شاه فرتوت ابریقستان

#بخش_دوم
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
🔴بازخوانی سقوط #قذافی و #محمدرضا_شاه از زبان سردار #حسین_علایی
#حسین_علیزاده
#بخش_دوم
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

سرانجام سردار علایی پایان قذافی را چنین ترسیم می کند که «برخورد غلط قذافی با اعتراضات مردمی، بهترین بهانه را به آمریکا و پیمان ناتو داد که بتوانند با استفاده از ظرفیت حقوقی شورای امنیت سازمان ملل از این فرصت طلایی برای نابودی یکی از مخالفین سنتی خود و نیز گسترش حضور نظامی شان در شمال آفریقا و تقویت نیروهایشان در حوزة دریای مدیترانه و تسلط بر چاه‌های نفت لیبی استفاده کنند.»

💢 شرح سقوط شاه
حسین علایی در ۱۹ دی ۱۳۹۰ ( یک سال پیش از سقوط قذافی) مقاله‌ای از خود به یادگار گذاشت که کسی را باور آن نمی‌رفت. او نه شرح سقوط شاه بلکه شرح سقوط نظامی را ترسیم می‌کند که اگر تدبیری اندیشیده نشود بر آن همان خواهد رفت که بر شاه رفت.
علایی در یادداشت خود که به مناسبت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ به تحریر درآورد چنان اشارات واضحی را به کار بست که بر بسیاری این باور حاصل آمد که او در صدد مقایسه رفتار #علی_خامنه‌ای با #محمدرضا_پهلوی بر آمده است. این تلقی باعت شد که به منزل مسکونی او یورش برده شود و برخی قصد جان او را کنند.
علایی شرح سقوط شاه را چنین آغاز می‌کند: « روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند... بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد... حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد... هرچه بر کشته‌های خیابانی و بازداشت مردم و تعداد زندانیان سیاسی افزوده می‌شد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته می‌شد»
سردار علایی پس از شرح چرایی و چگونگی سقوط شاه با به کار بردن عبارتی که خامنه‌ای به کار بسته بود، می‌نویسد:
احتمالا شاه پس از خروجش از کشور از خود پرسیده که:«اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می‌دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی‌کردم، مسئله خاتمه نمی‌یافت؟... آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان ...باب گفت‌وگو با آنها را باز می‌کردم، کار به فرار من از کشور می‌انجامید؟... اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی‌ها پناه ببرم؟»

💢 جمهوری اسلامی در شرایط مشابه
اینکه یک فرمانده عالیرتبه سپاه همچون حسین علایی یک بار به بهانه سقوط شاه و بار دیگر به بهانه سقوط قذافی دست به قلم برد و حکایت سقوط دو حکومت را ترسیم کند، این گمان را قوت می‌بخشد که او برای نظام جمهوری اسلامی همان سرنوشت را گمان دارد، اگر همان روش ها را به کار بندد که شاه و قذافی به کار بستند. این گمان وقتی قوت می‌گیرد که به یادآوریم علایی معترض به خشونت عریان حاکمیت در ۸۸ بود.
بازخوانی سقوط قذافی و شاه آن هم از زبان یک فرمانده سپاه اینک معنایی ژرف دارد وقتی به یادآوریم مردم ایران در گوشه گوشه کشور دست به اعتراض زده اند به ویژه وقتی می‌دانیم خیزش اخیر مردم ناشی از فقر و فاقه و ظلم و فساد و تبعیض است.
مداخله نظامی علیه قذافی در حالی به اجرا گذاشته شد که او گمان می‌کرد باب دوستی با غرب را گشوده است. جمهوری اسلامی همین را هم ندارد. این در حالی است که مثلث ریاض – تل آویو – واشنگتن نیز به هم رسیده‌اند.
آنچه سردار علایی درباره سقوط شاه و قذافی نوشته بود پیش بینی روزی همچون امروز بود که در ایران شاهد خیزش گرسنگان هستیم و سرکوب را هیچ فائده ای نیست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.me/diplomathosseinalizadeh/264
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
🔴بازخوانی سقوط #قذافی و #محمدرضا_شاه از زبان سردار #حسین_علایی
#حسین_علیزاده
#بخش_دوم
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

سرانجام سردار علایی پایان قذافی را چنین ترسیم می کند که «برخورد غلط قذافی با اعتراضات مردمی، بهترین بهانه را به آمریکا و پیمان ناتو داد که بتوانند با استفاده از ظرفیت حقوقی شورای امنیت سازمان ملل از این فرصت طلایی برای نابودی یکی از مخالفین سنتی خود و نیز گسترش حضور نظامی شان در شمال آفریقا و تقویت نیروهایشان در حوزة دریای مدیترانه و تسلط بر چاه‌های نفت لیبی استفاده کنند.»

