نشر فرهنگ ایلیا

📙آغوش سنگی دیوار

🖋 نویسنده: محمد رضایی‌راد
🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۹۷ صفحه
📕 قطع: رقعی
🔹نوبت چاپ: ۱۴۰۲ | چهارم

📜 ‌می‌دانست چشمانش را که زیباست و موهای پیچ در پیچ اش را. بگذار ببینمت‌ اکنون چگونه‌ای! چهره‌ات همین... و چشمانت همان... سیاه و زیبا، و نافذ و مهربان... وخسته و لبریز از آن‌چه دیده است: شره‌های خونِ بی‌صاحب، خار خارِ خورشید بر جراحت‌های ناسور و آتشِ عطشِ سیراب ناشدنیِ لب های چاک چاک... و موهایت. چه کردی آن موها را؟ آن پیچاپیچ سیاه را؟ این تویی با این سرِ صاف آفتاب سوخته؟ هنوز باد دسته موهایت را در میان خاکریزها و تپه‌ها می پراکنّد. باد می‌وزد سرد است. علف‌های هرز را دانه‌دانه از لای جرز سنگ‌ها بیرون می کشم. دارم به چشمان و موهایت فکر می‌کنم. دیروز به دست‌هایت فکر می‌کردم، و پریروز به شانه هایت. تو را به تکه‌هایی تقسیم کرده‌ام... تکه تکه. این‌گونه می‌توانم به هر تکه، هر قدر که بخواهم فکر کنم. هر چه را که درباره‌شان در خاطر دارم احضار می‌کنم و تا بی‌نهایتِ جزییاتشان را به یاد بیاورم.

✅ برای ورود به صفحه‌ی اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

🛍 فروش در کتابفروشی‌های گیلان.
 
🔸مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»
۰۲۱۶۶۴۸۲۱۵۰ «فرهنگ ماهریس»
۰۲۱۷۷۷۸۸۵۰۲ «پخش چشمه»

📦برای دریافت از طریق پست یا پیک، با کافه کتاب ایلیا تماس بگیرید:
📞:
۰۱۳۳۳۳۲۵۷۹۵-۶

کافه کتاب ایلیا در اینستاگرام

کافه کتاب ایلیا در تلگرام

———————

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا #کافه_کتاب_ایلیا
#آغوش_سنگی_دیوار #مجموعه_داستان #داستان #داستان_کوتاه #محمد_رضایی_راد
#چاپ #تجدید_چاپ

📙آغوش سنگی دیوار

برای خرید اینترنتی این کتاب کلیک کنید

🖋 نویسنده: محمد رضایی‌راد
🔸موضوع: مجموعه داستان
📖 ۹۷ صفحه
📕 قطع: رقعی
💰 ۴۵/۰۰۰ تومان
🔹نوبت چاپ: ۱۴۰۱ | سوم

📜 ‌می‌دانست چشمانش را که زیباست و موهای پیچ در پیچ اش را. بگذار ببینمت‌ اکنون چگونه‌ای! چهره‌ات همین... و چشمانت همان... سیاه و زیبا، و نافذ و مهربان... وخسته و لبریز از آن‌چه دیده است: شره‌های خونِ بی‌صاحب، خار خارِ خورشید بر جراحت‌های ناسور و آتشِ عطشِ سیراب ناشدنیِ لب های چاک چاک... و موهایت. چه کردی آن موها را؟ آن پیچاپیچ سیاه را؟ این تویی با این سرِ صاف آفتاب سوخته؟ هنوز باد دسته موهایت را در میان خاکریزها و تپه‌ها می پراکنّد. باد می‌وزد سرد است. علف‌های هرز را دانه‌دانه از لای جرز سنگ‌ها بیرون می کشم. دارم به چشمان و موهایت فکر می‌کنم. دیروز به دست‌هایت فکر می‌کردم، و پریروز به شانه هایت. تو را به تکه‌هایی تقسیم کرده‌ام... تکه تکه. این‌گونه می‌توانم به هر تکه، هر قدر که بخواهم فکر کنم. هر چه را که درباره‌شان در خاطر دارم احضار می‌کنم و تا بی‌نهایتِ جزییاتشان را به یاد بیاورم.

🛍 برای تهیه‌ی این‌ کتاب با ما تماس بگیرید:
رشت: ۳۳ - ۳۳۳۴۴۷۳۲ - ۰۱۳
مرکز پخش و فروش در تهران:
۰۲۱ - ۶۶۹۶۳۶۱۷ «بیدگل»

برای ورود به صفحهٔ اینستاگرام انتشارات کلیک کنید.

#نشر_فرهنگ_ایلیا #انتشارات_فرهنگ_ایلیا #نشر_فرهنگ_ایلیا_رشت
#آغوش_سنگی_دیوار #مجموعه_داستان #داستان #داستان_کوتاه #محمد_رضایی_راد
#چاپ #تجدید_چاپ