🔹 ضرورت امامت در بخش های قبلی اثبات شد و همونطور که گفته بودیم، در این چند بخش، به دنبال اثبات امامت ائمه اثنا عشر (دوازده امام) هستیم
🔹 اول از همه به دنبال اثبات امامت امام اول، امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام هستیم و در ادامه به اثبات امامت باقی ائمه هم خواهیم پرداخت
🔹 پیشتر، با مفهوم تواتر آشنا شدید (اگر نمیدونید تواتر یعنی چی، این مطلب رو مطالعه کنید) و میدونید که حدیث متواتر (حدیثی که تواتر داره) قطعا حدیث صحیح هست و امکان نداره که دروغ باشه
🔹 همچنین قبلا عرض کردیم که احادیث متواتر در اسلام، ۴ یا ۵ حدیث هستن که یکی از اونها حدیث ثقلین بود که قبل تر این حدیث رو بررسی کردیم
🔹 یکی دیگه از این احادیث متواتر "حدیث غدیر" هست؛ حدیثی که قراره امامت و ولایت امیرالمومنین علیه السلام رو از طریق اون اثبات کنیم
🔹 شیعه و سنی، هردو این حدیث رو میپذیرن چرا که این حدیث، یک حدیث متواتره و کسی در اون اختلافی نداره ...
🔹 متن این حدیث، از این قراره؛ "مَن کُنتُ مولاه فعَلیٌّ مولاه" "هر کسی که من مولای اویم، علی مولای اوست"
🔹 شیعیان بر این باور هستن که این حدیث، سند محکمی بر امامت جناب امیرالمومنین علیه السلام هست برخلاف اهل سنت که تعبیر متفاوتی از این حدیث دارن
🔹 در بخش های بعدی این حدیث رو بررسی خواهیم کرد و خواهیم دید که کدوم یک از طرفین درست میگن ...
❌❌👈تمام👉 احادیث قطعی الصدور هستند. تکذیب 👈هر👉 حدیثی برابر با کفر است. ❌❌ (2)
#ردیه_دوم: علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله: إن على كل حق حقيقة، وعلى كل صواب نورا، فما وافق كتاب الله فخذوه وما خالف كتاب الله فدعوه.
«برای هر امر حقّی حقیقتی است و برای هر امر درستی نوری است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه را مخالف قرآن است، ترک کنید.»
📚 نام کتاب : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 69
عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن أبيه، عن النضر بن سويد، عن يحيى الحلبي، عن أيوب بن الحر قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: كل شئ مردود إلى الكتاب والسنة، وكل حديث لا يوافق كتاب الله فهو زخرف
#امام_صادق(علیهالسّلام) فرمود: «هر چیزی باید به قرآن و سنّت ارجاع داده شود و هر حدیثی که موافق با قرآن نباشد، دروغی خوش نماست.»
🔵 نکته: مخالفین نمی توانند ایراد سندی به روایت وارد کنند زیرا که قبلا منهج بررسی سندی را منکر شده اند.
همین حدیث به تنهایی ردیه ای بر این نظریه شاذ ملحدین هست چرا که اگر احادیثی را که مخالف قرآن هستند می توان تکذیب کرد پس دیگر احادیث را هم میتوان تکذیب کرد. ( به شرط وجود ادله صحیح )
336 - حمدويه وابراهيم، قالا: حدثنا محمد بن عيسى، عن علي بن الحكم عن زياد بن أبي الحلال، قال: اختلف أصحابنا في أحاديث جابر الجعفي، فقلت لهم: أسإل أبا عبدالله (عليه السلام)، فلما دخلت ابتدأني، فقال: رحم الله جابر الجعفي كان يصدق علينا، لعن الله المغيرة بن سعيد👈🏿 كان يكذب👉🏿 علينا.
#زیاد_بی_أبی_الحلالاز امام صادق روایت می کند که ایشان فرمود: خداوند مغیره بن سعید را لعنت کند که اون بر ما دروغ می بست.
#نام_کتاب : إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 2 صفحه : 435
🔵#نکته: مخالفین نمی توانند ایراد سندی به روایت وارد کنند زیرا که قبلا منهج بررسی سندی را منکر شده اند.
همین حدیث به تنهایی ردیه ای بر این نظریه شاذ ملحدین هست چرا که اگر احادیثی که مغیره بن سعید آنها را نقل کرده می توان تکذیب کرد پس دیگر احادیث را هم میتوان تکذیب کرد. ( به شرط وجود ادله صحیح )
🔹 در این بخش، در صدد پاسخگویی به این سوال هستیم که:
❓چرا باید به حدیث ثقلین اعتماد کنیم ؟ حال آنکه ممکنه این حدیث به درستی برای ما نقل نشده باشه و در طول تاریخ دچار تحریفاتی شده باشه و یا اصلا کسانی که این حدیث رو از پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) نقل کردن، دروغگو بودن و یا ... چه دلیلی وجود داره که بخواهیم به این حدیث، علی رغم تمام احتمالات و ان قلت هایی که در اون وجود داره اعتماد کنیم و از این طریق، امامت رو به اثبات برسونیم ؟!
