمام شر و خشونت را. نسل من حالا فقط به ناتوانی‌اش در پایان دادن به توالی و بازتولید خشونت از گلوله به کلمات و از کلمات به گلوله و از همه اینها به قدرتی می‌اندیشید که گویی قادر به تشخیص سود و زیان خود نیست. به قدرتی که به شعار "تبدیل معاند به مخالف"، فرمان ایست داد و هنوز سرخوش از کارنامه‌ای است که از نگاه خودش تضمین آینده است و در نگاه من و امثال من آونگ هراس‌انگیزی که هر لحظه پیشتر می‌آید. آونگ روزهای مبهم و درهمی که لحظه به لحظه نزدیکتر می‌شود. روزی که نمی‌دانم کدام روز است اما می‌دانم در آن روز هیچکس"برنده" نیست...
این ویدئو برای کسی از این نسل شاید تجلی امید واهی و هیجان بلاهت آمیز کسانی است که #آزادی را می‌جستند و نیافتند، برای نسل من اما یادآور روزهایی که اگر این چنین به آن شلیک نمیشد، شاید هنوز کلمات اینچنین نخراشیده و سخنان اینچنین جوشان در دیگ سینه‌ها قُل‌قُل نمی‌زدند و شاید حالا میشد با قاطعیت از آن همه خویشتنداری‌ها و تاب‌آوری‌ها و گفتگوها برای نسلهای بعد از خود دفاع کرد.

به بهانهٔ ۲۲اسفند، سالگرد #ترور سعید حجاریان به گلوله سعید عسگر است.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
✔️فیلم یادگاری نسل من و آن دو سعید

#سهند_ایرانمهر

من بیست و یک ساله بودم. شاید از نیکبختی آن نسل بود که گفتمان غالب و صاحب اثر بر طیف عظیمی از جوانان، گفتمان دعوت به گفتگو و نفی خشونت بود. آن روزها کسی اگر می‌خواست بداند، باید کتاب می‌خواند و پای سخنرانیها و مناظره‌ها می، نشست. آن روزها زمانه توییت‌های چند کلمه‌ای و مقاصد ابتر نبود و فنآوری به توضیحی بیشتر از آنچه مخاطب برداشت می‌کرد، فرمان "کات" ، نمی‌داد. به محافل گفتگو و استدلال و مناظره و کتاب می‌رفتیم. همانجا بساط گفتگو و بررسی برپا بود، باهم گفتگو می‌کردیم، ارجاع به کتاب و سند می‌دادیم. یا قانع می‌شدیم یا دست کم طرفی از نگاه رقیب می‌بستیم.

#سعید_عسگر که شلیک کرد به #سعید_حجاریان، به حزب یا جناح شلیک نکرد؛ به موجی فرمان توقف داد که می‌خواست از دور باطل خشونت بگریزد. این موج در نهایت اما فرمان پذیرفت. هرچند هزینه داد، مجروح شد، اعتراف کرد و به توجیه افتاد. تکرار از سراستیصالش هم سر از #حصر و تخت قاپو شدنهای بعدی درآورد و همزمان که حاشیه امنی برای این شیوه خشونت بار می‌داد، حرفها را در سینه‌ها حبس کرد، گاهی با حبس و گاهی با تخریب، گاهی با محدود کردن و گاهی با انگ زدن. این شیوه که جواب داد، نسل بعد از من که از ان روزهای امید از آن روزهای دعوت به گفتگو، هیچ به یاد نداشت. بر آن همه امید، نام "آب در هاون کوبیدن" گذاشت و بر آن ایده "اصلاح"، نام ماله‌کشی و استمرار طلبی.

🔸تیر عسگر نتوانست جان حجاریان را بگیرد، اما بر چشم اسفندیار ایده اصلاح نشست. #اصلاحات رنگ باخت. اصلاحات در نزاع میان تیغ و ابریشم، صحنه را واگذار کرد. چاره دیگری نداشت. دیده بود که زمانه که خونخوار شود، خون، خوار می‌شود. توضیح این انفعال اما برای نسل جدید ناممکن بود. نسل جدید تغییر می‌خواست نه تفسیر. حال خوش می‌خواست نه درس تاریخ. توییت چند کلمه‌ای می‌خواست نه تشریح قبض و بسط تئوریک شریعت.

