كميته هماهنگی برای كمك به ايجاد تشكل های کارگری

#کاپیتالیسم
Канал
Новости и СМИ
Политика
Социальные сети
Блоги
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала كميته هماهنگی برای كمك به ايجاد تشكل های کارگری
@khamahangyПродвигать
490
подписчиков
7,15 тыс.
фото
1,5 тыс.
видео
2,46 тыс.
ссылок
خبر ها و گزارش هاي كارگري ،تصوير ها و كليپ و مطالب و نظرات خود را از اين طريق براي ما ارسال كنيد
Forwarded from تجربه نوشتن (خسرو)
📷 عکس روز: اعتراضات به رغم مقررات منع رفت‌وآمد در «مینیاپولیس» ادامه دارد

پس از کشته شدن یک مرد سیاه پوست به دست پلیس مینیاپولیس اعتراضات گسترده‌ای در ۲۰ شهر آمریکا آغاز شد. تظاهرات به خشونت کشیده شد و تظاهرکنندگان علیرغم منع رفت و آمد به خیابان‌های مینیاپولیس آمدند.

به گزارش سی‌ان‌ان معترضان در بیش از ۲۰ شهر آمریکا در اعتراض به کشته شدن جورج فلوید، آمریکایی سیاهپوست به دست پلیس مینیاپولیس به خیابان‌ها آمدند. معترضان همچنین پاسگاه اصلی پلیس در مینیاپولیس را به آتش کشیدند. وضعیت در در این شهر اضطراری اعلام و گارد ملی به این شهر اعزام شده است. در شهر میناپولیس از ساعت ۲۰ شامگاه جمعه به‌وقت محلی، تا پایان روز یکشنبه ۳۱ مه مقررات منع رفت‌وآمد برقرار شده است.

#مینیاپولیس
#نژادپرستی
#کاپیتالیسم
#نابرابری
#برابری_طلبی

https://t.center/tajrobeneveshtan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 برخی #زنان_هندی برای رقابت در بازار کار، رحم خود را برمی‌دارند

🔻 کار در مزارع نیشکر «مهاراشترا» در غرب هند طاقت‌فرساست و درآمد چندانی هم ندارد. این کار برای زنان به مراتب دشوارتر است.

🔻برخی از آنها حتی به جراحی برداشتن رحم تن می‌دهند. این زنان می‌گویند که فشار کارفرما نقش مهمی در اتخاذ این تصمیم دارد. کارفرمایان این موضوع را رد می‌کنند.

🔻فعالان حقوق زنان کارفرمایان را به دستکاری گزارش‌های رسمی متهم می‌کنند./برگرفته از دویچه‌وله

#کاپیتالیسم
#استثمار
#زنان_کارگر

@khamahangy
🎯 گزارشی تکان‌دهنده از بربریت #کاپیتالیسم در قرن ۲۱: #برده‌داری در غرب آفریقا جان می گیرد

بلسینگ" تنها یک دختر 6 ساله بود که به کمک هماهنگی‌های مادرش به یک کارگر خانگی بی‌جیره و مواجب در شهر "ابوجا"ی نیجریه تبدیل شد. خانواده‌ای به او قول دادند که در ازای کار وی را به مدرسه بفرستند.

به گزارش عصر ایران به نقل از "رویترز"، مادر "بلسینگ" برای تغذیه مناسب سه فرزندش با مشکل روبه‌رو بود. اما وقتی "بلسینگ" به "ابوجا" رسید، به جای رفتن به مدرسه مجبور به کار شبانه روزی شد. اگر مسئولیتی را فراموش می‌کرد با شلاق الکتریکی کتک می‌خورد و مجبور به خوردن باقی‌مانده غذاهای فاسد بود.

بعدها زمانی که مادرش برای نزدیک شدن به فرزندش به "ابوجا" نقل مکان کرد، امکان ملاقات تنهایی با او را نداشت.

او گفت: آنها می‌گفتند نباید هیچ چیزی را به مادر و خانواده‌ام بگویم. من نباید به آنها می‌گفتم که چه اتفاقاتی برایم می‌افتد. من نباید هیچ چیزی را برای دیگران تعریف می‌کردم.

آنها می‌گفتند اگر کسی از من پرسید که چه حال و احوالی دارم باید بگویم خوب هستم و همه چیز عالی می‌گذرد.

بلسینگ 11 ساله یکی از همین قربانیان است که در سال 2016 و پس از 2 سال سوء استفاده و انزوا توسط "بنیاد مبارزه با قاچاق و کار اجباری زنان و کودکان" نجات یافت.