🔹 جواب یک کلمه ست : " تَواتُر" !!! اما اصلا "تواتر" یعنی چی ؟!
🔸 بذارید با یه مثال تواتر رو براتون توضیح بدم؛ فرض کنید ۵ تا از رفقای شما، هرکدوم در ۵ نقطه ی مختلف از کره زمین زندگی میکنن؛ این ۵ نفر هیچ ارتباطی باهم ندارن و فقط با شما رفیق هستن و هر پنج نفر طی یک ساعت با شما تماس میگیرن و خبر میدن که " آقای x ، رئیس جمهور کشور y امروز طی یک حمله تروریستی کشته شده "؛ بدون در نظر گرفتن اینکه هر فرد از این دوستان شما در زندگی عادی خودشون چقدر انسان صادقی هستن، شما به این گفته اونها ایمان میارید؛ محاله که این افراد باهم تبانی کرده باشن چون اصلا همدیگرو نمیشناسن و از سمت دیگه هر پنج نفر دقیییقاً یک چیز به شما گفتن ، اینجا عقل احتمال دروغ بودن گزاره ی دریافتی رو "صِفر" ارزیابی میکنه و به این خبر اعتماد میکنه
🔹 هر چند که بعضی از این افراد، در طی سالیانی که با شما دوست بودن، بارها و بارها به شما دروغ گفته باشن اما امکان نداره این بار دروغ گفته باشن چون چند نفر دیگه که هم دقیقا همین خبر رو به شما دادن بدون اینکه با هم در ارتباط باشن !!!
🔹 در طول تاریخ اسلام، این رخداد ۵ مرتبه اتفاق افتاده؛ یعنی ما ۵ حدیث در احادیث اسلامی داریم که دقیقا همین اتفاق براشون رخ داده؛ هزاران نفر که با هم در ارتباط نبودن، این احادیث رو نقل کردن و به دست ما رسیده که یکی از این احادیث، حدیث ثقلین هست
🔹 حدیث ثقلین یکی از ۵ حدیثی هست که در مورد اونها "تواتر" اتفاق افتاده و قطعا احادیث صحیحی هستن و محاله که تحریف شده یا دروغ باشن و شیعه و سنی هم هردو اون رو پذیرفتن
❗️این دلیلی هست که باید به حدیث ثقلین اعتماد کنیم !
🔹 در این بخش قراره که به برخی از روایات نبوی که ضرورت امامت رو بیان میکنند بپردازیم؛
1⃣ حدیث اول، "حدیث ثقلین" : إنّی تارِکٌ فیکُم الثَّقَلَین کتابَ اللهِ وعِترَتی ما إن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا أبَداً «من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم را، تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد»
🔹 پیامبر گرامی اسلام (ص) در این حدیث بیان میکنن که بعد از وفات ایشان، بساط گمراهی به پا خواهد شد و تنها راه اجتناب از اون، پناه بردن به دامن قرآن و اهل بیت (ع) هست
🔹 طبق این حدیث شریف و فرموده جناب ختمی (ص) هر شخصی که در طول حیات ایشان به دین اسلام گرویده و راه هدایت رو پیش گرفته، برای ادامه این راه، حتما باید بعد از ایشان به کتاب قرآن الهی و اهل بیت (ع) که امامان شیعه هستن رجوع کنه و الا گمراهی و ضلالت دامن او رو خواهد گرفت
🔹 پس "امام" یک عنصر ضروری برای هدایت بشمار میره و عدم وجود امام مساوی با گمراهی هست
🔹 علاوه بر دلایل عقلی که برای بحث امامت ذکر شد، این روایت هم میتونه دلیل دیگه ای بر ضرورت وجود امامت باشه
❗️اما یه مشکل وجود داره ! حدیث ثقلین، یک روایته و روایت دلیل قطعی نیست ... یعنی چی ؟! یعنی اینکه ما این سخن رو مستقیما از پیامبر نشنیدیم تا به مفاد اون یقین کنیم، بلکه افرادی در طول تاریخ اون رو نقل کردن و به ما رسیده؛ حالا تو این مسیر ممکنه اشتباه رخ داده باشه، دروغ گفته شده باشه و هزاران اتفاق دیگه ای که ممکنه افتاده باشه تا ما نتونیم به این روایات اعتماد کنیم؛ پس ما نمیتونیم برای اثبات ضرورت امامت، به این روایت استناد کنیم چون اساسا روایات، یقین آور نیستن در حالیکه ما در اصول عقائد، بدنبال یقین هستیم نه چیزی کمتر ...
🔹 بله، اگر ما این سخن رو از شخص پیامبر میشنیدیم بخاطر عصمتی که برای ایشان قائل هستیم و عقلا اون رو اثبات کردیم (از اینجا مطلب عصمت انبیاء رو مطالعه کن)، به مفاد حدیث یقین پیدا میکردیم اما مشکل اینجاست که افرادی این حدیث رو از زبان پیامبر برای ما نقل کردن و ممکنه اشتباهی مرتکب شده باشن یا اصلا دروغ گفته باشن یا ...