🔸توییتر و همپالکی هایش جایگزین آن سخنرانی‌ها و کتابها شد. کیبورد جایگزین پاهایی که در مسیر این دانشگاه به آن دانشگاه آماسیده میشد. در هرگوشه کسی با خشم و کلمات آتشین سینه‌های خسته از نگفتن و نشدن را به جادوی جملات کوتاه و برچسب ها و هشتگ‌ها جلا داد و آن اصلاحات افلیج و تیر خورده که "تکرارش" هم قوز بالاقوز شده بود، حرفی برای گفتن نداشت.

🔸سعید عسگر همچون سقراط که معلم نادیده صدها نسل بعد از خود شد، الگوی نسلهای بعد از ما شد نه با شلیک گلوله که با شلیک کلمات. و از اصلاحات هیچ نماند و "ماله‌کش" و "استمرار طلب" و صدها واژه دیگر نیابت تام و تمام آن را در ادبیات نسل بعد از خود برعهده گرفت.

🔸من آن روزها، بیست و یک ساله بودم و حالا چهل ساله‌ام و حرفهایم برای نسل جدید همانقدر قابل فهم است که شعرهای حماسی #گلسرخی و آرمان #بیژن_جزنی یا "پیرامون جمهوری اسلامی" #مطهری و حتا #خلخالی برای نسل من در روزگار بیست و یک سالگی.

🔸نسل جدید می‌گوید که نسل شما در برابر سعید عسگرها زیادی "نایس" بوده‌اند و نسل من که یا از #اصلاحات شروع کرده‌اند و به تعایش و توجیه رسیده‌اند یا بالمآل از سیاست دست شسته‌اند و یا مفتون حرارت نسل جدید شده‌اند، تازه دارند می‌فهمند که نسل قبل از ما چرا برای توضیح آن روزهایی که ما از چرایی‌اش می‌پرسیدیم، فقط نگاهمان می‌کردند.

🔸این ویدیو برای من حالا فقط یک نوستالژی است. حالا نه در سیمای حجاریان آن روز، چهره قربانی تام و تمام را می‌بینم و نه در خنده‌های سرخوشانه سعید عسگر آن روز و چهره این روزهایش، تجلی تام و تمام شر و خشونت را. نسل من حالا فقط به ناتوانی‌اش در پایان دادن به توالی و بازتولید خشونت از گلوله به کلمات و از کلمات به گلوله و از همه اینها به قدرتی می‌اندیشید که گویی قادر به تشخیص سود و زیان خود نیست. به قدرتی که به شعار "تبدیل معاند به مخالف"، فرمان ایست داد و هنوز سرخوش از کارنامه‌ای است که از نگاه خودش تضمین آینده است و در نگاه من و امثال من آونگ هراس‌انگیزی که هر لحظه پیشتر می‌آید. آونگ روزهای مبهم و درهمی که لحظه به لحظه نزدیکتر می‌شود. روزی که نمی‌دانم کدام روز است اما می‌دانم در آن روز هیچکس"برنده" نیست...
این ویدئو برای کسی از این نسل شاید تجلی امید واهی و هیجان بلاهت آمیز کسانی است که #آزادی را می‌جستند و نیافتند، برای نسل من اما یادآور روزهایی که اگر این چنین به آن شلیک نمیشد، شاید هنوز کلمات اینچنین نخراشیده و سخنان اینچنین جوشان در دیگ سینه‌ها قُل‌قُل نمی‌زدند و شاید حالا میشد با قاطعیت از آن همه خویشتنداری‌ها و تاب‌آوری‌ها و گفتگوها برای نسلهای بعد از خود دفاع کرد.

