روز + نامه - نگین حسینی

#آزادی
Канал
Логотип телеграм канала روز + نامه - نگین حسینی
@neginpaperПродвигать
329
подписчиков
238
фото
91
видео
92
ссылки
تیرهای چراغ برق، تند تند از کنارم عبور می‌کنند و من زیر هر کدام، سایه خمیده مردی را می‌بینم که دستانش را دور تیرها بسته‌اند. سرش را پایین انداخته و صورتش را میان زانوهایش گرفته است. تصویر #خدانور است که زیر هر تیرک، تیر می‌شود به قلبم.
بدنی با آن پیچ و تاب قشنگِ رقص، از دو نیمه‌شب تا هفت صبح کتک خورده و بسته شده به تیرکِ تحقیر به نرخ سی میلیون تومان؛ رشوه پسر فرمانده بسیج برای شکستن مردی که اهالی شیرآباد زاهدان دوستش داشتند، آنقدر که حتی کارگرانی که محتاج نان شب بودند، صد میلیون تومان جمع کردند تا آزادش کنند و پرونده‌اش را به دادگاهی مثلا بی‌طرف بسپارند.
تیر بعدی و باز خدانور و باز خدانور و باز خدانور. تیر بعدی اما در جمعه خونین زاهدان می‌نشیند بر پشتش. در بیمارستان تامین اجتماعی حس پاهایش را از دست می‌دهد و فریاد می‌زند برای کمک. سایه مرگ را که آن شب، با دست‌های بسته به تیرک سی میلیونی، روی سرش دیده بود، دوباره می‌بیند که در بیمارستان پرسه می‌زند؛ قاتل‌ها همان حوالی‌اند و دست‌شان در دست سیاهی. سایه مرگند روی سر خدانور.
خدانور جان می‌دهد در روز تولدش که در سندی ثبت نشده بود.
۱۰ مهر ۱۳۷۴
۱۰ مهر ۱۴۰۱
هیچ شناسنامه‌ای ۲۷سالگی خدانور را در روز مرگش جشن نگرفت. شناسنامه‌ای نبود تا در روز تولدش، مهر «فوت‌شده» روی صفحه اولش بخورد.
«ننه سنوبر» زجه می‌زد. بالاخره زورشان رسید و پسرش را، همدمش را، دادرسش را کشتند. ننه سنوبر می‌دانست که پسرش به آرزویش رسیده: پیش از ننه رفته بود.

مردی در وطن خود بی‌ برگه هویت، حالا اسمش همه جا هست؛ نه فقط شیرآباد #زاهدان، نه فقط #بلوچستان، نه فقط ایران؛ که در گوشه‌هایی از این دنیا. زخمی که قامت خمیده خدانور به قلب‌ها زده، التیام‌پذیر نیست؛ زخمی که می‌خواهد خود را، خدانور را، به جهان نشان دهد.
هر کس که جلوی تیرکی می‌نشیند با دستان بسته، به هق‌هق می‌افتد. آن قامت خمیده. کفش‌های محزون پای سکو. لیوان آبی که مقابل عطش خدانور شرمسار بود. فریاد جان‌دادن در بیمارستان بدون دادرس. آنها که خدانور شده‌اند، پای تیرک‌ها اشک می‌ریزند. این خدانور است که می‌گرید در بدن‌هایی که ترجمانِ گوشه‌هایی از رنج او شده‌اند.
خدانور رفت ولی جان زندگی را در رقصش به جا گذاشت. خدانور غریبانه رفت اما به آرزویِ #آزادی ملتی جان داد؛ به نامِ بی‌شناسنامه‌اش جان داد و آن را چون طلوع خورشید، جاری‌ کرد در زندگی تاریک ما: خدای نور؛ خدای نور آزادی.
#نگین_حسینی
#خدانور_لجه‌ای #مهسا_امینی
@neginpaper
۱۱ اکتبر ۲۰۲۲

روز جهانی خونین برای دختران ایران

neginpaper
یازده اکتبر، #روز_جهانی_دختر، امسال برای ایران خونین و پر از اندوه است؛ سال کشتن مهسا. سال کشتن نیکا. سال کشتن حدیث. سال کشتن سارینا. سال باتوم روی سر و بدن ده‌ها دختر و پسر دیگر که نام آنها به اندازه این چند نفر، تکرار نشد. سال رگبار بستن به دخترکان #بلوچ. سال گلوله به سینه دخترکان و پسرکان #سنندج. سال ریختن خون بچه‌های #لر و #ترک و #عرب و #فارس و سایر #اقوام_ایرانی.

دختربچه‌ها (که طبق تعریف جهانی زیر ۱۸ سال هستند)، در ایرانِ امروز، عاملیت پیدا کرده‌اند و گروه بزرگی از معترضان نسبت به وضع موجود را تشکیل می‌دهند. #سازمان_ملل باید روی وضعیت خطرناکی که #رژیم_جمهوری_اسلامی برای دختران و پسرانِ زیر سن قانونی ایجاد کرده تمرکز کند و به مشکلات آنها بپردازد، از جمله سرکوب خشونت‌بار به دست نیروهای تا بن دندان مجهز، کتک با باتوم، احضار، تهدید، محرومیت از تحصیل، و احتمال کشته شدن در نتیجه خشونت.