❓جواب این اشکال چیه ؟ چیزی به ذهنتون میرسه ؟ با ما همراه باشید ...
Forwarded from ندای اسلام (أین الطالب بدم المقتول بکربلاء)
بعضی می گویند:چه ضرورتی دارد ما لفظ ((مولی)) در حدیث را حمل بر اولی به تصرف و سرپرستی بگیریم ،در حالی که در قرآن در غیر این معنا آمده است؟ خداوند در سوره آل عمران آیه 68 می فرماید:((انّ اولی الناس بابراهیم للّذین اتّبعوه و هذا النبی و الّذین ءامنو)) و پر واضح است که اتباع حضرت ابراهیم(علیه السلام) اولی به تصرف نسبت به او نبوده اند.
#پاسخ: 💢 #ردّیه_اول: اگر در این آیه در این معنا آمده در برخی آیات دیگر به معنای#سرپرستیو اولی به تصرف آمده مانند:((مأواکم النّار هی مولاکم)) حدید-15 :جایگاهتان آتش است که سرپرست شماست! 💢 #ردّیه_دوم: حمل کلمه#مولیدر حدیث غدیر به اولی به تصرف به جهت قراینی است که در حدیث وجود دارد .از جمله: جمله قبل از من کنت مولاه یعنی الست اولی بکم من انفسکم؟ آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ 💢 #ردّیه_سوم: در این آیه قرینه ای وجود دارد که مانع از حمل آیه بر اولویت است و آن این است که هیچ کس بر پیامبر خدا(علی نبینا و آله و علیه السلام) مقدم نمی شود. به خلاف حدیث غدیر که در این حدیث مانعی مانند:نعوذ باالله، اولویت امیرالمومنین(علیه السلام) بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) وجود ندارد. بلکه می فهماند که خلافت از آن کیست.
Forwarded from ندای اسلام (أین الطالب بدم المقتول بکربلاء)
برخی می گویند: ما این حدیث را از حیث سند تمام می دانیم.اما در این حدیث اشاره نشده که حضرت بلافاصله بعد از رسول خدا(صلی الله علیه و اله) امام و خلیفه است. بنابراین به جهت جمع با سایر ادله او را خلیفه چهارم می دانیم.
#ردّیه_دوم: از کلمه بعدی در احادیث#صحیح_السند_ولایتمی توان فهمید که ایشان#خلیفه_بلافصلهستند. #پیامبر(صلی الله علیه و اله) درباره#امیرالمومنین_علی(علیه السلام) فرمودند: هو ولی کل مومن بعدی: او صاحب اختیار هر مومنی بعد از من است.(مسند احمد،ج4،ص438) که این بعدیت ظهور در اتصال دارد.
#ردّیه_سوم: در برخی از روایات#حدیث_غدیرکه ابن کثیر هم از براء ابن عازب نقل کرده آمده:#من_کنت_مولاه_فانّ_علیّ_بعدی_ مولاه.
#ردّیه_چهارم: ظهور خود#حدیث غدیر خصوصا قرائن حالیه و مقالیه تثبیت کننده معنای#خلافتبلافصل ایشان است.
#ردّیه_پنجم: مفاد حدیث غدیر این است که ایشان سرپرست همه مسلمین حتی این سه خلیفه است و این فقط با خلافت بلافصل ایشان سازگاری دارد.
#ردّیه_ششم: اگر چنین است چرا بعد از خطبه غدیر#عمر_ابن_خطاببه حضرت تبریک گفت که:بخّ بخّ لک یا علی... مبارک باد! مبارک باد!یا علی! صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای من و مولای هر زن و مرد مومن شدی! این جمله عمر که گفته:صبح کردی...دلالت دارد بر اینکه عمر از خطبه غدیر، خلافت حضرت را از همان صبح و شام روز غدیر خم فهمیده است نه اینکه بعد از سه خلیفه به مقام#خلافت می رسد.
🔹 در بخش های گذشته از بحث امامت ، دو استدلال برای ضرورت امامت با استفاده از متون قرآنی طرح کردیم ...
