#معنا_شناسی_واژه
#چگل
.
✳️ چِگِل در ادبیات پارسی:
❇️ «چـِگِل » نام یکی از قبائل ترک تبار خاور دور و از ترکان خَلُّخ (ناحیهای در حدود کاشغر) است.
سابقه این قبیله از قرن هفتم میلادی شناخته شدهاست و در اطراف دریاچه ایسیقکول واقع در کشور قرقیزستان کنونی زندگی میکردند.
از مردم چِگل بردگان زیباروی را از چگل به ایران میآوردهاند از این رو در نزد شاعران فارسیزبان و در ادبیات فارسی به زیبایی و خوشاندامی از ایشان یاد شدهاست و واژهٔ چِگِل یا کنایه شمع چِگِل در ادبیات پارسی به زیبا و زیبارویی مانند شدهاست.
🔸حافظ:
صفای خلوت خاطر از آن شمع چِگل جویم،
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم...
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل،
شاه ترکان فارغ است از حال ما، کو رستمی؟
🔸خواجوی کرمانی گوید:
ای شمع چِگل، دوش در ایوانِ که بودی،
وی سرو روان دی به گلستانِ که بودی...
🔸حکیم صبوری گوید:
ور براندازد نقاب از صورت شمع چِگل،
زهد را غارت نماید هوش را یغما کند...
🔸شاهنامه جنگ بزرگ کیخسرو:
چو افراسیاب ان چهارم پسر ،
کمر بسته آمد به پیش پدر
بدو داد ترک چگل صدهزار
زره دار و با گرزه ی گاوسار
که باشد نگهدار پشت پشنگ،
نپیچد اگر بارد از ابر، سنگ
🔸شاهنامه پادشاهی گشتاسپ:
مکن دلت را بیشتر زین نژند
به داد خدای جهان کن بسند
بدادش بسی پند و بشنید شاه
چو خورشیدگون گشت برشد به گاه
نشست از بر گاه و بنهاد دل
به رزم جهانجوی شاه چگل
از اندیشهٔ دل نیامدش خواب
به رزم و به بزمش گرفته شتاب.....
@molavi_asar_o_afkar
@makhzanenokatenegarshi_virayashi