این ویژگیهای اساسی شرح متأخرتر مارکس از کمونیسمِ کامل نخستین بار در
فقر فلسفه بیان شده است:
«طبقهی کارگر، در روند تکامل خود جامعهای را جایگزین جامعهی مدنی قدیمی خواهد کرد که در آن، طبقات و تضادهایش را حذف میکند، و دیگر هیچ بهاصطلاح قدرت سیاسیای وجود نخواهد داشت، زیرا قدرت سیاسی دقیقاً بیان رسمی تضاد جامعهی مدنی است.»
تمایزات طبقاتی از بین خواهند رفت. دولت «خصلت سیاسی» خود را از دست خواهد داد و «رو به زوال خواهد رفت» (میپژمرد و میمیرد: er stirbt ab )
به رغمآنکه توصیفهای مارکس از کمونیسمِ کامل با تکامل اندیشههایش تا حدودی جزییات بیشتری مییابند، اما همواره همچنان مبهم و طرحوار باقی میمانند. کمونیسم کامل در فراز مشهوری از
نقد برنامه گوتا این چنین توصیف شده است:
«در مرحلهای بالاتر از جامعه کمونیستی، پس از آنکه تبعیت بردهوار فرد از تقسیم کار پایان گیرد، و در نتیجه آنتیتز میان کار ذهنی و یدی نیز رخت بربندد؛ پس از آنکه کار نه فقط به وسیلهی معاش بلکه به خواست اصلی زندگی بدل میشود؛ پس از آنکه نیروهای مولد همراه با تکامل همهجانبهی فرد افزایش یابند، و همهی چشمههای ثروتِ همیارانه فوران کنند ــ تنها آنهنگام است که میتوان از افق محدود حق بورژوایی بهتمامی عبور کرد و آنگاه جامعه میتواند بر بیرق خود بنویسد: از هر کس به اندازهی توانش، به هر کس به اندارهی نیازش!»
https://t.center/marzockacademy