#معرفی_نویسنده #معرفی_کتاب #مهشید_امیرشاهیپس از بازگشت به ایران در ابتدا (در سالهای ۱۹۶۰ میلادی) به تدریس فیزیک و ریاضی پرداخت. در اوقات فراغت به ترجمهٔ آثار ادبی مشغول بود. هنگامی که ترجمهٔ اثری از جیمز تربر را برای انتشار به مؤسسه انتشارات فرانکلین برد، از او دعوت به همکاری به عمل آمد و در آن مؤسسه به عنوان ویراستار کتابهای ادبی و علمی مشغول به کار شد. سپس با یاری نقاشان همکارش از جمله نورالدین زرین کلک و پرویز کلانتری، برنامهٔ انتشار کتابهای کودکان را در آنجا پایهریزی کرد. او در این سمت کتابهای متعددی برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرد. این ترجمهها دو سال پیاپی از سوی شورای کتاب کودک به عنوان بهترین ترجمههای سال انتخاب شد. گرچه داستاننویسی را در نوجوانی شروع کرده بود، انتشار آثار خلاقانهاش را نیز طی سالهای اشتغالش در فرانکلین آغاز کرد. خود وی در بارهٔ شروع نویسندگیش در مقدمهای بر داستان خوانی در دانشگاه پنسیلوانیا میگوید:
«... بیشترین قصههای اولین مجموعهٔ داستانم [کوچهٔ بنبست] بین ۱۵ و ۱۷ سالگی من نوشته شدهاست و تاریخ انتشار دیگر مجموعهها به تاریخ نگارش آنها نزدیک است.»
و در بارهٔ آغاز انتشار آثارش در مصاحبهای با نشریهٔ نیمروز گفتهاست:
«وقتی من وارد میدان شدم کسانی بودند که نامی درعالم نویسندگی داشتند، مثل
#صادق_چوبک،
#ابراهیم_گلستان،
#جلال_آل_احمد،
#بزرگ_علوی،
#رسول_پرویزی و شاید چند نفر دیگر. عدهای هم تازه داشتند نامی کسب میکردند، مثل
#بهرام_صادقی،
#غلامحسین_ساعدی،
#احمد_محمود،
#اسماعیل_فصیح،
#علیمحمد_افغانی و
#تقی_مدرسی. و چند نفری هم کم و بیش همزمان با من کارشان را شروع کردند، مثل
#هوشنگ_گلشیری،
#محمود_دولتآبادی و#نادر_ابراهیمی و بعضی دیگر.»
👇👇👇👇@nevisandbdonya