💠 غم چندانی برای درگذشت
#استاد_شجریان نیست؛ چرا که نام او با مرگش محو نمیشود و نخواهد شد. مادامی که
#حافظ و
#مولانا و
#خیام در یاد و خاطره جمعی مردم ایران و علاقهمندان جهانی به آنها باقی است، نام
#شجریان نیز بر تارک آسمان موسیقی خواهد درخشید.
اگر غمی هست، غمی سنگین، برای نشستن کوتولههایی بهجای وی در مراکز تصمیمسازی هنری و موسیقی است؛ برای میدان ندادن به وی و نظایر وی جهت فرهنگسازی و ارتقای هنر و موسیقی به مدارهای بالاتر است.
💠 صدای
استاد شجریان جاودانه است. اگر حافظ زیباترین و شاعرانهترین و پر نغزترین غزلها را سروده،
شجریان به زیباترین شکل، اشعار وی و بزرگان دیگر ادب فارسی را به زبان موسیقی تصویرسازی کرده است. همانطور که بعد از قرنها، غزلهایحافظ همچنان در آسمان پرستاره غزل ایران بیشتر میدرخشد و دل میرباید، بیتردید تا سالیان دراز آینده، صدای
شجریان بر رفیعترین قله سلسله جبال موسیقی کشور طنین خواهد انداخت و جانهای شوریده را به هفت آسمان عشق خواهد برد.
💠 اما، اهمیت وی فقط از بُعد صدای افسونگر با فراز و فرودهای تصویرگرانه و تحریرهای کوتاه و بلند بینظیر منطبق بر وزن اشعار و معانی آنها نیست که اهل فن در اینباره گفتنیها را ذکر کردهاند؛ بلکه، در تعهد قوی او به آرمانهای اجتماعی نیز است؛ در اینکه
شجریان مانند
#شاملو جزو هنرمندان برجستهای است که هنر را به بالاترین سقف ممکن اعتلاء دادهاند و در عینحال نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی پیشرویشان بیتفاوت نماندهاند.
💠 شجریان هیچگاه به تعریف "هنر برای هنر" و خنثی بودن هنرمند نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی (معادل رویکرد علمی "پوزیتیویسم") تن نداد. در مقطع پیروزی
#انقلاب، به همراه زندهیاد
#محمدرضا_لطفی و شوالیه آواز ایران،
#شهرام_ناظری، در قالب مجموعه آثار چاووش، به اجرای آهنگهای متناسب با آن دوران پرداخت؛ مانند آهنگ "ای ایران ای سرای من" (سپیده) با شعر
#هوشنگ: ابتهاج. بههنگام زلزله بم، بهیاد قربانیان زلزله، به روی صحنه رفت و کنسرت "همنوا با بم" را با همکاری
#حسین_علیزاده و
#کیهان_کلهر و همایون اجرا کرد؛ "خانهام آتش گرفته است / آتشی جانسوز" از اخوانثالث یکی از آهنگهای این کنسرت است؛ در سال ۱۳۸۸، در برابر مسئولی که مردم را خس و خاشاک نامید موضع گرفت؛ به اجرآی آهنگ " تفنگت را زمین بگذار" پرداخت و در حمایت از مردم، طی نامهای، از
#صداوسیما خواست آثارش را پخش نکند.
💠 وی، به تعریف "هنر به مثابه تعهد اجتماعی" (معادل رویکردعلمی"واقعگرایی انتقادی") پایبند بوده است. چنان استادانه آن را اجرا کرده که کسی نمیتواند به لحاظ فنی نقصی بر او وارد کند. مدافعان "هنر برای هنر" معتقدند که اگر هنرمند درگیر مسائل اجتماعی و سیاسی شود، نمیتواند اثری با ظرایف زیباییشناسانه متعالی خلق کند؛ خلق چنین اثری، مستلزم کنار گذاشتن دغدغه مذکور و توجه صرف به جنبهی زیباییشناسانه کار است. اما، تجربه هنری
شجریان، خط بطلانی قرمز بر این نظریه وارد میکند. صدای
شجریان، همانطور که زیباترین نغمهها و ترنمهای روحنواز و جانبخش را در بالاترین سقف آسمان آواز ایران طنین میاندازد و مبتنی بر ظریفترین نکات فنی هنر موسیقی است، آیینه تمامنمای وقایع اجتماعی و سیاسی دوران خود نیز هست. در نوع اشعار و دستگاههای انتخاب شده
شجریان، میتوان اوضاع و احوال زمانه و موَضع وی را به خوبی دریافت.
💠 هنر بخصوص موسیقی در چارچوب قواعد رسمی حاکم بر جامعه ما، متاع ارزشمندی محسوب نمیشود؛ در جاهایی حمل بر غنا میشود. به این دلیل، آنچه
استاد شجریان در طول سالیان بلند گذشته، خلق کرده، همراه با خون دل خوردنهای فراوان، بوده است. سالها پیش در مصاحبهای گفته بود: "در حالی که در برگزاری کنسرتی در داخل کشور باید سختیهای زیادی را تحمل کنیم، در اروپا و آمریکا، همه چیز به راحتی طبق برنامهریزی انجامشده پیش میرود و کنسرت با کیفیت عالی برگزار میشود".
در کشورهای دیگر، هنرمندانی چون
شجریان بر صدر مینشینند و قدر میبینند. تندیس طلاییشان در مهمترین موزهها و معابر در دید عموم قرار میگیرد تا جامعه هویت فرهنگی یابد. دراینجا، نه تنها چنین نیست، حتی حقوق مالکیت فکری اوّلیه پخش آثارشان در رادیو و تلویزیون نیز نادیده گرفته و در پاسخ به اعتراض صاحب اثری چون
شجریان گفته میشود: " جایگاه شما مدیون پخش آثارتان از رادیو و تلویزیون است". فاجعه؛ فاجعهٔ ناتوانی در فهم این موضوع که این
شجریان و نظایر او هستند که به رادیو و تلویزیون اعتبار میبخشند.
💠 تصمیمسازانی که قدر و ارزش سرمایههایی چون
شجریان را ندانند، ناچار از کاربرد منطق خشونت در برخورد با هر امری هستند. جوانان را در ملا عام تحقیر میکنند؛ به جان ویلاها میافتند؛ اسیدپاشی را ترویج میدهند.
#علی_دینی_ترکمانیhttps://t.center/oldkingofebrighestan