🔹 اما نوع دیگری از استدلال برای ضرورت امامت وجود داره که در این بخش توضیح خواهیم داد و در بخش های بعدی مفاد استدلال رو خدمتتون طرح خواهیم کرد
🔹 همونطور که به یاد دارید، ما سابقا بحث #عصمت_انبیاء رو خدمتتون طرح کردیم و اثبات کردیم که پیامبران الهی قطعا باید معصوم باشن و کار خلاف و یا سخن دروغ از اونها صادر بشه و هر آنچیزی که از زبان پیامبران الهی خارج بشه از علم لایتناهی خداوند متعال نشات میگیره و عین واقعه (اگر این بحث رو بخاطر ندارید میتونید از اینجا مطالعه کنید)
🔹 بنابراین، اگر متوجه شدیم که پیامبری از پیامبران الهی سخنی گفته و همچنین میدونیم که پیامبران سخنی غیر از حق نمیگن، باید یقین کنیم که اون حرف عین حقیقت هست
🔹 حالا اگر احادیثی از پیامبر اکرم (ص) به ما رسید که لازمه بعد از ایشون امامانی که خودشون معرفی میکنن، مرجع دینی مردم باشن، این احادیث خودشون دلیلی بر ضرورت امامت هستن چرا که سخن پیامبر جز حقیقت و واقعیت نیست
🔹 در بخش بعدی، به احادیثی از پیامبر اسلام که در اون اشاره به مساله "ضرورت امامت" شده خواهیم پرداخت ...
🔹 در بخش گذشته توضیح دادیم که آیات زیادی از قرآن کریم، نیاز به توضیح و تبیین داره و بدون وجود یک مُبَیِّن، قرآن کریم، غرض اصلی خودش که هدایت هست رو از دست میده
❓ حالا ممکنه این سوال پیش بیاد که چرا این مُبَیِّن حتما باید افرادی غیر از پیامبر باشن ؟! چرا همون پیامبری که کتاب آسمانی به او وحی شده، کتاب رو برای مردم شرح نمیده و معانی درست از آیات رو به اونها آموزش نمیده ؟!
🔹 در جواب به این سوال، باید گفت که اولا قرآن کریم طی ۲۳ سال و از ۴۰ سالگی تا آخر عمر شریف پیامبر (ص) بر ایشان نازل شد و توسط جمعی ثبت و ضبط شد؛ لذا آخرین سوره های قرآن کریم در سالهای پایینی عمر شریف خاتم الانبیاء (ص) بر ایشان نازل شده و اصلا فرصت این نبوده تا مفاهیم صحیح تمامی آیات قرآن توسط پیامبر به مردم آموزش داده بشه
🔹 ثانیا؛ برفرض اینکه پیامبر (ص) تفسیر تمام آیات رو به مردم آموزش میدانن، بازهم این خطر وجود داشت که بعد از وفات ایشان، برخی از اصحاب ایشان که به دنبال ریاست امت بزرگ اسلام بودن، حتی دست به تحریف خود این روایات بزنن و چیزی از این روایات باقی نگذارن
🔹 لذا باید پیامبر اسلام (ص)، در زمان حیات خود افرادی رو به عنوان اوصیاء و جانشینان خودشون معرفی کنن تا مردم بعد از وفات ایشان، برای فهم حقائق دینی به اونها مراجعه کنن
🔹 حالا اگر کسی به حرف پیامبر گوش نکرد و به اون افراد رجوع نکرد، دیگه تقصیری از سمت خداوند و پیامبر وجود نداره
❗️این جانشینان پیامبر، همون امامان شیعه هستن که مراجع دینی بعد از رسول خدا (ص) هستن ...
💢 در بخش گذشته، استدلال اول بر مساله امامت رو مطالعه کرید؛ در این بخش استدلال دیگه ای طرح میشه که البته این استدلال هم مثل برهان گذشته با استنادی بر آیه قرآن شروع میشه
💢 در این آیه، خود قرآن کریم حقیقتی رو دررابطه با خودش بیان میکنه که بعضی از آیات این کتاب، نیاز به تبیین و روشنگری داره و تنها بوسیله اهل علم میشه پرده از مفاهیم حقیقی این آیات برداشت ...
💢 به این دسته از آیات، "آیات متشابهات " گفته میشه و در مقابل، آیاتی که مفاهیم روشنی دارن و نیاز به تبیین ندارن ، "آیات محکمات" اسم دارن
💢 خداوند کتابی رو برای هدایت بشر فرستاده (سوره بقره / آیه ۷ : ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ) ، اما این کتاب برای هدایت بشر، به تنهایی کافی نیست چرا که خودِ این کتاب اذعان داره که من نیاز به یک مُبَیِّن دارم؛ احتیاج دارم تا شخصی باشه و آیات متشابهات رو ترجمه و تفسیر کنه و تا وقتی چنین شخصی نباشه، معنا و مفهوم بسیاری از آیات به درستی فهمیده نمیشه ...
💢 پس لازمه که خداوند حکیم که کار بیهوده و خلاف حکمت از او سر نمیزنه، وقتی که چنین کتابی رو نازل میکنه، افرادی که به مفاهیم حقیقی آیات متشابهات علم دارن رو هم در بین مردم بفرسته تا غرض او که هدایت خلق بود تامین بشه ... و گرنه آیات متشابهات بدلیل مفاهیم متعددی که میتونن داشته باشن و خوانش های مختلفی که از اونها ممکنه صورت بگیره، اگر بوسیله یک سری از افراد الهی تبیین و توضیح داده نشن، چه بسا سبب انحراف بشن نه هدایت ...
