خوش‌خرامان...

Канал
Логотип телеграм канала خوش‌خرامان...
@khosh_kharamanПродвигать
11
подписчиков
خمید قامتم از انتظار و جان به لب آمد قدح به یاد تو کج کرده‌ام، بیا که نریزد... https://t.center/HarfBeManBot?start=MTc0NjcwMzAwNQ

آمد به مزار من و خشنودترین بود
پس وعده‌ی دیدار که می‌گفت، همین بود ...

#سجاد_سامانی

@khosh_kharaman
برای فتحِ منِ خسته، جنگ لازم نیست
فقط بِخند تو ، آری تفنگ لازم نیست

نیاز نیست به تزریق، کشتنِ ما را
هوا، هوای تو باشد، سُرنگ لازم نیست

به جز همینکه تو در ساحلی، دگر چیزی
برایِ خود‌کشیِ یک نهنگ لازم نیست

خرابه کردنِ یک شهر را، غمت بس بود
مغول نخواهد و تیمورِ لنگ لازم نیست ...

دلِ گرفته‌ی ما را به قلبِ خود نسپار ...
که در شکستنِ این شیشه سنگ لازم نیست

سیاه‌مویی و لب سُرخ، یک کدام بس است
که میزبان تو که باشی، دو رنگ لازم نیست

من از نگاه بیفتم، تو می‌روی بالا
در این مقایسه الّاکلنگ لازم نیست

بهانه کرد که چون شاعرم هوس بازم
بگو نخواستمت دیگر، انگ لازم نیست :)

#سجاد_شهیدی

@khosh_kharaman
اگرچه داد به باد، آرزوی هند، سرم را
کسی بگیرد از او کاش پاره ی جگرم را

همین بس است مرا از وصال با تو که مردم
برای دلخوشی ات پیشکش کنند سرم را

خلیل، بیم چه داری؟ که من به جای تو بودم
به روی دوش خودم می‌گذاشتم تبرم را!

به پای غیر نشستی مرا ز پای درآری؟
کمر برای چه بستی؟ که بشکنی کمرم را؟

چنان سبک شده ام پیش چشم دوست که بادی
تواند اینطرف و آنطرف برد خبرم را...

#حسین_زحمتکش

@khosh_kharaman
تنها ستاره‌ی شب تارم، شبت بخیر!
تار است بی تو لیل و نهارم، شبت بخیر

ای سر به شانه‌‌‌های رقیبان گذاشته
کی سر به شانه‌ات بگذارم؟ شبت بخیر...

تو در کنار کیستی امشب که سالهاست
غیر از غم تو نیست کنارم، شبت بخیر

بسیار زخم بر دل خونم زدی و آه
تا صبح می‌شود بشمارم... شبت بخیر

هرچند بی‌تو تاب نمی‌آورم، برو
هرچند بی‌تو خواب ندارم، شبت بخیر

رفتی اگرچه وقت خداحافظی نبود
دیگر نشد بهانه بیارم، شبت بخیر...

#سجاد_سامانی

@khosh_kharaman
به دلم وعده داده بودم تا، عاشقی را کنار بگذارم
بعد فهمیدم از محالات است، هر چه پا به فرار بگذارم

شادی‌ام بی تو رفت و ماتم شد، کمرم زیر بار غم خم شد
کاش می‌شد که بارهایم را روی دوش قطار بگذارم

من همان شاعر حوالی ری، خسته از حرفهای پی در پی
آمدم بیت بیت مشهد تا، در دلم واژه کار بگذارم

خسته‌ام از نگاه دورادور، از قدمگاه‌های نیشابور
باید انگار بعد از این با تو، زیر گنبد قرار بگذارم

دوست دارم تو را برای خودت، چه کسی گفته ضامنم باشی
آهویی عاشقم که آمده‌ام، تــا قرار شکار بگذارم

شاهرود است و بی قرارانت، سبزوار است و سربدارانت
بی قــرار آمدم خراسان و می روم سر به‌دار بگذارم

