View in Telegram
شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم ز همدلان سفر کرده‌ام سراغ بگیرم به کوچه کوچهٔ زلف تو نامه‌ها بنویسم دعا و شکوه به هم تاب خورد و من متحیر «کدام را ننویسم، کدام را بنویسم»؟ هر آنچه را که نوشتم مچاله کردم و گفتم: قلم دوباره بگیرم از ابتدا بنویسم دو قطره خون ز لبت در دوات تشنه‌ام افتاد که من به یاد شهیدان کربلا بنویسم صدای پای قلم را شنید کاغذ و گفتم: قلم به لیقه گذارم که بی‌صدا بنویسم... تو بی‌نشانی و کاغذ در انتظار رسیدن که من نشانی کوی تو را کجا بنویسم تو خود نشانی محضی تو خود دعای مجسم برای چون تو عزیزی چرا چرا بنویسم؟ #سعید_بیابانکی @khosh_kharaman
Telegram Center
Telegram Center
Channel