💢 بعد از اثبات این مطلب که قرآن کریم، کتابی هست که فرستاده شده از سمت خدای حکیم و نامتناهیه، و هیچگونه تحریفی در اون رخ نداده، از متن این کتاب آسمانی برای اثبات امر "امامت" استفاده میکنیم
💢 قرآن کریم وعده کرده که برخلاف ادیان پیشین که کتابهاشون به دست بزرگانِ دین به تحریف کشیده شد، هیچ تحریفی در اون صورت نخواهد گرفت و بدون کوچکترین انحراف باقی خواهد موند
🔹 برای عملی شدن این وعده، باید افرادی بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) باشن تا اجازه ندن که بعضی از انسانهای سودجو ریاست دین اسلام رو بدست بگیرن و در جهت منافع خودشون این کتاب رو اونطور که میخوان تغییر بدن
🔹 باید اشخاصی از سمت خود پیامبر اسلام (ص) به منصب امامت نصب میشدن، تا بعد از ایشون مردم برای فهم حقائق دین به اونها رجوع کنن و همچنین این افراد اجازه تحریف کتاب خدا رو به عده ای سودجو و منفعت طلب نده
🔹 اگر این اتفاق نیفته هرشخصی بعد از پیامبر اسلام (ص) ادعا میکنه که من مرجع دینی بعد از پیامبر هستم و منم که میتونم به سوالات شما راجع به دین پاسخ بدم، و برای اثبات ادعای خودش بگه که من سالیانی در کنار پیامبر بودم و هیچکس از من به دین آگاه تر نیست ...
💢 و وقتی پیامبر خودشون شخص خاصی رو به عنوان مرجع دینی بعد از خودشون انتخاب نکردن، ما نمیدونیم که کدوم یک درست میگن و در بین حرف های ضد و نقیض این افراد که هرکدوم با توجه به منافع شخصی خودشون صحبت میکنن، متحیّر میمونیم و نمیتونیم به حقائق دین الهی که کاملترین برنامه برای رسیدن به کمال انسانی هست رو بدست بیاریم
💢 همین سبب میشه تا تفسیرهای متفاوت و خوانش های مختلف از متن قرآن صورت بگیره و بساط تحریف قرآن بوجود بیاد ...
💢 پس پیامبر اکرم (ص) برای عملی کردن وعده قرآن مبنی بر عدم تحریف این کتاب شریف، باید بعد از خود جانشینانی رو برای مردم معرفی کنه تا از هرگونه انحراف در دین اسلام بعد از عمر شریف ایشان جلوگیری بکنن
💢 اما دلایل ضرورت امامت ختم به همین یک دلیل نمیشه، پس برای شنیدن باقیِ براهین امامت با ما همراه باشید ...
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال_با سلام در مورد قمه زنی میخواستم بدونم از تاریخچه و شکل ظهور و انگیزه ها و... اگه میشه توضیح بدید یا مقاله یا هرچی که مفیده معرفی کنید ممنون
#پاسخ_ در مورد منشاء اصلی و اولیّه قمه زنی، اقوال مختلفی وجود دارد* آنچه که بیشتر از همه مستند و قابل اثبات است، این است که تیغ زنی و قمه زنی رسومی عاریتی اند که از جانب ترک های آذربایجان به فارس ها و اعراب منتقل شده اند* با توجه به اینکه برخی مسیحیان ارتدوکس نیز بر اساس اعتقاد خود در سالروز شهادت حضرت عیسی(علیه السلام) اعمالی شبیه آن را انجام می دهند، برخی از جمله شهید مطهری سابقه این عمل را به مسیحیت نسبت داده و می گوید: قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکس های قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید* پیشینه قمه زنی در ایران به دوران صفویه برمی گردد. در برخی سفرنامه های اروپاییان در آن دوره به قمه زنی و تیغ زنی اشاره شده است؛ از جمله گزارش آدام الئاریوس از مراسم تیغ زنی در روز عاشورا در اردبیل عهد شاه صفی و... * این رسم در دوره قاجار خصوصاً عهد ناصری رواج بسیاری یافت. عبدالله مستوفی مسبب اصلی این امر را ملّا آقا دربندی می داند و می نویسد: «تیغ زدن روز عاشورا از کارهایی است که این آخوند [دربندی] در عزاداری وارد یا لامحاله آن را عمومی کرده و فعل حرام را موجب ثواب پنداشته است و ترک های عوام هم این عزاداری را پذیرفتهاند و این خلاف شرع بین، جزو عزاداری و کار ثواب وانمود شده است»* ابراهیم الحیدری، جامعه شناس، محقق و نویسنده عراقی الاصل کتاب «تراژدی کربلا» نیز بر این عقیده است که مراسم هایی از قبیل قمه زنی، قبل از قرن نوزدهم در عراق مرسوم نبوده و به تدریج از اواخر این قرن در آن کشور رواج یافته است. بنابراین مراسم قمه زنی و ... از خارج عراق به آن کشور وارد شده و ریشه عربی ندارد*
💢 پی نوشت ها: (1). مقاله «رسانه ی شیعه، مروری بر تاریخ تکوین مجالس و آیین های عزاداری در ایران»، محسن حسام مظاهری، مجله اخبار ادیان، شماره 18، فروردین و اردیبهشت 1385. (2). ر.ک: شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوران قاجاریه)، عبدالله مستوفی، انتشارات زوار، تهران، ج 1 و 3 . (3). مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، مطهری، مرتضی، انتشارات صدرا، تهران، ج 16، ص 331. (4). شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوران قاجاریه)، همان، ج 1، ص 276 – 277. (5). همان. (6). تراژدی کربلا، ابراهیم الحیدری، ترجمه ی علی معموری، دارالکتاب الاسلامی، قم، ص 475.