براساس گزارش سال 2017 نهاد حقوق بشری " بنیاد حرکت آزادانه" و دفتر بین‌المللی کار، برده‌داری در آفریقا بیشتر از هر جای دیگری شایع است و از هر 1000 نفر در این منطقه 7 نفر برده به شمار می‌آید.

کلودیا اوسادولور به نیت پیدا کردن کار به روسیه رفته و در آنجا به برده جنسی تبدیل شده است.

"اوسادولور" زندگی سختی را در شهر "بنین" در جنوب نیجریه گذراند و از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد. پس از آن به توصیه یکی از نزدیکانش برای پیدا کردن به روسیه رفت و هزینه سنگینی را در این راه پرداخت. او با سه دختر ناشناس دیگر در ژوئن 2012 به روسیه رفت اما توسط یک " مادام" برای کار در یک مرکز جنسی انتخاب شد.

او تبدیل به یک کارگر جنسی شد و "مادام" هر دو هفته یک‌بار تقریبا بیشتر پول وی را به زور می‌گرفت.

اومویه 33 ساله نیز پس ترک نیجریه در سال 2015 به دام بردگی افتاد. او قصد داشت برای کار به اروپا برود. او 2290 دلار آمریکا را قرض گرفت و آن را به یک عامل قاچاق مسافر پرداخت تا با گذر از صحرای آفریقا و لیبی به اروپا برسد.

مقصد نهایی اکثر مسافران قاچاق در آفریقا به صورت پیش‌فرض کشورهای اروپایی هستند. با این وجود بسیاری از آنها در هنگام رسیدن به لیبی به زندان رفته و برخی دیگر به عنوان کارگر یا کارآموز فروخته می‌شوند.

به گزارش برخی از گروه‌های نجات بشری، برخی از این افراد در بازارهای برده فروشی به فروش می‌رسند. پژواک سردی که از تجارت برده صدها سال قبل در منطقه "صحرای آفریقا" همچنان شنیده می‌شود.

اومویه در لیبی به صورت تمام وقت برای یک خانواده مرفه در طرابلس کار کرد و بیشتر مواقع گرسنگی کشید.

وی در این باره گفت: آنها برای سه ماه کار هیچ دستمزدی به من پرداخت نکردند.

📌 نظر یکی از کاربران:
اگر تعریف برده داری این است، من هم به عنوان یک برده محسوب می شوم. چون در شرکت آهنگری #تراکتورسازی_ایران از ما چک ۳۰ میلیونی می‌خواهند و می‌گویند که در وجه شرکت باشه و روش ننویسید بابت چی؛ از شما این چک دریافت شده تا در آینده شما را در اینجا پاگیر کنیم و خودتان نتوانید با پای خودتان از اینجا بروید! ولی اگه ما خواستیم شما را اخراج کنیم، به راحتی همین کار رو بکنیم و حق و حقوق تان را ندهیم و اگر هم شکایت کردید، چک تان را بگذاریم اجرا.

https://t.center/khamahangy
🚩🚩🚩🚩🚩

#اول_ماه_مه سال ۱۸۸۶ شیکاگو؛ روزی برای اعتراض به #کاپیتالیسم

در سال ۱۸۸۵ اعلامیه یی در صفوف کارگران امریکا دست به دست شده و از طبقه کارگر امریکا می خواست در اول ماه مه ۱۸۸۶ نسبت به تبعیض ها و مشکلات شان اعتراض کنند. در این اعلامیه آمده بود؛ «روز شورش است نه آرامش. روزی که حرف، حرف سخنگویان لاف زن نهادهای اسیرکننده طبقه کارگر نباشد. روزی که طبقه کارگر قوانین خویش را بر پا می دارد و قدرتش را به کار می برد که این قوانین را به اجرا درآورد. قوانینی که تماماً خلاف رضایت و موافقت ستمگران و حکمرانان... است. روزی که نیروی عظیم زحمتکشان متحد در برابر قدرتی که امروز بر سرنوشت همه خلق ها حکم می راند، صف آرایی می کند. روزی که لذت #هشت_ساعت_کار، هشت ساعت استراحت و هشت ساعت برای هر کاری به اختیار خود ما احساس می شود.»

سال ۱۸۸۶ اعتصابات همه جا را فراگرفت. این اعتصابات از دو ماه قبل از اول ماه مه، در گوشه و کنار از سوی کارگران دیده می شد. خیلی ها تکرار #کمون_پاریس را پیش بینی می کردند. در چنین حال و هوایی بود که شیکاگو به اول ماه مه سال ۱۸۸۶ نزدیک می شد.