دختران #دهه_هشتاد که گروه بزرگی از افراد زیر ۱۸ سال را تشکیل می‌دهند، مانند دیگر #زنان، تحت ستم سیستماتیک و هر روزه قرار داشته‌اند؛ از محدود شدن بازی‌های بچگانه در کودکی به خاطر #جنسیت ‌شان گرفته تا رشد کردن در محیطی که دائما به آنها یادآوری کرده که #جنس_دوم هستند، باید همه عمر کنترل شوند و زمام امورشان در دست #مرد خانواده باشد، تا نداشتن #آزادی‌ فکر و اندیشه و بیان، آزادی در انتخاب پوشش و سبک زندگی. هرچند همه این مشکلات، بخشی از مسائلی است که همه زنان ایران تجربه کرده و می‌کنند، به نظر می‌رسد نسل جدید، به رامیِ نسل‌های گذشته در مقابل این تحمیل‌ها سر فرود نمی‌آورد و بنا دارد که ارزش‌های خودش را بازسازی یا حتی تولید کند. رسیدن به این بلوغ فکری، منجر به ایجاد #گسستی به مراتب عمیق‌تر از قبل، میان نسل‌های جدید و حاکمیت شده؛ شکافی که باید جدی گرفته شود اما در عوض، رژیم جمهوری اسلامی، مثل همیشه بی‌مغز و بدون تفکر، می‌خواهد شکافی را که تازه در ابتدای بروز است و رو به تعمیق می‌رود، با باتوم و حمله و کتک و دستگیری و تهدید، به زور پُر کند.

کشتن فجیع دختران و پسران ایران ملتی را داغدار کرد اما مهسا نمُرد، نام او رمز شد. بچه‌های ما نمُردند؛ خون سرخ‌شان، رمز اتحاد اقوام ایرانی شده علیه ستم جمهوری اسلامی؛ رژیمی که اساسا این حرف‌ها را نمی‌فهمد.
زنده باد ایران آزاد!
#نگین_حسینی
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
#mahsaamini
#حدیث_نجفی #سارینا_اسماعیل_زاده #نیکا_شاکرمی
۱۰ اکتبر ۲۰۲۲
پس از قتل مهسا امینی و شکل‌گیری جنبش سراسری مردم ایران، از مشارکت گسترده #افراد_دارای_معلولیت های مختلف و افراد #اوتیستیک در اعتراض‌ها گفتم که به شکل‌های مختلف همراه #جنبش_مردمی شدند: از حضور در تجمعات گرفته تا انجام اکت‌ سیاسی قیچی کردن مو، نوشته‌‌های اعتراضی، طراحی‌های خلاقانه و ارسال روایت‌های ستم جمهوری اسلامی بر جامعه افراد دارای معلولیت برای من که تا به حال یکی از آنها را منتشر کرده‌ام.
این بار، ترانه‌ای زیبا که می‌تواند مکمل ترانه#شروین_حاجی_آقاپور باشد، توسط خواننده‌ای خوانده شده که حین اجرا، بازویش را نشان می‌دهد و می‌خواند: «چند ساله من دنبال کارم، کسی به من کار نمیده چون یه دست ندارم».
او در ترانه‌ بسیار دلنشین‌اش، از مشکلات دیگر و #برای های دیگری می‌گوید که درنهایت همگی به #آزادی و #زن_زندگی_آزادی ختم می‌شود.
اسم این هنرمند را مسعود احمدزاده ذکر کرده‌اند. اگر اشتباه است، لطفا بنویسید تا اصلاح کنم.
#نگین_حسینی
#مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری
#اعتراضات_مردمی
#mahsaamini
احساسی دوگانه دارم نسبت به حضور #زنان در استادیوم #آزادی برای تماشای بازی فوتبال. از سویی خوشحالم که به خصوص بعد از مرگ دلخراش #دختر_آبی جمعی از زنان به استادیوم آزادی راه داده شدند. اما از طرف دیگر، میدانم که این اتفاق، فقط نمایشی و از ترس تبعات احتمالی برای فوتبال ایران است. این اولین مرتبه نیست که زنان ایران توانستند روی سکوهای استادیوم آزادی به تماشای فوتبال بنشینند. در سال‌های گذشته نیز چندین بار این اتفاق در مسابقات فوتبال تیم‌های ایرانی با حریفان خارجی افتاده اما در نهایت، همه نمایشی و گاه گزینشی بوده و بعد دوباره آزادی ممنوع شده برای زنان.
میدانم که برآیند همین اتفاق‌های کوچک روزی به تغییری بزرگ منجر خواهد شد، اما امروز نمی‌توانم جشن بگیرم و بنویسم که «سرانجام درهای استادیوم آزادی به روی زنان باز شد». نه آن «سرانجامِ» موعود رسیده و نه دری به واقع به روی زنان باز شده است.
#نگین_حسینی #آزادی_بدون_زنان #زنان_فوتبال
@neginpaper
استادیوم ظاهرا #آزادی از آن اسمهای معنی دار است! هرمسابقه، کلمه "آزادی" را مثل تُفی سربالا روی استادیوم پرت میکند تا جهان قهقهه بزند به عقب ماندگی طالبانی که پشتِ قوانین واپسگرا، نام و نان خود را فربه تر می کنند. نه دغدغه دین دارند و نه دلسوز اخلاقند؛ فقط از این راه معاش مالی و اعتباری شان را تامین می کنند.
فوتبالی که همین حالا دارید تماشا می کنید، مینیاتورِ میدانی بزرگتر است که در آن زنان حقوقی برابر با مردان ندارند. در این لحظه ها که فوتبال را بدون حضور غیرنمایشی زنان تماشا می کنید، پس ذهنتان باشد که اینجا، استادیوم آزادی، قبرستانی تاریخی است از زنده به گور کردنِ مُدرنِ زنان.

#نگین_حسینی #زنان_ورزشگاه
@neginpaper