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال چرا اهل سنت معاویه را کاتب وحی و امیرالمومنین و جزء صحابه رسول خدا میدانند؟
#پاسخ اهل تسنن درباره ى معاویه دو رأى و دو نظر دارند: بیش تر اهل سنت نسبت به معاویه دیدگاهی مثبت داشته و او را قبول دارند، نیز برای او فضائلی نقل می کنند مانند آن که او را از جمله کاتبان وحی به شمار آورده، از صحابه پیامبر و راوی احادیث حضرت(ص) می دانند .(1)بیش تر اهل سنت به وی لقب خال المومنین (دایی مومنان) داده اند، از آن رو که خواهر او همسر پیامبر بوده است.آن ها می کوشند روابط بین امام علی(ع) و معاویه را عادی و بلکه حسنه جلوه دهند . در باره جنگ صفین که بین امام و معاویه اتفاق افتاد ،هر دو گروه را بر حق دانسته و احترام شان را لازم می دانند اما در این بین شافعیان پیرو رییس مکتب شان امام شافعی او را قبول ندارند و به نقد شخصیت او می پردازند . #شافعیمعاویه و پیروانش را اهل بغی دانسته و او را بدعت گذار می داند . اضافه کردن اذان و اقامه را به نماز عید فطر و قربان نمونه ای از بدعت های او می شمارد . (2) وی شهادت چند نفر را بی اعتبار می داند. از جمله شهادت معاویه را بی اعتبار می داند. نیز عنوان خال المومنین را برای او نمی پذیرد. (3) عباس عقاد ،نویسنده مصری در کتاب المعاویه فی المیزان شخصیت او را در بوته نقد می گذارد و به بیان دیدگاه های متفاوت در باره وی می پردازد. #پی_نوشت ها: 1. الاستیعاب،ابن عبد البر، ج3 ،ص1416 ، 2. یعقوب اردنی ، پژوهشی در عدالت صحابه ،، ناشر: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، : 1386 به نقل از ابن اثیر،ج3،ص202-؛ 209؛ ابن عساکر ،ج2،ص379. 3. تفسیر ابن کثیر،ج 3 ،ص 477 ،
دیدگاه کلی اهل سنت نسبت به کسانی که داخل در تعریف «صحابه» بوده، اعتقاد به عدالت همه ی آنان است و در این راستا نقد و مذمت هایی که در مورد آنان در اخبار وارد شده را مخل به عدالت آنها نمی دانند.
اعتقاد به عدالت صحابه به گونه ای بوده که «شمس الدین ذهبی» (متوفی: 748هـ)از علمای بزرگ اهل سنت توصیه به از بین بردن آثاری که بیانگر جنگ و قتال و تکفیر میان صحابه است را داده تا به واسطه ی چنین امری با خیال راحت تری حکم به عدالت همه صحابه شود. (1).
در این میان «معاویه» و پدر او پیش از اسلام آوردن از دشمنان سر سخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده که با رأفت اسلام از گذشته ی آنان صرف نظر شد، هرچند که هیچگاه ایمان به قلب آنان وارد نشد. (2). این افراد بر خلاف سایر صحابه توسط پیامبر (صلی اله علیه و آله) مورد لعن واقع شدند.(3) که چنین امری حال آنان را از سایر صحابه متمایز ساخته است.
چنانکه دشمنی معاویه با امام علی (علیه السلام) و عدم بیعت با آن حضرت که منجر به جنگ صفین گردید و انتشار بغض و دشمنی با آن حضرت در بلاد شام از سوی وی و لعن علنی وی نسبت به امام علی (علیه السلام)، موجب آن بوده که گروهی از بزرگان اهل سنت نه تنها فضیلتی برای وی قائل نبوده؛ بلکه از وی اعلان بیزاری جسته که در این راستا می توان از حافظ «نسایی» (متوفی: 302هـ) (4) و «حاکم نیشابوری» (متوفی:405هـ) (5) و از معاصرین اهل سنت «حسن بن فرهان مالکی» صاحب تألیفات مختلف در نقد معاوبه یاد نمود.