#سیدمحمدحسین_حسینی

#شهید_اصلانی
#شهید_دارایی

@khosh_kharaman
شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم
دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم
ز همدلان سفر کرده‌ام سراغ بگیرم
به کوچه کوچهٔ زلف تو نامه‌ها بنویسم
دعا و شکوه به هم تاب خورد و من متحیر
«کدام را ننویسم، کدام را بنویسم»؟
هر آنچه را که نوشتم مچاله کردم و گفتم:
قلم دوباره بگیرم از ابتدا بنویسم
دو قطره خون ز لبت در دوات تشنه‌ام افتاد
که من به یاد شهیدان کربلا بنویسم
صدای پای قلم را شنید کاغذ و گفتم:
قلم به لیقه گذارم که بی‌صدا بنویسم...
تو بی‌نشانی و کاغذ در انتظار رسیدن
که من نشانی کوی تو را کجا بنویسم
تو خود نشانی محضی تو خود دعای مجسم
برای چون تو عزیزی چرا چرا بنویسم؟

#سعید_بیابانکی

@khosh_kharaman
خوش‌خرامان...
#سیدمحمدحسین_حسینی #حضرت_ام_کلثوم @khosh_kharaman
اسیر و زخمی و غم‌دیده سرشار از تالم تو!
به روی کودکان در اوج غمگینی تبسم تو!

رباعی ساخت در اوج‌ بلاغت حضرت زهرا
برای این رباعی چیست مصراع چهارم، تو!

تو هم چون خواهرت محبوس زندان همان حاکم
عزیزِ بین مردم او، غریبِ بین مردم تو!

غریبی مثل مولایم علی بعد از رسول الله
سلام ما به تو آه ای سلام بی علیکم تو!

سلام ما به تو ای مهر پشت مهربان پنهان
سلام ما به تو ای برف ساکت دختر باران

سلام ما به غم وقتی که همراه شما باشد
به صحرایی که با آل محمد آشنا باشد

نمی‌دانیم و در این جهل ما تاریخ محکوم است
تو زینب بوده‌ای یا خواهر تو ام‌کلثوم است؟

ستیغ خطبه‌ات دارد گواهی می‌دهد مارا
کلامی این چنین از کیست غیر از دختر زهرا

الا ای شعرهایت مطلع مرثیه‌خوانی‌ها!
الا ای مهربان در کثرت نامهربانی‌ها!

چرا مارا به بغضی ناگهانی می‌برد تاریخ
و نامت را کنار آن فلانی می‌برد تاریخ

معاذالله! وصل نور با ظلمت؟ چه می‌گویند؟
ببین پشت سر دخت علی ملت چه‌ می‌گویند؟

چه جای شکوه از بعضی روایت ها که می‌بینم
مگر یک‌عده در تاریخ جز تهمت چه‌ می‌گویند؟

بگو آن را که می‌گویید نسبت داشت با مولا
به او اولاد پیغمبر به جز لعنت چه‌ می‌گویند؟

چه پرسم بعد از این از عامّه وقتی که می‌بینم
میان شیعیان یک‌ عده بی‌غیرت چه می‌گویند

چه نسبت داشت کلثوم علی با قاتل زهرا
چه نسبت بود کفر محض را با زینب صغری

توحش را چه نسبت با حریر فاطمی اصلاً
چه نسبت زاده‌ی صحاک را با زاده‌ی گلشن

ببخشا شیعیانت را اگر کم گفته‌اند از تو
فقط گه‌گاه در ماه محرم گفته‌اند از تو

تو خود در سایه‌ی خورشید زینب مستتر بودی
نبودیم اهل کشف امّا تو هم از اهل سر بودی

مرا بشناس من کوهم که نزد تو حقیر آمد
منم آن ابر پر باران که در باب‌الصغیر آمد

به قربان برادر خواهرت، بانو مرا دریاب!
فدای خاک پای مادرت، بانو مرا دریاب!

اگر شعر مرا دیدند از حسن کلام توست
که پای شعر شیعی تا ابد امضای نام توست

#سیدمحمدحسین_حسینی

@khosh_kharaman
با ماجرای وصل، کنار آمدم...دریغ
حالا فقط به دیدن آن ماه دلخوشم!

