اشعار مریم بهنام

Канал
Логотип телеграм канала اشعار مریم بهنام
@maryambehnam543Продвигать
50
подписчиков
@maryambehnam543
من
واین دفتر
و شاید هم کمی پاییز
در ازدحام نبودن تو
تنها نشسته ایم
من و پاییز
  از تو از این شعر
از خیابان  بی عبور
حرف می زنیم
من و این فصل
چقدر حرف داریم
وقتی تو با لبخندی تلخ
خاطرات شیرینی
از خود به جا میگذاری...

#پاورقی
#دلنوشته_های_یک_زن
#سپید
#شعر_معاصر
#مریم_بهنام
بگذار دلمان به همین  جمله های ساده خوش باشد
صبحت  بخیر ترانه ی زندگی
شبت آرام ساحل آرامش
و دلت  پر نور چراغ زندگی
جمله ها گاهی از هزاران قرصی که پزشک برای قلب بیمارت تجویز می کند
آرام بخش تر و تسکین ترند
اما دریغ!
بی آنکه بنویسم  همین جمله های کوتاه را
محبت
عشق
لبخند
و زندگی را از هم دریغ می کنیم
فقط چند ثانیه
عاشقانه یکدیگر را از این تایپ کوچک به اندازه دنیا
دوست بداریم......

#پاورقی_صبح
#پاییز_۱۴۰۳
#خط_خطی_های_یک_زن
#مریم_بهنام
در گذر عمر 
روزگار  صفحه ای برایت باز می کند
تا تو بنویسی
موضوعی به نام عشق
و عجیب این کلمه ی لعنتی  معجزه می کند
نه مثل عصای موسی
یا آتش ابراهیم
یا پرندگان سلیمان
اما تو که هیچ شعری را نخوانده ای
شاعر می کند
یا  قلبت را  سر ساعت کوک می کند تابرای کسی بتپد که با او هیچ
قهوه ای ننوشیده ای
وبارانی را قدم نزده ای
اصلا این عشق
می تواند  حسرت همه ی روزهای نداشته را
از کتاب زندگی
پاره کند
و با یک زبان ساده  بگوید
«چقدر دوستت دارم»

#پاورقی_امشب
#دلنوشته_های_یک_زن
#عاشقانه
#پاییز_۱۴۰۳
#مریم_بهنام
#شعری_برای_تو🩷

خاطراتم را می تکانم روی  پاورقی ها
و تو می افتی
وسط خط های مهربانی
روی سطرهای  عاشقانه
تو از کودک می سرایی
من از زن
تو می خندی
و من پشت میکروفونی که
صدایم را  بغض می کند
از پاییز بد می گویم
و
چه حکایت غم انگیزی ست
وقتی  شعر  پایش را روی قلبت بگذارد...

#دوستی
#عشق
#مریم_و_لیلی
#خط_خطی_های_یک_زن
#در_انتطار_بهبودی_دوست_عزیزم
پر از آشوبم
پر از دردهای  پشت در مانده
پر از فریادهای
خاموش در انتهای حنجره
پر از آشوبم
پر از دلشوره
در پشت آفتابی  بی پنجره
بی  پاییز
بی باران
که اگر می آمد  دلم را می شست
و ذره ای
خواب حواله ی چشسمم می کرد
و صبح اینجا
پشت  ایوان  یک متری من
خودش را  به نفهمیدن می زند
ومن ساعتها
در این آشوب
به انتطارخورشیدی هستم
که  زردی من را  به  درختان بیندازد........


#پاورقی_صبحدم
#شعر_های_پر_آشوب
#دلنوشته
#سپید
#و_زنی_با_خط_خطی_های_روزانه
‍ ‍ آدم
باید به چه زبانی
دوست داشتنش را جمله کند
وببندد به دل محبوبش
همه که مجنون نیستند
که عشقشان را
شعر کنند
وقبل خواب
بریزند به پای شب
همین دوست داشتن ساده
خودش
یک
دیوان عاشقانه است
که از هر بیتش
یک لیلی
متولد میشود...

:مریم بهنام
https://t.center/maryambehnam543
دلم برف می خواهد
از آن برفهایی
که یک آدم برفی بسازم
و با آن یک عکس یادگاری بگیرم
بعد بنشینم کنار شومینه
و با دستان یخ کرده ام چند صفحه عاشقانه بنویسم
من صدایت کنم
و تو بی آنکه صدایم را بشنوی
چندین جانم جانم پشت سر هم قطار کنی
حس قشنگیست سرم را برگردانم
و تو را با دو دو فنجان قهوه
کنار شعرهایم ببینم .....

#مریم بهنام#

#روز جهانی قهوه گرامی باد

به تو فکر می کنم
به تو که گاهی از خاطرم عبور میکنی و
گاهی ماهها و سالها
مثل عابری که خیابانش را عوض می کند
ردی از تو نیست
به تو فکر می کنم
در هیاهوی عصر
در  پس یک قهوه
لابه لای
یک رمان عاشقانه
و یا یک شعر سپید
وشاید یک باران
یک پاییز نرسیده
و یا یک بغض کهنه 
همه ی این فکرها را بشوید و ببرد
آنوقت نه  تو هستی
نه من
و نه این همه  دلتنگی خاک خورد
که روی دلمان نشسته است.....