💢 شرح سقوط شاه
حسین علایی در ۱۹ دی ۱۳۹۰ ( یک سال پیش از سقوط قذافی) مقاله‌ای از خود به یادگار گذاشت که کسی را باور آن نمی‌رفت. او نه شرح سقوط شاه بلکه شرح سقوط نظامی را ترسیم می‌کند که اگر تدبیری اندیشیده نشود بر آن همان خواهد رفت که بر شاه رفت.
علایی در یادداشت خود که به مناسبت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ به تحریر درآورد چنان اشارات واضحی را به کار بست که بر بسیاری این باور حاصل آمد که او در صدد مقایسه رفتار #علی_خامنه‌ای با #محمدرضا_پهلوی بر آمده است. این تلقی باعت شد که به منزل مسکونی او یورش برده شود و برخی قصد جان او را کنند.
علایی شرح سقوط شاه را چنین آغاز می‌کند: « روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند... بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد... حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد... هرچه بر کشته‌های خیابانی و بازداشت مردم و تعداد زندانیان سیاسی افزوده می‌شد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته می‌شد»
سردار علایی پس از شرح چرایی و چگونگی سقوط شاه با به کار بردن عبارتی که خامنه‌ای به کار بسته بود، می‌نویسد:
احتمالا شاه پس از خروجش از کشور از خود پرسیده که:«اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می‌دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی‌کردم، مسئله خاتمه نمی‌یافت؟... آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان ...باب گفت‌وگو با آنها را باز می‌کردم، کار به فرار من از کشور می‌انجامید؟... اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی‌ها پناه ببرم؟»

💢 جمهوری اسلامی در شرایط مشابه
اینکه یک فرمانده عالیرتبه سپاه همچون حسین علایی یک بار به بهانه سقوط شاه و بار دیگر به بهانه سقوط قذافی دست به قلم برد و حکایت سقوط دو حکومت را ترسیم کند، این گمان را قوت می‌بخشد که او برای نظام جمهوری اسلامی همان سرنوشت را گمان دارد، اگر همان روش ها را به کار بندد که شاه و قذافی به کار بستند. این گمان وقتی قوت می‌گیرد که به یادآوریم علایی معترض به خشونت عریان حاکمیت در ۸۸ بود.
بازخوانی سقوط قذافی و شاه آن هم از زبان یک فرمانده سپاه اینک معنایی ژرف دارد وقتی به یادآوریم مردم ایران در گوشه گوشه کشور دست به اعتراض زده اند به ویژه وقتی می‌دانیم خیزش اخیر مردم ناشی از فقر و فاقه و ظلم و فساد و تبعیض است.
مداخله نظامی علیه قذافی در حالی به اجرا گذاشته شد که او گمان می‌کرد باب دوستی با غرب را گشوده است. جمهوری اسلامی همین را هم ندارد. این در حالی است که مثلث ریاض – تل آویو – واشنگتن نیز به هم رسیده‌اند.
آنچه سردار علایی درباره سقوط شاه و قذافی نوشته بود پیش بینی روزی همچون امروز بود که در ایران شاهد خیزش گرسنگان هستیم و سرکوب را هیچ فائده ای نیست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.me/diplomathosseinalizadeh/264
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
🔴بازخوانی سقوط #قذافی و #محمدرضا_شاه از زبان سردار #حسین_علایی
#حسین_علیزاده
#بخش_دوم
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

سرانجام سردار علایی پایان قذافی را چنین ترسیم می کند که «برخورد غلط قذافی با اعتراضات مردمی، بهترین بهانه را به آمریکا و پیمان ناتو داد که بتوانند با استفاده از ظرفیت حقوقی شورای امنیت سازمان ملل از این فرصت طلایی برای نابودی یکی از مخالفین سنتی خود و نیز گسترش حضور نظامی شان در شمال آفریقا و تقویت نیروهایشان در حوزة دریای مدیترانه و تسلط بر چاه‌های نفت لیبی استفاده کنند.»