با این حال از آنجا که نقد عملکرد «معاویه» منجر به نقد خلفا و زیر سؤال بردن آنها بوده رویه ی اهل سنت در توجیه کارها و اقدامات و جنایات معاویه بوده است، چنانکه «ابن عساکر» در مورد وی مى نویسند: «اسلام به منزله خانه اى است و هر خانه ای درى دارد و صحابه حافظ این خانه و به حکم درب این خانه اند و حکم معاویه حکم حلقه آن در است. پس هر کس به معاویه تعرّض کند، به صحابه و اسلام تعرّض نموده است».(6)
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال💢 چرا میگویند که جبر وجود ندارد و تقدیر و سرنوشت انسان به دست خود اوست؟ برای مثال میگویند حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد آمد و کافران را از بین خواهد برد. اگر اینطور باشد که کافران هر کاری که کنند، نمیتوانند خود را نجات دهند و سرنوشت اینجوری است که آنان نابود شدنی هستند و این میشود جبر مطلق که یعنی آینده از پیش معلوم بوده. در مثالی دیگر اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) امامان پس از خود را معلوم کرد. خوب ممکن بود که این سررشته از یه جایی قطع شود و ادامه نیابد و این یعنی آینده از پیش معلوم بوده که میشود جبر.
#پاسخ :💢 اینکه از پیش میدانیم که برخی حوادث به چه نحوی اتفاق خواهند افتاد، به معنای جبر نیست. ما میدانیم که افراد در آینده با اختیار خود چه چیزی را انتخاب میکنند و عمل مینمایند. کفار و معاندین با اراده خودشان این مسیر را انتخاب کردهاند و با حق مخالفت میکنند؛ اما به دلیل ضعف در منطق و قوت، معلوم است که در مقابل جبهه حق، شکست خواهند خورد. انتخاب ائمه (علیهم السلام) نیز بر اساس شایستگیهای آنان بوده که با اختیار خود به دست آوردند. چون خداوند میدانست که این افراد با اختیار خود به این درجه از اطاعت پذیری و بندگی خداوند میرسند، آنان را به عنوان پیشوا انتخاب کرد و معرفی نمود.
علاوه بر اینکه این روایت مرسل است و هیچ سند مورد اعتمادی ندارد، اهل سنت گرامی دقت کنید:
1️⃣ این اتهام از سوی زنی به نام «أم أبان بنت عتبة بن ربیعة» نسبت به مولا علی علیه السلام وارد شده است.
2️⃣ «أم أبان» خواهر هند جگر خوار است. هند، در زمان جاهلیت، از زنان صاحب پرچم( به جهت شهرت در فاحشگی) است. أم أبان در چنین محیطی نشو و نما یافته است.
3️⃣ أم أبان دختر عتبة بن ربیعة است. عتبة از مشرکینی است که در جنگ بدر، توسط مولا علی علیه السلام به درک واصل شد! ولید بن عتبة برادر أم ابان است که او هم توسط مولا علی علیه السلام در جنگ بدر به درک واصل شد!! با این حساب پدر و برادر أم أبان توسط مولا به جهنم واصل شده اند!!
✅ وهابیت خبیث به جهت همسویی با مشرکین قریش و فاحشه های معروف آن، در اتهام زنی به مولای متقیان امیر مومنان همدست شده اند!!
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال : 💢هر اندازه که یک مسلمان ایمان داره که بر حق هست، یک یهودی هم همان طور و علی هذا القیاس و اگر یکی به صابئی گوید تو مسلمان شو، او میگوید خب تو صابئی شو؛ چون ما حق هستیم و بحث و درگیری میشود. با این حساب چگونه ایمان بیاورند؟ 💢 #پاسخ : #اولاً، وظیفه ما این است که تنها کسانی که زمینه هدایت و حق طلبی را دارند، دعوت به دین حق اسلام بکنیم، نه همه انسانها را. کسی که دنبال حق است، هنگامی که سخن حقی را میشنود، میپذیرد و جدال نمیکند. 💢 #ثانیاً، در بحث با پیروان سایر ادیان و مکاتب، توصیه قرآن این است که جدال و گفتگوی احسن و نیکوتر داشته باشیم؛ یعنی هم سخن حق بگوییم و هم با شیوه درست بگوییم؛ شیوهای که در آن از برهان و استدلال صحیح عقلی و علمی با لحنی نرم و لطیف و دوستانه و نیتی خالص و مشفقانه و خیرخواهانه استفاده میشود. اگر اینگونه گفتگو کردیم، هیچ گاه کار به نزاع و مجادله نخواهد کشید. اگر بر اساس استدلال عقلی و فطرت سلیم بحث شود، به حقیقت منجر میشود و صرف ادعا نمیتواند حقانیت گروهی را ثابت کند*💢