نوزدهم ماه مارس ۱۸۸۶، نشریه آلمانی زبان «کارگر» در امریکا نوشت؛ «اگر ما هر چه زودتر خود را برای انقلاب خونینی آماده نکنیم، میراثی جز فقر و بردگی برای فرزندان مان بر جای نخواهیم گذاشت، بنابراین خود را برای انجام انقلاب مجهز کنید. »

درست یک شب قبل از واقعه اول ماه مه، روزنامه «کارگر» نوشت؛ کارگران، شعار ما باید چنین باشد؛ سازش موقوف. ماه مه فرارسیده است. ۲۰ سال است سرمایه داران وعده هشت ساعت کار می دهند ولی همیشه این خواست را زیر پا می گذارند.

اول ماه مه ۱۸۸۶، یکی از روزنامه های #شیکاگو چنین گزارش داد؛ «هیچ دودی از دودکش کارخانه ها بیرون نمی آید. همه چیز، رنگ یک روز تعطیل به خود گرفته است.» روزنامه فیلادلفیاتریبون نوشت؛ «عناصر کارگر را گویی رتیل بین المللی نیش زده است. آنها را رقص مرگ فرا گرفته است.»

۱۱۰۰ کارگر در دیترویت به مدت هشت ساعت راهپیمایی کردند. در نیوپارک ۲۵ هزار نفر از برادوی به طرف میدان اتحاد راهپیمایی کردند. در عین حال ۴۰ هزار کارگر نیوپارکی در حال اعتصاب بودند. در سین سیناتی یک کارگر شروع راهپیمایی را چنین تصویر می کرد؛ «تظاهر کنندگان فقط #پرچم_سرخ حمل می کردند و تنها سرودی که می خواندند سرود آربایتر (کارگران) و مارسه یز بود. در لویی ویل کنتاکی بیش از شش هزار کارگر سیاه و سفید از وسط پارک ملی عبور کردند و به این ترتیب ممنوعیت ورود غیرسفیدان به پارک را عامدانه شکستند. در شیکاگو نیز نزدیک به ۳۰ هزار نفر به جاده ها ریختند. تمام قطارها از کار ایستاده و بنادر را تعطیل کرده بودند.

نقطه انفجار اول ماه مه در کارگاه مک گورمیک بود. اینجا از اواسط زمستان در اعتصاب به سر می برد. در دوم ماه مه، #اسپایز، رهبر کارگران قرار بود دوباره برایشان سخنرانی کند. هنگامی که حدود شش هزار کارگر به سخنرانی او گوش می دادند، چند صد نفر به پیشواز اعتصاب شکنانی که تازه داشتند از سر کار برمی گشتند، رفتند تا تعدادی از کارگرانی که حاضر به اعتصاب نشده بودند توسط خود کارگران اعتصاب کننده دستگیر شده و مورد بازجویی قرار بگیرند.

روزنامه «کارگر» در دوم ماه مه نوشت؛ «ناگهان صدای گلوله از نزدیک کارخانه به گوش رسید. حدود ۷۵ قاتل قوی هیکل که توسط یک فرمانده چاق پلیس رهبری می شدند بدان سمت حرکت کردند. سه ارابه موتوری پر از وحشی های حامی نظم و قانون نیز آنان را همراهی می کردند.» در نبرد میان کارگرانی که سلاح آنها چوب و سنگ و کلوخ بود علیه پلیسی که با سلاح گرم مسلح شده بود، صف کارگران ناگهان به هم خورد. بمب دستی پشت سر کارگران منفجر شد. دست کم دو کارگر کشته شدند. بسیاری از جمله چند کودک مجروح شدند.

روز بعد یعنی سوم ماه مه، گسترش اعتصاب پرمعنا بود. در سطح کشور نزدیک به ۳۴۰ هزار کارگر به جنبش پیوسته بودند و ۱۹۰ هزار نفر از آنها در اعتصاب به سر می بردند. در شیکاگو ۸۰ هزار کارگر تظاهرات کردند. هنگامی که چند صد زن خیاط قصد داشتند به تظاهرات بپیوندند، روزنامه شیکاگوتریبون نوشت «زنان وحشی هلهله کش». در محلات فقیرنشین، زنان و بچه ها برای شوهران و پدران شان گریه سر دادند.

دادگاه هفت نفر را محکوم به مرگ کرد و به تاریخ ۱۱ نوامبر ۱۸۸۶ که به نام جمعه سیاه نام گرفته است، اعدام شدند.