💢 شرح سقوط شاه
حسین علایی در ۱۹ دی ۱۳۹۰ ( یک سال پیش از سقوط قذافی) مقاله‌ای از خود به یادگار گذاشت که کسی را باور آن نمی‌رفت. او نه شرح سقوط شاه بلکه شرح سقوط نظامی را ترسیم می‌کند که اگر تدبیری اندیشیده نشود بر آن همان خواهد رفت که بر شاه رفت.
علایی در یادداشت خود که به مناسبت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ به تحریر درآورد چنان اشارات واضحی را به کار بست که بر بسیاری این باور حاصل آمد که او در صدد مقایسه رفتار #علی_خامنه‌ای با #محمدرضا_پهلوی بر آمده است. این تلقی باعت شد که به منزل مسکونی او یورش برده شود و برخی قصد جان او را کنند.
علایی شرح سقوط شاه را چنین آغاز می‌کند: « روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند... بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد... حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد... هرچه بر کشته‌های خیابانی و بازداشت مردم و تعداد زندانیان سیاسی افزوده می‌شد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته می‌شد»
سردار علایی پس از شرح چرایی و چگونگی سقوط شاه با به کار بردن عبارتی که خامنه‌ای به کار بسته بود، می‌نویسد:
احتمالا شاه پس از خروجش از کشور از خود پرسیده که:«اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می‌دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی‌کردم، مسئله خاتمه نمی‌یافت؟... آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان ...باب گفت‌وگو با آنها را باز می‌کردم، کار به فرار من از کشور می‌انجامید؟... اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی‌ها پناه ببرم؟»

💢 جمهوری اسلامی در شرایط مشابه
اینکه یک فرمانده عالیرتبه سپاه همچون حسین علایی یک بار به بهانه سقوط شاه و بار دیگر به بهانه سقوط قذافی دست به قلم برد و حکایت سقوط دو حکومت را ترسیم کند، این گمان را قوت می‌بخشد که او برای نظام جمهوری اسلامی همان سرنوشت را گمان دارد، اگر همان روش ها را به کار بندد که شاه و قذافی به کار بستند. این گمان وقتی قوت می‌گیرد که به یادآوریم علایی معترض به خشونت عریان حاکمیت در ۸۸ بود.
بازخوانی سقوط قذافی و شاه آن هم از زبان یک فرمانده سپاه اینک معنایی ژرف دارد وقتی به یادآوریم مردم ایران در گوشه گوشه کشور دست به اعتراض زده اند به ویژه وقتی می‌دانیم خیزش اخیر مردم ناشی از فقر و فاقه و ظلم و فساد و تبعیض است.
مداخله نظامی علیه قذافی در حالی به اجرا گذاشته شد که او گمان می‌کرد باب دوستی با غرب را گشوده است. جمهوری اسلامی همین را هم ندارد. این در حالی است که مثلث ریاض – تل آویو – واشنگتن نیز به هم رسیده‌اند.
آنچه سردار علایی درباره سقوط شاه و قذافی نوشته بود پیش بینی روزی همچون امروز بود که در ایران شاهد خیزش گرسنگان هستیم و سرکوب را هیچ فائده ای نیست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.me/diplomathosseinalizadeh/264
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
🔴بازخوانی سقوط #قذافی و #محمدرضا_شاه از زبان سردار #حسین_علایی
#حسین_علیزاده
#بخش_دوم
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

سرانجام سردار علایی پایان قذافی را چنین ترسیم می کند که «برخورد غلط قذافی با اعتراضات مردمی، بهترین بهانه را به آمریکا و پیمان ناتو داد که بتوانند با استفاده از ظرفیت حقوقی شورای امنیت سازمان ملل از این فرصت طلایی برای نابودی یکی از مخالفین سنتی خود و نیز گسترش حضور نظامی شان در شمال آفریقا و تقویت نیروهایشان در حوزة دریای مدیترانه و تسلط بر چاه‌های نفت لیبی استفاده کنند.»