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال : ⬇️ 💢با توجه به اینکه دینهای الهی دیگهای هم در عالم وجود داره؛ اگه یه یهودی یا مسیحی ازمون پرسید چرا مسلمان هستیم، چه جوابی باید بهش بدیم؟ چرا دین اسلام دین بهتریه؟ #پاسخ : 💢هر یک از انبیا در دوران خود، هادی مردم بودند و سپس نوبت پیامبر بعدی میرسید که هدایتگر مردم زمان خود باشد و تحریفات صورت گرفته در آموزههای نبی سابق را تصحیح کند. تا نوبت به آخرین پیامبر رسید که دین او تا قیامت ادامه دارد. هر یک از انبیاء، تصدیق کننده انبیاء پیش از خود و بشارت دهنده نبی پس از خود بودند. همانگونه که حضرت عیسی (علیه السلام)، حضرت موسی (علیه السلام) و کتاب او را (تورات) تصدیق کرد و هم به آمدن حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بشارت داد.(۱) حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نیز انبیاء گذشته را تأیید میکند و آنان را فرستاده خدا دانسته که به حقّ بودند؛ مانند: «همانا ما به موسی و برادرش هارون کتاب تورات را عطا کردیم که جدا سازنده میان حق و باطل و روشنیبخش و یادآور متقیان است.»(۲) پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) چون خاتم انبیاست و پیامبری پس از او نخواهد آمد، بشارتی به آمدن نبی بعدی نمیدهد. «او رسول خدا و خاتم انبیاست»(۳) و سنّت هدایت پس از او، از طریق امامت ادامه مییابد. با توجه به این نکات، انسان برای زندگی دنیوی و اخروی سالم، نیاز به دین الهی دارد. دین اسلام تکمیل کننده ادیان قبلی است و معارفی بالاتر از پیشنیان ارائه میدهد که با مطالعه آنها میتوان به برتری و عمق معارف اسلامی نسبت به سایر ادیان رسید؛ همچنین تصحیح کننده تحریفاتی است که در ادیان پیشین رخ داده، از این رو، عقل حکم میکند به دین کامل و صحیح ملتزم باشیم. چند اشکال مهم متوجه مسیحیت و یهودیت است: 1. تمام شدن مهلت آن دین و آمدن پیامبر جدید با معجزاتی که حقانیت خود را ثابت کرده است. 2. تحریف کتب مقدس آنان و در نتیجه، نداشتن متن الهی صحیح برای هدایت. 3. آموزههای غیر توحیدی و مخالف عقل؛ مانند اینکه مسیحیت به تثلیث معتقدند(اعتقاد به خدای پدر، پسر، روحالقدس که در تفسیر آن دچار اختلافند و فهم آن را از اسرار دانستند که عقل به آن نمیرسد)؛ درحالیکه با حکم عقل در تعارض است. یهودیت نیز به جسم داشتن خدا باور دارد که این اعتقاد نیز خلاف حکم عقل است. باور به «تثلیث» و «تجسیم» (و نمونههای دیگر) به خوبی نشان میدهد که این دو دین دچار تحریف شدند و نمیتوان تعالیم آنها را دین توحیدی به شمار آورد. درحالیکه اسلام دارای ویژگیهایی است که میتوان به عنوان دین حقّ بر آن اعتماد کرد: تناقض آمیز نبودن آموزهها، اثبات آموزههای اصلی دین اسلام با عقل، جامعیت و توجه به تمام نیازهای انسان(در حوزه جسم و روح؛ فرد و اجتماع؛ دنیا و آخرت)، تحریف ناپذیری، موافقت با فطرت.
Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ)
#سوال: 💢آیا چنین سخنی که: بعضی از روایت ها و اخبارِ دین ما از طریق منابع اهل سنت می رسد، درست است؟💢
#پاسخ : اندیشه ها و مطالعات علماء صرفا برگرفته از اساتید و منابع شیعی نبوده بلکه از علماء و منابع اهل سنت نیز بهره می بردند* لذا گاهی وقتی روایتی قابل پذیرش از اساتید اهل سنت خود نیز می دیدند، آن را ثبت و ضبط می کردند. به عنوان مثال شیخ صدوق، بیش از 250 استاد داشته* بسیاری از اساتید او شیعه بوده اند ولی تعدادی نیز مانند حاکم بیهقی سنی بوده است. شیخ صدوق از بزرگترین محدثان شیعه است و آثار او راهگشا و هدایت بخش شیعه بوده* بنابراین استفاده از روایات اهل سنت موضوعی قابل انکار نیست. اما این که این روایات به چه اندازه است، می توان گفت که این روایات بسیار کم هستند و بسیاری از آن ها سند شیعی نیز دارند. بنابراین چنین موضوعی به معنای زیاد بودن و موثر بودن روایات اهل سنت در منابع حدیثی شیعه نیست* به عنوان مثال شیخ صدوق از حاکم فقط 3 روایت نقل کرده است. یکی از این روایات چنین است: راوی می گوید از حضرت رضا (علیه السلام) شنیدم در وقتى که مردى از او سؤال کرد که آیا خداوند عالم، تکلیفى به بندگان کرده است که آنها را طاقت نباشد به جای آورند، فرمود که عدل خداوند بالاتر از این نوع تکلیف است. با مراجعه به قرآن مشخص می شود که این حدیث کاملا مطابق با آموزه های الهی ( لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها) البته هر روایت نیازمند بررسی و تحلیل متنی و سندی*