باد خنکی
از روزن تنهایی ام می وزد
روز چهارم تابستان
و زندگی از من میگذرد
گاه باران هوس می کند
بزند به دل تیر ماه
و من
با هر بارانی
دلم یاد پاییز می کند
یاد تو
و نگاهی که پشت یک قاب عکس خوابیده است
این باران هم چه حکایتی دارد
عشق را به سر
آدم می اندازد
درست
وقتی جوانی فرسنگها فاصله دارد
و همین لحظه
شاعرمی شوی
بی آن که برای دلت وزن و
قافیه ای جور کنی...
#پاورقی_شب
#خط_خطی_های_یک_زن
#دلنوسته
#شعر_گفتار
#مریم_بهنام