به بهانهٔ ۲۲اسفند، سالگرد #ترور سعید حجاریان به گلوله سعید عسگر است.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
#سعید_عسگر اسلحه دست گرفت، شلیک هم کرد، پشیمان هم نشد؛ آزاد است
#بهمن_ورمزیار اسلحه دست گرفت، شلیک نکرد، پشیمان هم شد؛ اعدامش کردند
گویا در اسلام همه در برابر قانون برابر نیستند

@oldkingofebrighestan
✔️خنده و بیست میلیون🔻
#سهند_ایرانمهر
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

خنده #سعید_عسگر، خنده #سعید_مرتضوی، خنده #سعید_طوسی، همه شان به دست قانون سپرده شدند. گفته شد که الهه قانون و عدالت با چشمان بسته محاکمه شان کرد ، همه امارات و همه نشانه ها بر این امر گواهی دادند، اما تلاطم روح و خاطره یک ملت، با معجزه قانون یا شهادت گواهان هم آرام نگرفت!
راز این بی تاثیری قانون چه بود و چرا این خنده ها هنوز استمرار دارد؟ این خنده ها مرا یاد کتابی از #مارتین_ایمیس می اندازد:
"استالین مخوف،خنده و بیست میلیون".
بیست میلیون، جمعیت قربانیان وقت شوروی بود و آن خنده. آن خنده اشاره به خنده #استالین بود، به همه مرارت ها و نکبت هایی که گریبانگیر این بیست میلیون شده بود و هیچگاه تلاشی برای رفع یا الیتام آن صورت نمی‌گرفت جز با رفتاری که شبیه یک پوزخند بود. هیچکس دغدغه اقناع ذهن ها و پاسخ به پرسش ها را نداشت و راه حل یک چیز بود، همان جمله معروف استالین: «مشکل، آدم است، آدم که رفت مشکل حل می شود!»
عقل، قانون و منطق در چنین منظومه ای ، تمکین به یک چیز است، همان چیزی که #نیکیتا_خروشچف گفت:
🔸وقتي استالين بگويد: "برقص"، آدم عاقل می‌رقصد!
(Khurshchev Remember(New York 1970) p.303

مارتین ایمیس در کتابش از برابری بیست میلیون با یک خنده می‌گوید. تقابلی نابرابر. چنین خنده هایی در واقع خندیدن به باوری است که هنوز منطق حوادث را درنیافته است: « منطق بی منطقی»:
🔸بعد از پیش بینی ناپذیری، مهم ترین ویژگی جنبش توتالیتر عدم وجود ارتباط منطقی بین وقایع، تحلیل ها و تصمیمگیری هاست.
#هانا_آرنت
The Origins of Totalitarianism
وقتی جامعه‌ای آنچنان آزرده است که این آزردگی را علنی می‌کند، نمی‌توان همه چیز را برای افکار عمومی به حکم قانون تقلیل داد. حتی اگر بپذیریم که در محتوای حکم چون و چرا نکنیم، حتا اگر بپذیریم که حکم عادلانه و قانونی است، باز نمی‌توان منکر آن شد که افکار عمومی در این ماجرا قانع نشده است.
افکار عمومی مهم است. افکار عمومی را نمی‌توان به بهانه عوام زدگی به هیچ گرفت و دل خوش کرد به اینکه اهل فن بر وجوه قانونی حکم واقفند (بگذریم از اینکه اهل فن نیز اکنون تردیدهایی دارند).
بی توجهی به این واقعیت که دریافت عمومی چیزی متفاوت از آن چیزی است که اعلام شده است و تکیه صرف به اینکه قانون چنین گفته است، اشتباهی فاحش با تبعات خسارت بار است.
تاریخ پر است از خنده هایی اینچنین در قبال گره های ذهنی یک جامعه، که آنقدر ادامه یافت،آنقدر توجیه شد که سرانجام به برهه های سراسر اشک و اندوه بر آن همان برهه‌های تاریخی ختم شد. تاریخ سیر رویدادهایی است که بی هیچ عبرتی تکرار می شوند.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan