بعد از پوتین چه خواهد شد؟🇷🇺
🖊Victor Monteverdi - ترجمه: ماهان نوروزپور
📌بازبینی تاریخِ اخیر می تواند ناامید کننده باشد. غرب انتظار داشت که خود-خاکسپاری
اتحاد جماهیر شوروی منجر به گشایش دوران بیداری لیبرال، از جمله برای روسیه خواهد شد. امروز، باید اعتراف کرد که فروپاشی
اتحاد جماهیر شوروی در عوض یک نتیجه انحرافی به همراه داشت: نوسازی «مرد قوی» فردگرای روسیه، و دولتی که قدرت حکومتی خود را مقدس و بدون هیچ گونه قرارداد اجتماعی میبیند. و البته لیبرال های روسیه و غرب کمک های ناخواسته ای برای رسیدن این کشور به این نقطه ارائه کرده اند.
📌می توان به راحتی از توانایی روسیه در ایجاد تصورات نادرست از خود گیج شد. کافی است بگوییم که مجموعه ای سرسام آور از اشتباهات، مغالطهها و خودفریبیها وجود داشت که هم روس ها و هم همدستان خارجی روسیه را پس از فروپاشی
اتحاد جماهیر شوروی گیج می کرد. دست کم برخی از کارشناسان روسی به دلیل اعتراف به اینکه تحولات "غیر منتظره" بوده اند، شایسته تقدیر هستند. اگر روس ها در درک واقعیت خود مشکل داشتند، ما نباید آنقدر مطمئن می شدیم که همکاران غربی آنها جام جهاننما (گوی بلورین) دارند. از آنجا که به گذشته نگاه می کنیم تا آینده را بهتر درک کنیم، سؤالاتی مطرح می شود: کجای روسیه اشتباه کردیم و چرا؟ و چه شوک های جدیدی ممکن است روسیه برای جهان آماده کرده باشد؟
📌برای درک آنچه اتفاق افتاد، باید از درک و برداشتمان از نقش میخائیل گورباچف و بوریس یلتسین شروع کرد. در شرایط کنونی، گورباچف را میتوان بهعنوان رهبری در نظر گرفت که ضربهای مهم به نظام امپراتوری و شخصیشده روسیه وارد کرد. او در تلاش برای انسانی کردن دولت
شوروی، ستونهای آن را برچید، فروپاشی آن را آغاز و کمونیسم جهانی را دفن کرد. معلوم شد که او به طور همزمان یک ترمیناتور و در عین حال یک گروگانِ عواقبِ ناخواسته است. به هرحال هرچه بود، در را به روی دیدگاه لیبرال برای جهان پسا کمونیستی، از جمله برای روسیه باز کرد. او با خلاص کردن روسیه از انزوا، به جامعه آن فرصتی داد تا زندگی در آزادی را بیاموزند.
📌گورباچف استبداد را تضعیف کرد، در حالی که یلتسین به سمت یک رژیم موروثی نوین (نئوپتریمونیال) البته بدون تله های کمونیسم، حرکت کرد. این تناقضات بود که یلتسین را به نابودی کشاند. او در آغاز به آزادی های اولیه احترام می گذاشت، اما به سرعت به حکومت سلطنتی بازگشت و پایه های سرمایه داری الیگارشی و دولت رانتی را پی ریزی کرد. او نیز قربانی عواقبی ناخواسته شد.
📌یلتسین پارلمان را به توپ بست و اجازه داد با دستکاری در نتایج انتخابات، پیروزی ریاست جمهوری اش تضمین شود. او قانون اساسی جدیدی را به گونهای تدوین کرد که قدرت متمرکز و بی نهایت، رئیس جمهور را چنان مشروعیت می بخشید که حتی رهبران
شوروی سابق نیز به آن حسادت می کردند - مشاور حقوقی یلتسین خود اعتراف کرد: "این قانون اساسی مانع از توسعه دموکراسی می شود." روسیه یلتسین یک اصل امپراتوری را دنبال می کرد که می گفت: "روسیه یا یک قدرت بزرگ است یا هیچ چیز نیست." سرانجام، یلتسین انتقال قدرت را آغاز کرد، منتهی به جانشینی که امنیت خود و خانواده اش را تضمین و از منافع شرکت حاکم دفاع می کرد.
📌آرزوی بسیاری از صاحب نظران این بود که استدلالِ تحلیلگرانی چون خوان لینز، جوزپه دی پالما و آلبرت هیرشمن وقتی می گفتند که «غیر دموکراتهای دیروز میتوانند دمکرات شوند» و فقدان شرایط مناسب میتواند «با رهبری سیاسی و مهندسی سیاسی بهبود یابد» درست از کار در می آمد. اما سرانجام این امیدها و آرزوها از سوی طبقه سیاسی روسیه، از جمله لیبرال های آن، دور ریخته شدند.
📌امروز به جای اینکه از یلتسین بهعنوان بنیانگذار دموکراسی روسیه یاد شود، شهرت او به عنوان پدرخوانده سیستم شخصیسازیشده جدید زبان زد شده است. از این رو، رژیم پوتین نشان دهنده گسست از گذشته یلتسین نیست، بلکه محصول طبیعی آن است.
🌐لینک متن کامل
#روسیه #شوروی #میخائیل_گورباچف #بوریس_یلتسین #ولادیمیر_پوتین #اتحاد_جماهیر_شوروی🌐nedayeazadi.net🌍ندای آزادی در شبکه های اجتماعی:
🌐🌐🌐🌐🌐 nedayeazadinet
🆔@nedayeazadinet | ندای آزادی