#پاورقی_صبح
#خط_خطی_های_یک_زن
#دلنوشته
#شعر_گفتار
#مرداد_1403
#مریم_بهنام
در سوسوی شب
باد می وزد
از روزنه ی مرداد
از لا به لای
برگهای تشنه ی اقاقی ها
و به زور  نسیمی
به ایوان خانه می رسد
هوا گرم
گلها تشنه
و من بی رمق در شعر
کمی آنطرف تر
شاخه ای تکان می خورد
جیرجیرکی می خواند
و عابری  عبور می کند
ودر احساسم
گویا تابستان به پاییز آمیخته می شود
بی آنکه تو آمده باشی
ودر این نسیم دزدکی شب
با من
و این ایوان چای نوشیده باشی...

#پاورقی_شب
#خط_خطی_های_یک_زن
#دلنوشته
#شعر_گفتار
#مرداد_۱۴۰۳
این روزها هیچ واژه ای  از من عبور نمی کند
ذهنم آرام به
جملاتی مبهم  سرگرم است
به دوستت دارم های پشت سر هم
که اصلا
به یک عاشقانه شبیه نیست
و این روزها عجیب میگذرد
بی تو
بی من
بی  شعر
و باز  من در سفر درونم 
به قطاری می نگرم
که  در ایستگاهی که تو ایستاده ای مرا پیاده کند....
#خط_خطی_های_یک_زن
#شعر_گفتار
#دلنوشته
#تیر_ماه_1403
انتهای غروب
  جمعه را می تکانم
کمی شعر
چند تکه  عاشقانه
از لای انگشتانم  می افتد وسط تنهایی 
و  رفتن خورشید
با چکه های  اشک  آمیخته میشود
و کاش
کمی آنطرف تر از تابستان
به بارانی  فکر کنم که  دلم را بشوید
و به  شنبه آویزان کند
به لحظه ای که  دلتنگی ام را  باد با خود برده باشد
و انتهای این شعر
من باشم و تو
و  قهوه ای که از دهن نیفتد...

#پاورقی_شب
#تابستان
#خط_خطی_های_یک_زن
#سپید
#شعر_گفتار
#مریم_بهنام
عصرهای بلند تابستان
گوشه اتاق کز می کنم
بی آنکه خیابانی را  به غروب برسانم
و تو مثل همیشه  از  ذهنم عبور میکنی
نگاهت را به من میدوزی
وچشمهایت وصله ی تنم می شود
بدون قرار
سر از لحظه هایم در می آوری
شوکه میشوم و نمیدانم
با کدام لحن
پاسخ  سلام ات را  به فردا موکول کنم
کاش بیایی
و
بدون  روزهای تلخ
خودمان به زندگی  رنگ و رو رفته  ی مان
  رنگ و لعاب بدهیم
اینجا
کنار نوشته های من
زنی
هر روز خودش  را
به چشمهای تو میدوزد
و پیراهنی می کند برای تمام شعرهایش...

#پاورقی_عصر_تابستانی
#دلتنگی_عصرانه
#خط_خطی_های_یک_زن
#مریم_بهنام
Forwarded from عکس نگار
باد خنکی
از روزن تنهایی ام می وزد
روز چهارم تابستان
و زندگی از من میگذرد
گاه باران هوس می کند
بزند به دل تیر ماه
و من
با هر بارانی
دلم  یاد پاییز می کند
یاد تو
و نگاهی که  پشت یک قاب عکس خوابیده است
این باران هم چه حکایتی دارد
عشق را به سر
آدم می اندازد
درست
وقتی  جوانی فرسنگها  فاصله دارد
و همین لحظه
شاعرمی شوی
بی  آن که  برای دلت وزن و
قافیه ای  جور کنی...

#پاورقی_شب
#خط_خطی_های_یک_زن
#دلنوسته
#شعر_گفتار
#مریم_بهنام
Forwarded from عکس نگار
قهوه ات را  سر بکش
بی آنکه بدانم
چند روز از التهاب بهار روی
دلتنگی ات  جا مانده
قهوه ات را سر بکش
بی آنکه بدانم  چه فالی برای
زخم هایت
  ته آن مانده است
  ماه نیمه شب من!!!
خوردن یک شات قهوه
این همه حرف و حاشیه ندارد
شاید بهاردلش میخواهد
از لحظه هایمان  یک شعر  تلخ  بسراید
وخرداد
نیشخندهایش را
توی عکسهایمان جا بگذارد
اما بگذار طعم   زندگی
زیر زبانم شیرین باشد
بیخیال سرایش شعر
بگو ببینم حال دلت چطور است؟؟؟!!!!

#پاورقی_شب
#خرداد_1403
Telegram Center
Telegram Center
Канал