پرسشگری و خردورزی

‍ 🔚نکته قابل توجهی #رضابراهنی منتقد، که اخیرا پدرنقد ادبیات فارسی نام گرفته است داردکه مهمترین آن در کتاب خطاب به پروانه ها است،او در این کتاب به شرح این قضیه میپردازد که چرا من شاعر نیمایی نیستم! محتوای این کتاب هم در نقد و هم در مانیفست نه تنها چیز جدیدی نیست بلکه بازگشتِ پیرسالانه ی فردی است که به دیار جوانانه‌ ی افرادی برگشته است که در دهه ۲۰ و ۳۰ مورد حمله توده ای ها قرار گرفتند و هرکدام به نحوی از دور خارج شدند و براهنی تعمدا در کتاب خود ردّی از آن‌ها بر جای نگذاشته است،او در این کتاب مبنای کار خود را نقد نیما و #شاملو میگذارد، حال آن‌که باید سنتی فکری را یاد می‌کرد که از رهگذر شمس‌الدین تندرکیا و #هوشنگ_ایرانی می‌گذرد و براهنیِ پس از انقلاب نیز بر همین منوال! بخشی از متن کتاب براهنی؛
خستگی از شعر نیمایی، برغم وجود ده‌ها شعر خوب نیما و نیمایی، خستگی از شعر شاملویی، برغم وجود ده‌ها شعر خوب شاملو و شاملویی دمار از از روزگار شعر معاصر فارسی درآورده است.

🔚پاسخ به این پرسش که چرا براهنی سنت فکری هوشنگ ایرانی را جعل و مصادره میکند و نامی از او نمیبرد- از نقدی که هوشنگ ایرانی در شرح اینکه چرا " شاعر نیمایی نیست" برعلیه ( پیشگفتار #نیما_یوشیج بر "کتاب آخرین نبرد #اسماعیل_شاهرودی ) نوشته است نشات میگیرد.اسماعیل شاهرودی شاعرو نویسنده از پیروان نیمایوشیج و عضو #حزب_توده ، همان شخصی است که شعر بلند اسماعیل را #براهنی برای او سروده است. بخشی از نقدِ قاطع و صریح هوشنگ ایرانی برعلیه نیما و شاهرودی و هنرتوده ای؛

دفاع نیما از شعر اجتماعی (#سوسیالیستی) شاهرودی ناشی از عقب ماندگی فکری نیما است.هر چند هنوز هم پیروانش حتی هنر سالخورده او را نیز در نیافته‌اند، ولی #نیمایوشیج از دریافت زمان بازمانده است و در گذشته (هر چند بسیار نزدیک) زندگی می‌کند.پیش‌گفتار نیما یوشیج بر اشعاری که از دیدگاه هنری کمترین ارزشی دارا نیستند،با تعصب، کمانداری را که بی دستور تیر بر چله کمان می‌گذارد و اطاق کاهگلی نمی‌سازد را دیوانه می‌شمارد و هنر را میوه‌ای می‌نامد که برای بیمار(خلقی) مخصوصی آفریده شده باشد، "آفرینش آزاد" را پس می‌زند و بیگاری سود جویان ریاکار را توصیه میکند سخن از #هنر و #هنرمند به میان نمی‌آورد، گفت‌وگویش بر سر مملکت‌داری است...

پینوشت ؛ بد و بیراه ترکیب طرفداران سنتگرا و پیروان نیما و البته خود نیما و پروپاگاندای حزب توده ،پس از تندرکیا ،هوشنگ ایرانی، خالق ِ جیغ بنفش را هم خانه نشین کرد.
@pasghambar
#پسغامبر

‍ ویدیو دارای سه بخش است)‏ #مهدی_فلاحتی در برنامه اخیر خود در voa متن مقاله براهنی در مجله اندکسِ آن سانسورشیپ (Index on Censorship) را برای مخاطب نمی خواند و ان را نشان نمیدهد و با همان حالت لودگی همیشگی اش مدعی میشود که مطالبی که اینروزها توسط کاربران منتشر میشود سندی ندارد! فلاحتی تصویر مصاحبه براهنی با نیویورک تایمز را نشان می دهد اما مقاله "The Shah's Executioner" را نشان نمی دهد و فقط به نشان دادن جلد مجله ایندکس آن سنسورشیپ اکتفا می کند.

#رضا_براهنی در صفحه ۱۶ مقاله ای در اول مارس 1976 که در مجله فوق منتشر شده است (برگه سفید چسابنده شده به ذیل ویدیو اول سخنان فلاحتی) درباره شکنجه در ‎#ساواک ادعا میکند که زندانی را آویزان می کردند با باتوم به پاهای او ضربه زده و جریان برق به سینه و اندامهای تناسلی اش وصل میکردند و گاهی او را وارونه آویران کرده و شلوار او را پایین کشیده و سعی در تجاوز به او میکردند (پنکه و تجاوز) در قسمت دیگر مقاله ‎#براهنی می گوید دیده است که به دختران ۱۳ ساله و حتی ۶ ساله تجاوز و شکنجه میشدند!
‏در بخشی دیگر هم میگوید یکی ‌از هم‌بندهام می‌ترسید به خاطر شک‌های الکتریکی که به دم و دستگاهش دادن دیگه کار نکند و چندشب بعدش “wet dream” داشت و خیلی خوشحال بود!