بین هجوم خاطره ی یوسفی که نیست
با اشک و دشت و پیرهن و چاه دلخوشم

#حسین_دهلوی

@khosh_kharaman
مگر در آسمان داریم از خورشید بالاتر
مگر اهل یقین دارند از تردید بالاتر
مرا انداخت پشت گوش مثل پیچ موهایش
مگر عاشق کشان دارند از این تبعید بالاتر


#لاادری

@khosh_kharaman
عشق ویرانــــگر او در دلــم اردو زده است

هرچه من قلب هدف را نزدم، او زده است

بیستون بود دلم... عشق چه آورده سرش

که به ارگ بــم ویران شده پهلو زده است؟

مــو پریشان به شکار آمــــد و بعد از آن روز

مــن پریشانم و او گیره به گیسو زده است

دامنش دامنـــه های سبلان است ...چقدر

طعم شیرین لبــش طعنه به کندو زده است

مثـــل مغرورترین کــــافر دنیــــــــا که دلش

از کَــفَش رفته و حتی به خدا رو زده است

ناخدایی شده ام خسته که بعد از طوفان

تا دم مـرگ دعــــا خوانده و پارو زده است

تا دم از مرگ زدم گفت: "دعا کن برسی!"

لعنتـــی بـاز فقط حرف دو پهلو زده است

#عبدالمهدی_نوری

@khosh_kharaman
تو پادشاهی و من مستمند دربارم
مگر تو رحم کنی بر دو چشم خون‌بارم

مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم...

ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست
وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم

امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم

تو را به فضل تو می‌خوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم ...

#سجاد_سامانی
@khosh_kharaman
به هر جان کندنی این روزهای لعنتی سر شد
مپرس از حال ما، احوال ما هر روز بدتر شد

بیامرزد خدا آن شیخ خودخواه و رفیقان را
که از طبل پُر از خالی شان گوش فلک کر شد

خدا چون بگذرد از او که حرمت را ز مسجد برد؟
عجب ظلمی به محراب و عجب جوری به منبر شد

یکی باد و بروتی بود - آن هم مثل بادی رفت!
چو بادی آمد از دروازه ای و از دری در شد

به غیر از چرخ خودخواهی نچرخانید چرخی را
به هر چرخی که او چرخاند صدها چرخ پنچر شد

وفاداری نگر ، ایثار بین، غیرت تماشا کن
برادر وقت گرما ناگهان چتر برادر شد

گل برجام را ابر شتابان زود پرپر کرد
نگاهش تا به گل افتاد گل خشکید پرپر شد

به پیش کدخدا با آب و صابونش ببر فردا
که رویش را بشوید شاید از تردامنی تر شد!

رییسی را بگو خیلی حواست جمع تر باشد
که شیخ شوخ ما سودای اول داشت، آخر شد

من از یاران دنیاخواه بر گرد تو می ترسم
پس از این با قلندرها نشین، باید قلندر شد

مبر از یاد خود این بی پناهان پریشان را
دم از مولا زدی، کاری بکن، باید ابوذر شد

به هر جان کندنی این سال ها رفتند، کاری کن
نگوییم ای دریغا با دریغا سال ما سر شد

#علیرضا_قزوه

سیزدهم مرداد یکهزار و چهارصد

@khosh_kharaman
VID-20210501-WA0000.mp4
13.5 MB
هر دلی فاطمی‌ست، وقتِ ظهور
شبِ او صبح عید خواهد شد
حاج قاسم به خون خود آموخت
#مرد_میدان شهید خواهد شد

اگر امن است خیمه گاه و حرم
شک نکن صاحبِ علم زنده است
کدخدا را بگو به کوریِ تو
حاج قاسم هنوز هم زنده است

حمزه‌کُش‌های بی جگر ز حسد
در اُحُد طعنه بر اَحَد بزنند
چه خیالی‌ست این که شب کوران
پشت خورشید حرفِ بد بزنند