سه سال بعد در کنگره بین المللی کارگران در پاریس، روز اول ماه مه به خاطر کشتار کارگران و رهبران کارگری شیکاگو، #روز_جهانی_کارگر نامگذاری شد.

https://t.center/khamahangy
▪️ #کاپیتالیسم_فاجعه؛
هیچ چیز طبیعی در بلایای طبیعی وجود ندارد
دیوید هاروی

در #طوفان_میچ، بر اساس گزارش‌های غیررسمی، طی ۴ روز بیش از ۱۹۰ سانتی‌متر باران بر هندوراس، گواتمالا و نیکاراگوئه بارید؛ نزدیک به ۱۱ هزار نفر کشته شدند؛ همین حدود تا پایان سال ۱۹۹۸ مفقود و حدود ۲ میلیون و هفت‌صد هزار نفر هم بی‌خانمان شدند.

حوادث طبیعی رویدادهایی اجتماعی و طبقاتی هستند. این حقیقت وقتی آشکارتر می‌شود که اثرات یک طوفان یا زلزله را بر طبقات مختلف، زیر ذره‌بین ببریم. در #طوفان_کاترینا این فقرا و به حاشیه‌رانده‌شدگانِ #نیواورلئان بودند (عمدتاً آفریقایی-آمریکایی‌ها) که مُردند یا مفلس رها شدند.
چنین اجتماعات به‌حاشیه‌رانده‌شده‌ای معمولاً در نواحی آسیب‌پذیرتر با قیمت املاک پایین‌تر، اطلاعات کمتر، زیرساخت‌های غیرقابل اطمینان و حمایت‌های اجتماعی ضعیف‌تر (مانند بیمه) زندگی می‌کنند. عملیات نجات و خدمات اضطراری و حمایت‌های مالی معمولاً آخر از همه به این افراد تعلق می‌گیرد (اگر اصلاً تعلق بگیرد).

طوفانی که در بازار املاک آمریکا در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اتفاق افتاد هم به‌طور مشابه افراد کم‌درآمد سیاه‌پوست و اسپانیایی‌تبار را بیشتر تحت تأثیر قرار داد و ارزش دارایی آن‌ها را تا دوسوم کاهش داد درحالی‌که سفیدپوستان ثروتمند کمتر آسیب دیدند.

اما صبر کنید! راه‌حلی وجود دارد! آپارتمان‌های لوکسی که بعد از طوفان سندی در ساحل شرقی در منهتن ساخته‌شده‌اند، تجهیزات اضطراری‌ای برای مواقع بحرانی در طبقه‌ی چهل‌وهشتم شان دارند. این طبقه طوری طراحی‌شده است تا در مواقع طوفانی به مدت حداقل یک هفته بتواند نیازهای ساکنین را مرتفع کند و برق یخچال‌ها و شارژ تلفن‌ها را بدون محدودیت تأمین کند. چشم‌پوشی از درآمد آن #پنت‌هاوس طبقه‌ی چهل و هشتم برای بسازبفروش توجیه اقتصادی دارد، چراکه می‌تواند به بهانه‌ی اینکه ساختمانش در مقابل هرگونه طوفانی ایمن است، سایر آپارتمان‌ها را گران‌تر بفروشد.

بازسازی‌ها نه‌تنها به جبران نابرابری‌ها کمکی نمی‌کند بلکه اوضاع را بدتر هم می‌کند. اگر طوفان موجب تخریب مسکن و املاک ارزشمند شود، آنگاه بسازبفروش‌ها می‌ریزند و محله‌های مسکونی کم‌درآمد اما مقرون‌به‌صرفه یا کسب‌وکارهای کوچک و محلی در نواحی صنعتی را با پروژه‌های لوکس خود جایگزین می‌کنند. اگر پیوندهای اجتماعی‌ای که زندگی اجتماعی را در شرایط فقر گسترده ممکن می‌سازد، به خاطر ازجاکندگی اقشار کم‌درآمد نیز از بین برود.

همان‌طور که «نائومی کلاین» اشاره می‌کند، اقتصادِ کاپیتالیسمِ فاجعه به‌خوبی در اقتصاد سیاسی ما تثبیت‌شده است.

«هیچ‌وقت نگذارید یک بحران خوب به هدر برود!» شعاری است که سرمایه در مورد طوفان‌ها و زلزله‌ها به آن عمل می‌کند، درست همان‌طور که در بحران‌های اقتصادی به آن عمل می‌کند.

هنگام طوفان یا رویدادهایی مشابه، مردم معمولاً چشمشان به دولت است که اوضاع را به بهترین وضع ممکن اداره کند. نقد همیشگی‌ای که به دولت «ستمگر» کاپیتالیست وارد می‌شود، ناگهان به تقاضایی برای ایفای نقش پدرانه‌ی مؤثر تبدیل می‌شود.

https://t.center/khamahangy