‏از #رضابراهنی در این گزارش حقوقی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران در مارس ۱۹۷۶ نقل قول شده که زندانی را از سقف سر و ته آویزان کرده و شکنجه می‌کردند و بعد در همان حال مورد تجاوز جنسی قرار می‌دادند. این گزارش یک نهاد مورد تایید سازمان ملل متحد منبع گزارش‌های #نیویورک_تایمز بوده است.

پینوشت ؛ پس از مصاحبه voa# با #پرویزثابتی هم رضا #براهنی و هم اریک پیس میتوانستند از وی ش‌کایت کنند و یا براهنی خود توضیحی میداد و یا voa مصاحبه ای با اریک پیس تهییه میکرد و هزار مسئله دیگر، باری... مهدی فلاحتی که حتی رنگ #لباس_زیر امنیتی های ایران را هم افشاگری میکند امروز دنبال مدارکی است که خود بهتر از هرکس دیگری به آنها دسترسی دارد ،منتهی چون در نشریه کمونیستی آرش دوره دیده است خود را به #کوچه_لنین_چپ میزند...! این یک وارونه نمایی تعمدی است و voa باید پاسخگو باشد.فایل pdf👇🏻
@pasghambar
#پسغامبر

چپ بازگشت پیروزمندانه و ظفرمند رفقای #کمونیست اول بهمن 1357 همزمان با به نتیجه رسیدن پراکسیس رفقای مارکسیست در اجرای اوامر برادر بزرگتر در #مسکو، رفقای روشنفکر نظیر #براهنی #ساعدی و #شاملو و دیگر رفقا دسته دسته به شادی و خوشحالی به سوی تهران و آغوش پدر عزیزشان خمینی بازمی گردند....

کیهان 1 بهمن 1357 ، پاره ای از متن روزنامه ؛
عده ای از این گروه از سال ۱۳۳۲ (کودتا #مصدق) در خارج از ایران مبارزه و اوضاع سیاسی ایران را بررسی میکردند، براهنی در آمریکا نشریات ابجد را منتشر میکرد، غلامحسین ساعدی همراه #احمد_شاملو در نشریه ایرانشهر همکاری میکرد (در روز های آتی محتوای نشریات ابجد و ایرانشهر را منتشر خواهیم کرد)

@pasghambar
@pasghambar
#پسغامبر
#پسغامبر

🔴 لطفا اونهایی که به این احمق میگن استاد!! بیان بگن این مزخرفی که این ابله داره میگه!!!
اسمش رو چی بذاریم ؟؟؟!!!

نمیدونم بگم بیت بگم غزل رباعی ... بگم چی؟
خودتون گوش کنید

#چپ_نفهم #چپ_ابله #براهنی



🔹روشنفکرهای نیمپز پنجاه و هفتی یکی پس از دیگری بدون ایستادن در مقابل دادگاه‌های ملی به دیار دیگر می‌روند،
ملت ایران فراموش نخواهد کرد که چه کسانی و چگونه دست در دست ملایان ایران‌مان‌ را به ورطهٔ نابودی کشانده و هر کدام در سوراخی خود را پنهان کرده تا هلاک شوند.

رضا براهنی هم یکی از دهها خودشیفتهٔ شیرین عقلی بود که در سال ۵۷ بعنوان روشنفکر؛ جامعه را بسوی جهنم جمهوری اسلامی هدایت کرده و زمانیکه فهمیدند ملایان تمامیت‌خواه نم پس نمی‌دهند و در فکر تصفیهٔ تمام کاتالیزورهای حامی خودش است بگوشه ای در جهان آزاد غرب امپریالیست و با وقاحت تمام اکثرن به کشورهای پادشاهی دنیا رفته و شهروند پادشاهی‌های اجنبی شدند و به جان ملکه الیزابت و برای سرسلامتی و طول عمر ملکه‌ی آدمخوار ها انگلیس دعا کرده و قسم وفاداری به کشورهای به اجنبی یاد کردند.

و نه تنها که هیچگاه جرأت اعتراف به گناه را هم در خود ندیدند که تا پایان عمر نکبت‌بار و سرشار از خیانت و خدعه و نیرنگ و دروغ و بیشرفی و بیوطنی و ایرانفروشی خود؛ یا از جمهوری پلید اسلامی دفاع کرده و یا اینکه همچنان بر طبل دروغ‌ها و تهمت‌ها و افتراها بر خاندان ایران‌ساز پهلوی می‌کوبیدند !!!


ننگ و نفرین بر شما چپ‌‌های بیشرف بیوطن خائن به مام میهن و ایران و ایرانی


جاویدشاه شعار ما نیست اعتقاد و آیین ماست