ذلت کدخدا پرستی هم
نکته های #ظریف میطلبد
من تعجب نمیکنم که هنوز
#حاج_قاسم حریف میطلبد

نسترنهای کوچه میدانند
باغ ما بی گل اقاقی نیست
اتفاقا گواهیِ عشق است
امنیت امرِ اتفاقی نیست

اتفاقا گواهیِ شهداست
وطن یاس و نسترن ایران
شهدا کوچه کوچه میگویند
دوستت دارم ای وطن #ایران

تو بگو روبروی ما در جنگ
پشت جلاد، اجنبی باشد
آنچه بالاست پرچم شهداست
شهر اگر شهرِ زینبی باشد

خون شاعر حلال شد اما
عمر این بیت‌ها حرام نشد
به تهِ خط رسیدیم ولی
کار ما با #علی تمام نشد

#احمد_بابایی

@khosh_kharaman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و زیرکان که زیاد است عقل اندک‌شان
به هر چه دست رساندند شد مبارک‌شان

نشسته قرقی اقبال‌شان به کتف و به کول
سوار باد بلند است بادبادک‌شان

به یک اشاره‌شان باد راه می‌افتد
درخت بار می‌آرد به محض چشمک‌شان

برای آنکه بفهمند موقعیت را
به جنبش است شب و روزجفت شاخک‌شان

چنان مراقب پیش و پسند کز بالا
کلوخ نیز ببارد نمی‌گزد کک‌شان

چه چیزها که ندادند بهر علم مفید
چه پول‌ها که نکردند خرج مدرک‌شان

هزار بنده مالنده بند پاچه‌شان
هزار کرسی پاینده زیر خشتک‌شان

طریق پول فزودن به پول مذهب‌شان
دو لُپه خوردن و بردن مرام و مسلک‌شان

امین مال منند و شریک کار شما
خزانه داری کل وام‌دار قلک‌شان

چه داد و قال و چه نجوا، نکن، نمی‌شنوند
زبان بگیر، خراب است سیم سمعک‌شان

دعا کنیم افق دیدشان نگردد تار
دعا کنیم نگیرد بخار عینک‌شان

برای آنکه قوی‌تر شوند بیش از پیش
دعای خیر ضعیفان نثار یَک یَک‌شان

#امید_مهدی_نژاد

@khosh_kharaman
نگاهی نامسلمان،ناگهان انداختی ،رفتی
ندیدی سوختم،آتش به جان انداختی رفتی!

نماندی تا ببینی شهر را در خون وخاکستر
عصایت را میان ساحران انداختی،رفتی

شبیه چای خود را پیشکش کردم،تو باسردی
مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی

اگر خیری رساندی بی گمان نشناختی،گویا
گلی بر سنگ قبری بی نشان انداختی،رفتی

برایت ارزش کشتن ندارم،دیده ام هرجا
که رویا رو شدم با تو،کمان انداختی،رفت...

#حسین_زحمتکش

@khosh_kharaman
‌به جستجوی تو گرد از جهان برآوردم
دگر کجا روم ای خانمان خراب، کجا؟

#صائب_تبریزی

@khosh_kharaman
او رفته سال‌هاست ... چه می‌خواستم چه شد
این نیز بخت ماست، چه می‌خواستم چه شد

آن بی‌وفا که لحظه‌ای از من جدا نبود
حالا ببین کجاست، چه می‌خواستم چه شد

ای کاش گفته بود که آن آخرین نگاه
پایان ماجراست، چه می‌خواستم چه شد

گویا وصال دوست که بر من حرام بود
بر دیگران رواست، چه می‌خواستم چه شد

شعر مرا شنید و پسندید و گریه کرد
اما مرا نخواست، چه می‌خواستم چه شد

آغاز سال نو، من و داغ فراق تو
عید است یا عزاست؟ چه می‌خواستم چه شد

#سجاد_سامانی

@khosh_kharaman
ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس
آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم

#سعدی

@khosh_kharaman
Telegram Center
Telegram Center
Канал