🌻در علمِ مهندسی عمران، مکانیک و برق درسی به نام «استاتیک» وجود دارد و خلاصهی داستانش ایناست که برای ایستادن و نیفتادنِ یک سازه، باید مجموع نیروهای وارده بر آن سازه در سه جهت x و y و z برابرِ صفر باشد.
این درس، پیشنیازِ درس « مقاومت مصالح » و آن همپیش نیازِ درس« تحلیل سازه » است.
چندین سال قبل پُلی در ایالت نیویورک آمریکا فرو ریخت، بعد از ۳۲ سال، کارشناسان گزارش دادند که دلیلِ ریختنِ پل « fatigue » (فَتیگ) بوده است.
سرتاسرِ علمِ « مقاومت مصالح » هیچ چیز جذابی ندارد الا همین مبحثِ فَتیگ، یعنی
« خستگیِ سازه در اثرِ بارگذاری متناوب. »
هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهایی از توان سازه خارج نیست،اما همین متناوب بودنشان است که خستهاش میکند، طاقتش تمام میشود و میریزد.
این دقیقاً همان دلیلی است که بیشترِ ما آدمها بابتش میمیریم، بابتِ تکرارِ بارهای کوچکی که تا تمامت نکنند تمام نمیشوند.
ما عمدتا از خستگی میمیریم، فقط اِشکالش ایناست که در گزارشِ مرگِ هیچکس نمینویسند دلیلِ مرگ: « خستگی »
به نظرم نه تنها یک روز باید علم « مقاومت مصالح » را به علم پزشکی قانونی پیوند بزنند، بلکه باید به روانکاوی هم پیوند بخورد، چون خیلی مهم نیست که در گزارشِ مرگِ هر آدمی چه مینویسند! فقط ایکاش همانطور که فرمولی برای اندازهگیری میزانِ تحملِ یک سازه در مقابلِ خستگی وجود دارد، فرمولی هم برای اندازهگیریِ میزانِ تحملِ هر انسانی بود، آنوقت شاید میشد یک سیستم هشداردِهی روی هر کسی نصب کرد تا در مواقعِ حساس، بعد از تحملِ فشارهای متناوب، به اطرافیان پیامی مخابره کند مبنی بر اینکه:
" هشدار!
انسانِ مورد نظر به فََتیگ نزدیک میشود، لطفاً اگر او را دوست دارید، کمی راحتش بگذارید تا خستگیِ بارهای متناوب را آزاد کند و سپس آمادهی ادامه دادن و قابلیت اعتماد و اطمینانِ دوباره شود، در غیر اینصورت شاهد فروپاشی و مرگش خواهید بود. "
لطفاً مراقبِ بارِ اضافی و متناوب بر روی عزیزانمان باشیم تا در اثرِ خستگی، سازهشان فرو نریزد. غصه خوردن و آزار دیدن از اطرافیان علتِ نیمی از مرگ و میرهاست!
🔹 ایکاش یاد بگیریم تا بارِ اضافی برای اطرافیانمان نباشیم ...
#فتیگ❤️@mm_shahidi