💢 شرح سقوط شاه
حسین علایی در ۱۹ دی ۱۳۹۰ ( یک سال پیش از سقوط قذافی) مقاله‌ای از خود به یادگار گذاشت که کسی را باور آن نمی‌رفت. او نه شرح سقوط شاه بلکه شرح سقوط نظامی را ترسیم می‌کند که اگر تدبیری اندیشیده نشود بر آن همان خواهد رفت که بر شاه رفت.
علایی در یادداشت خود که به مناسبت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ به تحریر درآورد چنان اشارات واضحی را به کار بست که بر بسیاری این باور حاصل آمد که او در صدد مقایسه رفتار #علی_خامنه‌ای با #محمدرضا_پهلوی بر آمده است. این تلقی باعت شد که به منزل مسکونی او یورش برده شود و برخی قصد جان او را کنند.
علایی شرح سقوط شاه را چنین آغاز می‌کند: « روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند... بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد... حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد... هرچه بر کشته‌های خیابانی و بازداشت مردم و تعداد زندانیان سیاسی افزوده می‌شد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته می‌شد»
سردار علایی پس از شرح چرایی و چگونگی سقوط شاه با به کار بردن عبارتی که خامنه‌ای به کار بسته بود، می‌نویسد:
احتمالا شاه پس از خروجش از کشور از خود پرسیده که:«اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می‌دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی‌کردم، مسئله خاتمه نمی‌یافت؟... آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان ...باب گفت‌وگو با آنها را باز می‌کردم، کار به فرار من از کشور می‌انجامید؟... اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی‌ها پناه ببرم؟»

💢 جمهوری اسلامی در شرایط مشابه
اینکه یک فرمانده عالیرتبه سپاه همچون حسین علایی یک بار به بهانه سقوط شاه و بار دیگر به بهانه سقوط قذافی دست به قلم برد و حکایت سقوط دو حکومت را ترسیم کند، این گمان را قوت می‌بخشد که او برای نظام جمهوری اسلامی همان سرنوشت را گمان دارد، اگر همان روش ها را به کار بندد که شاه و قذافی به کار بستند. این گمان وقتی قوت می‌گیرد که به یادآوریم علایی معترض به خشونت عریان حاکمیت در ۸۸ بود.
بازخوانی سقوط قذافی و شاه آن هم از زبان یک فرمانده سپاه اینک معنایی ژرف دارد وقتی به یادآوریم مردم ایران در گوشه گوشه کشور دست به اعتراض زده اند به ویژه وقتی می‌دانیم خیزش اخیر مردم ناشی از فقر و فاقه و ظلم و فساد و تبعیض است.
مداخله نظامی علیه قذافی در حالی به اجرا گذاشته شد که او گمان می‌کرد باب دوستی با غرب را گشوده است. جمهوری اسلامی همین را هم ندارد. این در حالی است که مثلث ریاض – تل آویو – واشنگتن نیز به هم رسیده‌اند.
آنچه سردار علایی درباره سقوط شاه و قذافی نوشته بود پیش بینی روزی همچون امروز بود که در ایران شاهد خیزش گرسنگان هستیم و سرکوب را هیچ فائده ای نیست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.me/diplomathosseinalizadeh/264
تنها #امید می‌تواند

