▫️٢⚡️{عن جابر بن یزید الجُعفی} قُلتُ يا ابنَ رسول الله و مَنِ المُقَصِّرُ؟
⚡️قَالَ: اَلَّذِينَ قَصَّرُوا فِي مَعرِفَةِ الأَئِمَّةِ و عَن مَعْرِفَةِ مَا فَرَضَ اللهُ عَلَيهِم مِن أَمرِهِ و رُوحِهِ.
⚡قُلْتُ: يَا سَيِّدِي و مَا مَعرِفَةُ رُوحِهِ؟
⚡قَالَ [السجاد] (علیه السلام): أَن يُعرَفَ كُلُّ مَن خَصَّهُ اللهُ تعالی بِالرُّوحِ فَقَد فَوَّضَ إِلَيهِ أَمرَهُ يَخلُقُ بِإِذْنِهِ و يُحْيِي بِإِذنِهِ و يَعلَمُ الغَيرَ مَا في اَلضَّمَائِرِ وَ يَعلَمُ مَا كَانَ و مَا يَكُونُ إِلَى يَومِ القِيَامَةِ و ذَلِكَ أَنَّ هذا الرُّوحَ مِن أَمرِ اللهِ تعالی،
فَمَن خَصَّهُ اللهُ تعالی بِهَذَا الرُّوحِ فَهَذَا كَامِلٌ غَيرُ نَاقِصٍ يَفعَلُ مَا يَشَاءُ بِإِذنِ اللهِ يَسِيرُ مِنَ المَشرِقِ إلى المَغرِبِ في لَحظَةٍ وَاحِدَةٍ يَعرُجُ بِهِ إلى السَّمَاءِ وَ يَنزِلُ بِهِ إلى اَلْأرضِ و يَفعَلُ مَا شَاءَ و أَرَادَ.
⚡قُلتُ: يَا سَيِّدِي أَوْجِدنِي بَيَانَ هذا الرُّوحِ مِن كِتَابِ اللهِ تعالی و إِنَّهُ مِن أَمرٍ خَصَّهُ اللهُ تعالی بِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)؟
⚡قال (ع): نعم، اِقرَأْ هذه الآيَة: «و كَذٰلِكَ أوحَينٰا إِلَيكَ رُوحاً مِن أَمرِنٰا مٰا كُنتَ تَدرِي مَا الكِتٰابُ و لا الإِيمٰانُ و لٰكِن جَعَلنٰاهُ نُوراً نَهدِي بِهِ مَن نَشٰاءُ مِن عِبٰادِنٰا»،
وقوله تعالی: «أُولٰئِكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمُ الإِيمٰانَ و أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِنهُ».
⚡قُلتُ: فَرَّجَ اللهُ عَنكَ كَمَا فَرَّجتَ عَنِّي و وَفَّقتَنِي عَلَى مَعرِفَةِ الرُّوحِ و الأمرِ ...
http://noo.rs/4AHCA🔻از این
👆بیانات معصومین(ع)، بطلان این
👇بخش متن واضح است که نوشتند:
«قاعده الواحد باطل است، چون وجود دو واحد عقلا محال است»!
🔻چون وجود دو واحد تام مستقل از هم محال است، نه وجود خدای واحد مستقل، با ظهورش در خلقت «روح واحد الهی و امر واحد الهی» که وجودش عین وابستگی به خداست.
🔸🔻۵. بالاخره معلوم نشد که در نظر ایشان خداوند متعال در برابر خلقش متصف به تغایر و تمایز میشود یا خیر؟
اگر تغایر دارد چرا برخلافش نوشته اند «در حق متعال هیچ نحوه تغایر و امتیاز نیست»!
و اگر حق تعالی در برابر خلقش (که کثیرند) متصف به تغایر و امتیاز نیست چرا نوشته اند: «وجود حق متعال بینونت وجودی با موجود متجزی [دارد]»!
🔻جواب برهانی معصومین (علیهم السلام) روشن است:
خداوند سبحان نوعی از تمایز را ندارد و نوعی از تمایز را دارد. وجود خدای سبحان تمایز وصفی از وجود خلقش دارد، اما تمایز عزلی و وجودی از خلق ندارد که وجود خدا منعزل از خلق در گوشه ای و خلقش در گوشه دیگر باشد.
🔻بنابر این از اوصاف وجود خداوند سبحان وجود صمدی است که بجهت اطلاقش هیچ بینونت وجودی و تمییز عزلی و قید و حدی بر او راه ندارد و از این جهت به صمدیتش متصف به تغایر و تمایز وجودی نمیشود و به صمدیتش ارکان تمام اشیاء هستی را پر کرده است و جوفی ندارد و جایی از او خالی نیست و او نور و حیات همه اشیاست؛ در عین اینکه خود همین صمدیت و اطلاقش دلیل بر تمایز وصفی حق نسبت به خلقش هست چرا که خلایق متصف به قیودند و او متعالی و منزه از هر قید و حد (حسی و وهمی و عقلی) است:
⚡️ امام صادق (علیه السلام): «أَسأَلُكَ بِاسمِكَ الْأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذِي مَلَأَ أَركَانَ كُلِ شَيْءٍ»
http://noo.rs/eB3Db⚡️ امام باقر (علیه السلام): « اَلصَّمَدُ اَلَّذِي لا يُوصَفُ بِالتَّغَايُر»
http://noo.rs/K8h6r⚡️ امام باقر و امام حسین (علیهما السلام): «اَلصَّمَدُ الَّذِي لا جَوفَ لَهُ»
http://noo.rs/ZD7lY⚡️ امیرالمومنین علی (علیه السلام): «هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْءٍ و نُورُ كُلِّ شَيْءٍ»
http://noo.rs/HK6cl🔸🔻در پایان، علاوه بر نقدهای حدیثی فوق، این نکته عقلی مهم است که کلا مطالب خودمتناقض در متن مذکور موج میزند! ولذا قبل ازجواب به نقدهای دیگران، باید اول جواب خودش را بدهد و عقلا در برابر همین متن خودش بگوید که:
1- چرا از طرفی میگوید حق و خلق متباین هستند، و از طرفی خلق را دال وجودی برخالقش میداند!! چطور دلالت با تباین (بدون هیچ ارتباط و سنخیت) ممکن است؟
بالاخره آن ارتباط و سنخیت و حیث جامع بین حق و خلق که موجب دلالت مخلوق بر خالق بشود چیست؟
اگر یک وجه همسنخی در اصل حقیقت وجود نباشد دلالت بین دو موجود متباین چگونه ممکن است!؟
2- بالاخره برای اینکه خلق و حق تعالی بینونتشان بینونت وصفی بشود (و نه عزلی)، چه وجه مشترکی دارند که تمایزشان در اوصاف آن وجه مشترک است، و دو موجود منعزل از هم نیستند که هرکدام در یک مکان و گوشهای جدا باشند.
3- بالاخره وقتی در متنشان به یک تقسیمبندی بین واحد (
حقیقت مجرد لاینقسم) و متجزی (
حقیقت محدود ممتد تقسیمپذیر) میپردازند، آنچه که مَقسم و وجه مشترک بین آنهاست که از آن به «حقیقت» تعبیر کردهاند چیست؟!
و...
یاحق
🔸@SalehiBooks@mSalehi786