دکتر #جواد_کاشی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
#بخش_دوم


آنچه بیش از همه درخشید، اصلاحات نهادی، ساختارهای حقوقی و قانونی، سیستم‌های تکنوکراتیک، بهینه کردن مدیریت کلان، و خلاصه هر آن چیزی بود که به بالا ربط داشت. به عبارتی دیگر منظومه کلامیش، کلان نگر و برنامه ریز و مدیر بود. به طور طبیعی هر آنچه این پایین بود، در تاریکی محض فرورفت و از دیدرس همگان خارج شد. این وضعیت به تولد روشنفکری انجامید که در نقطه مقابل روشنفکری نسل قبل قرار داشت. آنها اطباء و آسیب شناسان سیتسم سیاسی بودند و کاری به کار جهان زندگی نداشتند. در جهان زندگی اموری دیگر جریان دارد: تحقیر، فقر، بی سامانی، پریشانی و گسیختگی‌های عمیق اخلاقی و انسانی
زبان عرصه عمومی دیگر با رنج و عسرت‌ها و آلام مردم نسبتی ندارد و این درست همان کاستی بزرگ و عمیق امروز ماست.
گفته‌اند جنبش اخیر پیرامون فقر و بیکاری سامان یافت. این طور نیست که زبان کارشناسانه و شبه آکادمیک روشنفکران این نکته را نبیند، می‌بیند اما به سرعت متوجه راه‌حل‌ها می‌شود. به سرعت می‌پرسد چه کنیم از فقر بکاهیم؟ اقتصاددانان و کارشناسان جمع می‌شوند، میزگرد می‌گذارند، سخنرانی‌های کارشناسی می‌کنند و از برنامه‌های ممکن برای رفع فقر سخن می‌گویند. مشکلی نیست، حتماً باید کارشناسان و متخصصان و تصمیم گیران همین کارها را بکنند. اما روشنفکران مدیر و تصمیم‌گیر نیستند
آنها کارشناس نیستند، آنها در عرصه سیاسی حاضرند، آنها وظیفه دارند فقر و تحقیر و رنج و آلام روزانه مردم را به مساله تبدیل کنند. آنچه در دل و درون یک بیکار حفره‌های سیاه می‌سازد، خجالتی که یک کارگر نزد فرزندش بابت دست‌های خالیش می‌کشد، بغضی که یک تحقیر شده در دل انبار می‌کند، توسط یک روشنفکر تبدیل به یک مساله عمومی می‌شود. روشنفکر مسئول است که بر تب درونی یک تحقیر شده، نام ‌نهد، آن را بر سر در عرصه عمومی بکوبد، دیگران را محاکمه‌ کند، وجدان‌ها را بر‌انگیزد و دردهای فردی فردی شده را به مساله جمعی بدل کند.
کار روشنفکر تنها از این حیث مهم نیست که نظام تصمیم‌گیر را تحت فشار قرار می‌دهد تا برنامه‌های تازه بنویسد و برای محرومان فرصت‌های تازه بسازد. چیزی هست که به مراتب از این مهمتر است. او با نام نهادن و جمعی کردن آنچه به ظاهر فردی و درونی است، امکان به شمار آورده شدن و دیده شدن طبقات به حاشیه پرتاب شده را فراهم می‌کند
قطع نظر از این که کارشناسان بگویند فقر و بیکاری حل شدنی هست یا نه، نفس دیده شدن سبب می‌شود بر فشار فقر و بیکاری، آوار خرد کننده تحقیر نیز افزوده نشود
روشنفکر پیش از هر چیز با حیات سیاسی سروکار دارد و مساله مهم حیات سیاسی، تحقیر شدن و نادیده گرفته شدن است
البته به شرطی که روشنفکر به پایین نظر کند و با زبانی سخن بگوید که ناظر به فرودستان و در حاشیه ماندگان است. در آن صورت کلام و بیانش، امکانی برای رهایی آنان از فشار تحقیر و نادیده گرفته شدگی است. امکانی برای تبدیل شدن آنها به سوژه‌های قدرتمند، صاحب نیرو و سخن.
همه یادداشتهایی که در باره حوادث و ناآرامی‌های ایران نوشته شد، زبانی شبه کارشناسانه داشتند
بخش اعظمشان تلاش کردند ماجرا را مصادره کنند به اهداف و مقاصد سیاسی شان. از جناح اصولگرا که این سوی طیف بود گرفته تا سلطنت طلبان که آن سوی طیف بودند. گروهی دیگر از آنها سعی کردند ماجرا را به مباحث علمی و کارشناسانه خود تبدیل کنند
تنها #مرتضی_کریمی بود که به یک واقعیت دیگر اشاره کرد: آنها همه بیگانه‌اند با مردمی که شمرده نمی‌شوند، شنیده نمی‌شوند، دیده نمی‌شوند. انگار که نیستند
حوادثی که کمی بیش از یک هفته طول کشید، فی الواقع دنیایی از مفاهیم بیگانه با جهان حاشیه‌ها را دود کرد و به هوا برد. شاید این همه حرف که روشنفکران با عجله تولید کردند، تلاشی بود برای بازآفرینی آنچه از دست رفته بود. آنچه به کسادی بازار کلامیشان منجر می‌شد
آنچه در کشور روی داد، اعلام مرگ زبانی بود که یک دهه پیش مرده بود
تنها به اعتبار اشاره به رنج‌های مردم است که زبان دوباره فرصت زندگی در عرصه عمومی پیدا خواهد کرد.

دکتر #جواد_کاشی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
#بخش_دوم
🔴بازخوانی سقوط #قذافی و #محمدرضا_شاه از زبان سردار #حسین_علایی
#حسین_علیزاده
#بخش_دوم
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

سرانجام سردار علایی پایان قذافی را چنین ترسیم می کند که «برخورد غلط قذافی با اعتراضات مردمی، بهترین بهانه را به آمریکا و پیمان ناتو داد که بتوانند با استفاده از ظرفیت حقوقی شورای امنیت سازمان ملل از این فرصت طلایی برای نابودی یکی از مخالفین سنتی خود و نیز گسترش حضور نظامی شان در شمال آفریقا و تقویت نیروهایشان در حوزة دریای مدیترانه و تسلط بر چاه‌های نفت لیبی استفاده کنند.»

💢 شرح سقوط شاه
حسین علایی در ۱۹ دی ۱۳۹۰ ( یک سال پیش از سقوط قذافی) مقاله‌ای از خود به یادگار گذاشت که کسی را باور آن نمی‌رفت. او نه شرح سقوط شاه بلکه شرح سقوط نظامی را ترسیم می‌کند که اگر تدبیری اندیشیده نشود بر آن همان خواهد رفت که بر شاه رفت.
علایی در یادداشت خود که به مناسبت قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ به تحریر درآورد چنان اشارات واضحی را به کار بست که بر بسیاری این باور حاصل آمد که او در صدد مقایسه رفتار #علی_خامنه‌ای با #محمدرضا_پهلوی بر آمده است. این تلقی باعت شد که به منزل مسکونی او یورش برده شود و برخی قصد جان او را کنند.
علایی شرح سقوط شاه را چنین آغاز می‌کند: « روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سر آغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند... بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد... حکومت شاه به بهانه نداشتن مجوز برای راهپیمایی به طلاب و جوانان در خیابان صفائیه حمله کرد... هرچه بر کشته‌های خیابانی و بازداشت مردم و تعداد زندانیان سیاسی افزوده می‌شد عملا از اقتدار نظام شاهنشاهی کاسته می‌شد»
سردار علایی پس از شرح چرایی و چگونگی سقوط شاه با به کار بردن عبارتی که خامنه‌ای به کار بسته بود، می‌نویسد:
احتمالا شاه پس از خروجش از کشور از خود پرسیده که:«اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمت‌آمیز را می‌دادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمی‌کردم، مسئله خاتمه نمی‌یافت؟... آیا اگر به جای حصر کردن بعضی از بزرگان در خانه‌هایشان ...باب گفت‌وگو با آنها را باز می‌کردم، کار به فرار من از کشور می‌انجامید؟... اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجی‌ها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمی‌کردم حالا خودم مجبور بودم به خارجی‌ها پناه ببرم؟»

💢 جمهوری اسلامی در شرایط مشابه
اینکه یک فرمانده عالیرتبه سپاه همچون حسین علایی یک بار به بهانه سقوط شاه و بار دیگر به بهانه سقوط قذافی دست به قلم برد و حکایت سقوط دو حکومت را ترسیم کند، این گمان را قوت می‌بخشد که او برای نظام جمهوری اسلامی همان سرنوشت را گمان دارد، اگر همان روش ها را به کار بندد که شاه و قذافی به کار بستند. این گمان وقتی قوت می‌گیرد که به یادآوریم علایی معترض به خشونت عریان حاکمیت در ۸۸ بود.
بازخوانی سقوط قذافی و شاه آن هم از زبان یک فرمانده سپاه اینک معنایی ژرف دارد وقتی به یادآوریم مردم ایران در گوشه گوشه کشور دست به اعتراض زده اند به ویژه وقتی می‌دانیم خیزش اخیر مردم ناشی از فقر و فاقه و ظلم و فساد و تبعیض است.
مداخله نظامی علیه قذافی در حالی به اجرا گذاشته شد که او گمان می‌کرد باب دوستی با غرب را گشوده است. جمهوری اسلامی همین را هم ندارد. این در حالی است که مثلث ریاض – تل آویو – واشنگتن نیز به هم رسیده‌اند.
آنچه سردار علایی درباره سقوط شاه و قذافی نوشته بود پیش بینی روزی همچون امروز بود که در ایران شاهد خیزش گرسنگان هستیم و سرکوب را هیچ فائده ای نیست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
https://t.me/diplomathosseinalizadeh/264